- مجله نبشت
- شنبه، ۴ دلو/بهمن ۹۹

دیوید فینچر: آزاردهندهترین کارگردان هالیوود
فینچر در فیلمهایی چون «هفت»، «زودیاک» و «باشگاه مشتزنی»، جنبههای تاریک وجود انسان را کاوش میکند، اما چشمانداز ویژهٔ او به این فیلمها محدود نمیشود. جدیدترین فیلم او به اسمِ «منک»، به تازگی منتشر شده است…

دمیورژ
انگار افتاده بود میان زانوان عروس مرگ. دورش را حریر سفید نازکی پوشانده بود. با کیسهای در دست میان مه میدوید و هر از گاهی که صدای تیر میآمد روی زانوهایش چمباتمه میزد
پرخوانندهترینها

چرا خواندن داستانهای بلند را دوست داریم؟

صبحانه در صلح و صفا

آیا بعد از ازدواج، رضایتِ رابطه کم میشود؟

دیوید فینچر: آزاردهندهترین کارگردان هالیوود

جنگ با شیطان؛ درسهایی از تاریخ آمریکا

جنگ با شیطان؛ درسهایی از تاریخ آمریکا
شیطانشناسی یک سنتِ سیاسیِ دیرینه در آمریکاست. تجربهٔ توطئههراسی در تاریخ آمریکا به ما هشدار میدهد که تهدیدِ واقعی از جانبِ اهریمن نیست؛ بلکه تهدید واقعی از جانبِ شیطانشناسانی است که خود را در جنگ با شیطان نشان میدهند…

نقش جغرافیا در همگراییِ زبانها
زبانها در حال تکاملند. گاهی زبانهای متفاوت درنتیجهٔ قرابتِ جغرافیاییْ پیوندهای نیرومندی تشکیل میدهند و به نظر میرسد مجاورتِ جغرافیایی به مرور زمان باعث تشکیل گروههای زبانیِ قدرتمندی شود و آیندهٔ زبانهای دنیا را بهطرز چشمگیری تغییر دهد…

آیا باور مذهبی توهم است؟
برای میلیونها نفر، دین منبع آرامش است، اما برخی باورهای مذهبیْ حیاتِ بشر را بیارزش یا تخریب میکند، و ما تدریجا داریم به این موضوع پی میبریم که بسیاری از برداشتهای دینی، ناشی از اختلالاتِ روانیست…
یما سیاوش
۳۰ ساله /
کارمند بانک مرکزی/خبرنگار
در تاریخ ۱۷ عقرب ۱۳۹۹
در حمله تروریستی به کارمندان بانک مرکزی جان باخت

سه مبارز
سه مبارز، که در یکروز همزمان متولد شده بودند. یکی فرزند نخست خانوادهاش، دیگری فرزند دوم و آن یکی دیگر بعد از انتظار بیست سال در کوچه گلی و تاریک، نزدیک به قبرستان دستهجمعی مشهور به «پولیگون» پا به هستی گذاشتند.


دمیورژ
انگار افتاده بود میان زانوان عروس مرگ. دورش را حریر سفید نازکی پوشانده بود. با کیسهای در دست میان مه میدوید و هر از گاهی که صدای تیر میآمد روی زانوهایش چمباتمه میزد

صبحانه در صلح و صفا
من صبحها زود از خواب بیدار میشوم. ساعت هنوز هفت نشده بود که به تراس رفتم. یکی از صبحهای فوق العاده آرامِ ماه مِی است و تقریبا در سکوت از نور خورشید لذت میبرم.

دست
خانم منشی زیرچشمی به مریضها نگاه کرد. یکی از آنها به حالتی عصبی با پایش روی سنگ کف ضرب گرفتهبود و نگاه خشمگینش را از زنی که وسط اتاق انتظار قدم رو میرفت برنمیداشت.

فرحناز
فرحناز در محلهای فقیرنشین در «ورس»، در کوچهای تنگ و تاریک و باریک، در اتاقی محقر و نمور درمیان خانوادهای تهیدست و پرجمعیت چشم به جهان گشود. پدر و مادر او منتظر یک پسر بودند ولی در کمال ناباوری فرحناز پا به هستی گذاشت.


گور پُر از آب
ناخودآگاه اینکار را انجام دادم. رویم، یا بهتر بگوییم، روی گور و در آن دخمه، پارچهای سیاه کشیده بودند. دوباره صدا را شنیدم که گفت: «محکمتر تکان بده!»
- اندیشه
- چهارشنبه، ۱۰ جدی/دی ۹۹
- اندیشه
- یکشنبه، ۳۰ قوس/آذر ۹۹

فرهنگِ حذف، و عواقب تنبیه دگراندیشی

مهابارات: حماسهای باستانی برای عبرت دنیای مدرن

تمدن طبیعی و طبیعت متمدن

آیا بعد از ازدواج، رضایتِ رابطه کم میشود؟

چگونه از خلاقیت جنایتکاران برای مقابله با خودشان بهره ببریم
