ادبیات، فلسفه، سیاست

هنر و فرهنگ

خشونت علیه زنان: داستان بی‌پایان در ایران

در جمهوری اسلامیْ خشونت علیه زنان در خانه نهادینه می‌شود و در جامعه منعکس می‌شود. اما این خشونت فقط جسمانی نبوده است، بلکه اجتماعی، حقوقی، و اقتصادی هم بوده است. این فرهنگی‌ست که رژیم ایران ترویج داده است…

سمفونی مردگان؛ یکه‌سالاری، فروپاشی و مرگ

الیف شافاک می‌گوید اگر می‌خواهی چیزی را در زندگی از بین ببری باید دیوار ضخیمی دور آن احاطه کنی و اگر دیگر آن پدیده نتواند با دنیای خارج ارتباط برقرار کند به شدت با این خطر روبرو می‌شود که از درون نابود شود…

عمامه‌پرانی؛ ابزاری مدنی برای پاسخگوسازی روحانیت

عمامه‌پران‌ها در معرض بازداشت و شکنجه قرار دارند، و بسیاری ممکن است به بهانهٔ اهانت به مقدسات زندان‌های طولانی را متحمل شوند. اما آن‌ها با به خطر انداختن زندگی‌شان و رواج این حرکت، ابزاری غیرمستقیم برای پاسخگوسازی ایجاد کرده‌اند…

ماه بالای سر آبادی

امید بر این فرض استوار است که ما نمی‌دانیم چه پیش خواهد آمد و در فضای عدم قطعیت جای کافی برای عمل وجود دارد. وقتی عدم قطعیت را به رسمیت می‌شناسید یعنی تصدیق می‌کنید که شاید بتوانید بر نتایج تاثیر بگذارید…

چرا این نسل جان خود را برای دختران به خطر می‌اندازد؟

در کنار دختران و زنانی که به ضرب گلوله و باتون کشته می‌شوند، تعداد زیادی از پسران و مردان هم کشته شده‌اند. این نسل نه فقط خشم خود را، بلکه غضب و تحقیر و توهین و دل‌شکستگی و بی‌عدالتی تمام ۴۳ سال گذشته را با خود حمل می‌کند…

جنگِ ارزش‌ها؛ نبرد نمادها

جمهوری اسلامی جنگ ارزش‌ها را وا داده است. نبردِ نمادها گواهی بر این واقعیت است. تعریف مردم از مفاهیمی مثل وطن، سرباز، غیرت و شهادت دیگر عوض شده است. ارزش‌های خرافی جمهوری اسلامی شانسی برای پیروزی ندارد…

انقلابِ «فرهنگ ایرانی»

سال ۵۷ زنان علیه حجاب تظاهرات کردند، اما اعتراض‌شان شکست خورد و زن‌ها به شهروندان درجه دو تبدیل شدند. این بار اما مردان ایرانی در کنار زنانِ ایرانی هستند و با صدای بلند حقوق آن‌ها را مطالبه می‌کنند…

بقا در بزنگاه

آینده، یک جای دور نیست. یک اسم نیست. بلکه در واقع یک «فعل» است، یک کنش است: چیزی‌ست که ما امروز می‌سازیم. ما نمی‌توانیم اجازه دهیم که آینده مثل موجی بیاید و بی‌اختیار ما را ببرد یا از طرفِ دیگران به ما دیکته شود…

حداقل کتکت نمی‌زند

توجه به نبودِ چیزها؛ ندادن‌ها؛ لذتِ ارزانی‌داشتن؛ لذتِ اهمیت دادن، پروراندن، ساختن، ترمیم کردن. همان چیزهای خاموش و ریزی که ظاهرا دلیل خوبی برای جدایی از یک نفر نیست. این نوع فقدان را نمی‌شود راحت توضیح داد…

چرا نباید تسلیم اسلام‌گراها شد

افراطیونْ هیولاهای خواب‌های دوران کودکی من بودند؛ تهدیدی که مدام بزرگ‌تر می‌شد. خانواده ما آن‌ها را دست‌کم نمی‌گرفت. می‌دانستیم هر چه تحصیل‌کرده‌تر باشند، هر کاری برای دفاع از ایدئولوژی خودشان می‌کنند…

حمله به تمدن

وقتی مرضِ خونریزی تا عمقِ جان نفوذ می‌کند، فرد دیگر تابعِ غریزه‌ای مخرب است. مثل آدمی بی‌عُرضه که به هر کس بتواند پارس می‌کند، قدرتِ ظاهری‌اش از ضعفِ درونش ناشی می‌شود. می‌خواهد عقده‌هایش را با خشم جبران کند…

تبعیضِ زیبایی: زیبایی برازندگی‌ست

پیش از آن‌که به خودمان بگوییم نه من این‌طوری نیستم و هیچ‌وقت کسی را بر اساس قیافه‌اش قضاوت نمی‌کنم، باید بدانیم که ذهن ما معمولا به‌طور ناخودآگاه، خیلی سریع و اتوماتیک این کار را می‌کند…