etgar_keret

نوشتن شبیه انگشت در بینی کردن است: ده قاعده‌ی نوشتن از اتگار کرت

اتگار کرت

اتگار کرت، نویسنده اسراییلی، قصه‌های کوتاهی می‌نویسد که چیزی به شما نمی‌آموزد جز اینکه آدم‌ها تا چه حد می‌توانند پیچیده باشند. اتگار ده «قاعده» برای نوشتن دارد که قاعده‌های چندان معمولی نیست. درست مثل داستان‌های کوتاهش. اگر با کارهای اتگار آشنا نیستید، ترجمه فارسی چند داستان او را می‌توانید اینجا بخوانید. و حالا قاعده‌هایی که این نویسنده می‌گوید برای نوشتن مهم است:
اتگار، نویسنده شناخته شده‌ی اسراییلی‌، به نوشتن داستان‌های عجیب و غریب و مینی‌مال مشهور است. کتاب‌های این نویسنده تاکنون به چهل زبان منتشر شده و خواننده‌های فراوانی در سرتاسر جهان دارد. داستان‌های اتگار اغلب ساده‌اند و درون‌مایه‌ی آن‌ها اتفاقات روزمره‌ی زندگی‌ست. اما او با مهارت از پیش‌پاافتاده‌ترین موضوعات هم داستانی جالب و عجیب و اغلب طنز‌آمیز می‌سازد. زبان ساده اما هوشمندانه‌‌ای که اتگار در نوشتن استفاده می‌کند،‌ به آثارش وجهه‌ی خاصی داده، طوری که خوانندگانی که با کارهای او آشنایند، مطمئن‌اند که هر داستانی که بنویسد، هرچند ساده و بی‌تکلف،‌ ارزش خواندن را دارد.

اتگار کرت، نویسنده اسراییلی، قصه‌های کوتاهی می‌نویسد که چیزی به شما نمی‌آموزد جز اینکه آدم‌ها تا چه حد می‌توانند پیچیده باشند. اتگار ده «قاعده» برای نوشتن دارد که قاعده‌های چندان معمولی نیست. درست مثل داستان‌های کوتاهش.

اگر با کارهای اتگار آشنا نیستید، ترجمه فارسی چند داستان او را می‌توانید اینجا بخوانید. و حالا قاعده‌هایی که این نویسنده می‌گوید برای نوشتن مهم است:

۱) از نوشتن لذت ببرید

نویسنده‌ها همیشه شکایت می‌کنند که روند نوشتن چقدر سخت و زجر‌آور است. راستش را بخواهید دروغ می‌گویند. بخصوص اگر این را از نویسنده‌ای حرفه‌ای بشنوید که نان نوشتنش را می‌خورد. بیشترشان فقط دوست ندارند اعتراف کنند که پولشان را از راهی در‌می‌آورند که واقعا از آن لذت می‌برند.

نوشتن شبیه زندگی در دنیاهای دیگری‌ست. دنیای آدم‌های بی‌شماری که شما نیستید، اما آن‌ها دقیقا «شما» هستند. هربار که صفحه‌ی سفیدی پیش‌روی‌تان می‌گذارید که بنویسید (حتی اگر موفق نشوید) باید سپاسگزار باشید که فرصت آن را دارید که فضای زندگی‌تان را گسترش دهید. نوشتن تفریح است، هیجان انگیز است، آزادی از هر نوع قید است. نگذارید نوشتن را طور دیگری برایتان تعریف کنند.

۲) شخصیت‌هایتان را دوست داشته باشید

برای این‌که یک شخصیت باورپذیر و واقعی باشد، باید حداقل یک نفر در دنیا باشد که آن شخصیت را دوست بدارد و درکش کند، فارغ از آن‌که از کاری که آن شخصیت در داستان می‌کند، خوششان بیاید یا نه. شما پدر و مادر شخصیتی هستید که خلق می‌کند. اگر خودتان دوستشان نداشته باشید، مطمئن باشید هیچ کس دیگر دوستشان نخواهند داشت.

از اتگار کرت،‌ سه مجموعه داستانی (ناگهان ضربه‌ای به در، دختر روی یخچال و آن هفت سال خوب) با ترجمه عزیز حکیمی از سوی نشر نبشت منتشر شده است. برای اطلاعات بیشتر روی جلد کتاب کلیک کنید.

۳) وقتی می‌نویسید، بدهکار کسی نیستید

اصلا نوشتن می‌تواند نوعی انگشت در دماغ کردن باشد و وقتی مردم در اطراف‌تان هستند، این کار چندان طبیعی به نظر نخواهد رسید. در زندگی واقعی، اگر متوجه رفتارتان نباشد، احتمالا یا سر از زندان در‌می‌آورید یا تیمارستان. اما در نوشتن، هر رفتاری ممکن است. اگر شخصیتی در داستان‌تان را دوست دارید، می‌توانید ببوسیدش. اگر قالیچه‌ای در داستان‌تان هست که ازش متنفرید، فندک را بردارید و وسط اتاق نشیمن به آتش بکشیدش. گپ داستان که باشد، می‌توانید با فشار چند کلید کی‌بوردتان سیاره زمین را نابود و تمدن‌ها را از بیخ ریشه‌کن کنید و مطمئن باشید روز بعد پیرزن همسایه‌تان صحیح و سالم شما را در محله خواهد دید و با شما خوش و بش خواهد کرد.

۴) همیشه از میانه‌ی داستان آغاز کنید

آغاز داستان مثل لبه‌ی سخت و سوخته‌ی کیک است که هرچند خوردنش را از همان قسمت شروع می‌کنید اما راستش مزه‌ی خود کیک را ندارد.

۵) سعی‌ کنید پایان داستان را خودتان هم ندانید

کنجکاوی چیز نیرومندی‌ست، اما عنانش را به دست داشته باشید. وقتی داستان می‌نویسید، کنترل فضا و شخصیت‌هایتان را به دست داشته باشید اما اجازه دهید که رویدادها و گره‌های داستان خود شما را هم غافلگیر کند.

۶) نوآوری در نوشتن را فراموش نکنید

جمله‌بندی، علائم سجاوندی، پاراگراف‌ها همه قراردادهایی در خدمت نوشتن شما هستند. فقط به این دلیل که یک جمله همیشه با یک ساختار خاص نوشته شده به این معنا نیست که شما نمی‌توانید آن را متفاوت بنویسید. حتی اگر قاعده خاصی در تمام کتابهایی که خوانده‌اید رعایت شده، به این معنا نیست که شما هم مجبورید در داستان‌تان آن را رعایت کنید.

۷) نگارش خودتان را داشته باشید

اگر سعی کنید شبیه نوبوکوف بنویسید، مطمئن باشید حداقل یک نفر وجود دارد که نامش نوبوکوف است و بهتر از شما می‌نویسید. اما وقتی طوری می‌نویسید که نگارش طبیعی خودتان است، آن وقت هیچ کس نمی‌تواند مثل شما بنویسد.

۸) وقتی می‌نویسید، سعی کنید تنها باشید.

هرچند نوشتن در یک کافی‌شاپ به نظر رومانتیک می‌رسد، اما وقتی در جایی می‌نویسید که دیگران حضور دارند، بخواهید یا نه، مجبورید ملاحظه آن‌ها را بکنید. وقتی تنها هستید، می‌توانید با خودتان حرف بزنید یا انگشت‌ در دماغ‌تان کنید و کک‌تان هم نگزد. اصلا نوشتن می‌تواند نوعی انگشت در دماغ کردن باشد و وقتی مردم در اطراف‌تان هستند، این کار چندان طبیعی به نظر نخواهد رسید.

۹) بگذارید کسانی که داستان‌های شما را دوست دارند، تشویق‌تان کنند

و به دیگران اعتنایی نکنید. اگر کسی از داستان شما خوشش نیامده، عیبی ندارد، می‌تواند برود داستان یک نویسنده دیگر را بخواند. دنیا پر است از نویسنده و اگر واقعا بگردند، حتما نویسنده‌ای را پیدا خواهند کرد که انتظاراتشان را برآورده سازد.

۱۰) نظر دیگران را بشنوید، اما لازم نیست حتما به دیگران گوش کنید (غیر از من!)

نوشتن خصوصی‌ترین قلمرو در جهان است. همان‌طور که هیچ کس نمی‌تواند به شما یاد بدهید که چای‌تان را چطور دوست داشته باشید، هیچ‌کس نمی‌تواند به شما یاد بدهد که چگونه بنویسید. اگر کسی به شما توصیه‌ای می‌کند که به گوش‌تان منطقی و به احساس‌تان درست می‌آید، استفاده کنید. اگر کسی توصیه‌ای دارد که به گوش‌تان منطقی اما به حس‌تان نادرست می‌آید، یک ثانیه هم وقتتان را روی آن تلف نکنید. شاید آن توصیه به درد کس دیگری بخورد. اما به درد شما، نه!

.

________________
منبع: نشریه روکی / ترجمه (آزاد): عزیز حکیمی

کتابستان

شبانه

نگار خلیلی

شهسوار سویدنی

لئو پروتز

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر