ادبیات، فلسفه، سیاست

_The-Wife-of-Bath_22

وام‌واژه‌ها: پدیده‌ای جهانی و اجتناب‌ناپذیر در زبان

جان مک‌هورتر | استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه کلمبیا

همان‌طور که مردمِ فرهنگ‌های مختلفْ آداب و سنن‌شان را به اشتراک می‌گذارند، وقتی زبان‌ها با هم تعامل می‌کنند، کلمات‌شان را هم سهیم می‌شوند. این پدیده‌ای جهانی‌ست که در تمام تاریخ جریان داشته است…

زبان هلندی یکی از نزدیک‌ترین زبان‌ها به انگلیسی است. اما برای انگلیسی‌زبانان، هلندی به غرابتِ زبان آلمانی است. دلیل اصلی آن این است که مجموعهٔ واژگان زبان انگلیسی سرشار از واژگان عاریتی یا وام‌واژه است. این ویژگی، انگلیسی‌زبانان را از بقیه متفاوت کرده است. اما آیا می‌شد از این وام‌گیری اجتناب کرد؟ در کتب بسیاری ذکر شده است که زبان انگلیسی مستعد وام‌گرفتنِ واژگان است و این‌که انگلیسی در امر پذیرش کلمات از زبان‌های دیگر واقعا منحصربه‌فرد است. اما این ذهنیت که انگلیسی مدام واژگان تازه‌ای را از زبان‌های دیگر جذب می‌کند واقعیت ندارد، و نکتهٔ مهم دیگر این است که وام‌گیریِ واژگان اساسا پدیده‌ای اجتناب‌ناپذیر است که عملا همهٔ زبان‌های دنیا آن را تجربه کرده‌اند.

در برخی زبان‌ها به‌خاطر گرایش فرهنگیِ متکلمان‌شان، وام‌واژه‌های کمتری دیده می‌شود. اما همان‌طور که مردمِ فرهنگ‌های مختلفْ آداب و سنن‌شان را با هم به اشتراک می‌گذارند، در عمل وقتی زبان‌ها با هم تعامل پیدا می‌کنند، کلمات‌شان را هم با هم سهیم می‌شوند. این پدیده فقط محدود به آثار ادبی و کتب و مسافرت و امثال این‌ها نیست.

وام‌گیریِ واژگان اساسا پدیده‌ای جهانی و اجتناب‌ناپذیر است که عملا همهٔ زبان‌های دنیا آن را تجربه کرده‌اند.

مثالِ استرالیا را در نظر می‌گیریم. اطلاعات باستان‌شناسی و ژنتیک نشان می‌دهد که در گذشته، مدت‌ها قبل از ورود سفیدپوستان، گروه کوچکی از اهالی جنوب آسیا به این کشور وارد شدند و در آن‌جا تکثیر شدند. تخمین زده می‌شود که این مهاجران دست‌کم ۵۰هزار یا حتی ۶۰هزار سال پیش به استرالیا آمده باشند. و پیش از آمدن سفیدپوستان، ظاهرا حدود ۳۰۰ زبان در این کشور به شکوفایی رسید که منشاء آن‌ها همان مردم مهاجری بودند که در این سرزمین تکثیر شدند. این زبان‌های بومی وام‌واژه‌های زیادی بین هم داشتند. درواقع زمان زیادی برای آمیزش صدها زبان بومی استرالیا وجود داشته است.

ضمنا در برخی نواحی استرالیا، سنت ازدواجِ بین‌قومی بسیار رواج دارد، که این خود به وام‌گیریِ واژگان شدت می‌بخشید. مادر به زبانی حرف می‌زند و پدر به زبان دیگر صحبت می‌کند. نکته همین‌جاست. طبیعی‌ست که واژگان با هم تلاقی کنند و مخلوط شوند. در این نوع وام‌گیریِ واژگان چه‌طور می‌توان تفکیکِ قومی ایجاد کرد؟ یعنی اگر زبان انگلیسی را ‌ــ‌ که استرالیایی‌های بومی هم به آن تکلم می‌کنند ‌ــ‌ همچون فرزندی حرام‌زاده فرض کنیم، زبان‌های بومیِ این کشور بسیار حرام‌زاده‌تر از آن هستند. اما آیا این استدلالی درست است؟ درحالی که این اختلاط روندی طبیعی بوده است؟

تصویر یک فروشگاه که اسم آن به زبان نرماندی نوشته شده است.

مثالِ ژاپن را در نظر می‌گیریم. تا همین قرون اخیر کشوری منزوی بوده است. اما فرهنگِ ژاپن وام‌واژه‌های فراوانی از زبان‌های دیگر دارد. ژاپنی‌ها کلماتی مثل بیس‌بال، تی‌شرت، دوست‌پسر، و فکس را با ایجادِ تغییرات آوایی ‌ــ‌ طوری که با سیستم آواییِ زبان ژاپنی سازگار شود ‌ــ‌ از زبان انگلیسی جذبِ زبان خود کردند. پس حتی ژاپنی‌ها هم وام‌گیریِ واژگان را انجام داده‌اند.

نکتهٔ دیگری که شاهد آن هستیم و همه‌جایی هم هست، این است که معمولا فرایندِ وام‌گیریِ واژگان، با انتقالِ معانی و ایده‌های ضمنی همراه است. مثلا در زبان نرماندی ‌ــ‌ که در گذشته رواج داشت ‌ــ‌ برای حیوانات و گوشتِ آن‌ها کلماتی متفاوت استفاده می‌شد. مردم اصطلاحا گاو یا خوک را نمی‌خوردند، بلکه برای گوشتِ گاو یا خوک کلماتِ ویژه‌ای داشتند. این ایده به زبان‌هایی چون انگلیسی تراوش کرد. ولی قبلا در انگلیسی این طور نبود و مردم اصطلاحا خوک می‌خوردند درحالی که نرمان‌ها برای خودِ خوک کلمهٔ دیگری داشتند و برای گوشتِ آن که قرار بود خورده شود، واژهٔ دیگری استفاده می‌کردند. آن‌ها همچنین چیزی به اسم هنرِ آشپزی داشتند که در انگلیسیِ کهن وجود نداشت ولی واردِ فرهنگ انگلیسی شد و امروز هم زنده است. همین پدیده را در فرهنگ‌ها و زبان‌های بسیاری در سراسر جهان شاهد هستیم.

درنهایت، نکتهٔ حائز اهمیت این است که وام‌گیریِ واژگان همواره امری اجتناب‌ناپذیر بوده است، و فقط محدود به زبان انگلیسی نیست، و صرفا به اروپا مربوط نمی‌شود، و فقط به امرِ نوشتن ربط پیدا نمی‌کند. این پدیده‌ای‌ست که در تمام دوران‌ها و در همهٔ دنیا رخ می‌دهد.

 

کتابستان

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر

دوسیه افغانستان

شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود

نیم‌قرن مبارزه و سیاست

سمیه رامش