ناتوانی آمریکا در واکنش به اعتراضات ایران تازگی ندارد. تصاویر مردان ماسکدار، خشونت خیابانی، و زنان شجاع بدون حجاب، حمایت عمومی خارجی را در شبکههای اجتماعی برانگیخته است، اما همزمان شاهد فقدان اقدامات ملموس از سمت غرب هستیم.
نه ابراز نگرانیهای مقامات آمریکایی و نه ویدیوهای تیکتاکی مانع سرکوب خشن نافرمانی مدنی ایرانیان از سوی نیروهای امنیتی نشده است؛ درست مثل اعتراضات قبلی، از جمله در سال ۱۳۹۸ که از قرار معلوم نیروهای امنیتی ۱۵۰۰ نفر را کشتند و هزاران نفر را دستگیر کردند.
اما خوشبختانه خود ایرانیها راه حلی پیدا کردهاند.
مهمترین چیزی که معترضان نیاز دارند، ایمنی و فضای اعتراض است. این یعنی تغییر رفتار نیروهای رژیم در خیابان. اینجا متاسفانه گزینههای آمریکا محدود است. این در واقع مشکل کلی سیاست آمریکا در قبال ایران، هم داخل و هم در خارج است. گرچه آمریکا ابزارهای استراتژیک مهمی دارد ــ مثلا تحریم نفت برای کاهش ذخایر ارزی رژیم ــ اما هیچ امکانی برای تاثیر گذاشتن بر رفتار تاکتیکی ایران در میدان عمل ندارد.
از طرفی در مورد تحریمها باید گفت که اکثرشان را وزارت خزانهداری آمریکا علیه مقامات و نهادهای جمهوری اسلامی وضع کرده است. هدف از این کار، مسدودکردن امور مالی نهادها و مقامات رژیم است، مثلا زندان بدنام اوین (که اقدامی مجازیست، چون دولت ایران در آمریکا حساب بانکی ندارد) یا فرماندهان سپاه پاسداران، اما اینها تاثیری بر رفتار آنها نداشته است.
آمریکا به جای تکرار این اقدامات نمایشی (کاری که اتحادیه اروپا هم کرده است)، بهتر است بدنهٔ تشکیلات امنیتی ایران را هدف بگیرد، یعنی سربازان معمولی یا همان ماموران لباس شخصی و نیروهای انتظامی و امنیتی که دستور سرکوب مردم را اجرا میکنند. تغییر رفتار مامورانِ خیابانی نیازمند ابزارهایی است که از تحریمهای خزانهداری عملیتر باشد و درعینحال الزمات قانونی کمتری نسبت به تحریمهای مگنیتسکی نیاز داشته باشد. باید مثل سلاحی باشد که آمریکا بتواند سریع و راحت و مکررا آن را تکثیر کند.
که این را خود ایرانیها تولید کردهاند. سرکوب رژیم باعث تولید و انتشار ویدیوهای موبایلی زیادی از سطح خیابانها به دست شهروندخبرنگاران شده که نیروهای امنیتی را در حال اعمال خشونت علیه معترضان نشان میدهد. آمریکا باید هویت این نیروها را منتشر کند. وزارت خارجه پلتفرم پیامرسانی عظیمی، از جمله به زبان فارسی، در فیسبوک، اینستاگرام، و توییتر دارد، و باید این ویدیوها را تکثیر کند و از فضای مجازی برای شناسایی ماموران خاطی کمک بگیرد؛ کاری که هماکنون عدهای از ایرانیان در شبکههای اجتماعی انجام میدهند. و باید از فعالان شبکههای اجتماعی بخواهد که نام و محل سکونت شبهنظامیانی که مرتکب خشونت میشوند را شناسایی کنند. مثل خود آمریکا، اعضای پلیس و نیروهای امنیتی ایران اگر بدانند هویتشان علنی خواهد شد تمایل بسیار کمتری برای سرکوب خواهند داشت.
افشای هویت مامورانی که حقوق بشر را نقض میکنند، اقدامی در منطقهٔ خاکستری است که هنوز نمیتواند تحت تحریمهای خزانهداری دولت آمریکا قرار بگیرد. اما وزارت خارجه میتواند اسامی این افراد را در یک بایگانی مرکزی ثبت کند و وقتی اسمی تکرار شد، به روند رسمی تحریمها از سوی خزانهداری وارد شود. مسلما در میانِ اطلاعات درست، اطلاعات غلط هم خواهد بود، اما تکرار چندبارهٔ روند باعث حذف اطلاعات غلط خواهد شد ــ در واقع اپلیکیشنهای جمعی/مشارکتی مثل ویز همینطور عمل میکنند.
گامِ بعد از ثبت و افشای اطلاعات شخصی، اعمال تحریمِ میانی علیه این افراد بر اساس شواهد کمتر سختگیرانه است که شامل افراد بیشتری میشود. لیست سازمان تروریستی خارجی آمریکا از این نظر عالی است. در این لیست، تمام وابستگان و حامیان سپاه پاسداران از صدر تا ذیل بهطور فردی از سوی ادارهٔ گمرک و حفاظت مرزی آمریکا تحریم هستند. یعنی اسم خودشان و حامیانشان شخصا در پایگاه دادههای اداره گمرک آمریکا ثبت میشود. و یعنی دولت آمریکا لازم نیست پروندهای قضایی گستردهای علیه آنها تشکیل دهد و این افراد به صرف ارتباط/وابستگی به سپاه، همین که در مبادیِ ورودیِ کشور ظاهر شوند دیپورت خواهند شد.
در واقع، عملا هیچ اقدام قانونیای نیاز نیست. اما این یک تحریم واقعی است ــ مثل همان دکترِ ایرانیِ وابسته به بسیج که در سال ۲۰۱۷ دیپورت شد. یا مرتضی طلایی، فرمانده سابق سپاه که هنگام بازداشت و شکنجه و قتل زهرا کاظمی ژورنالیست کانادایی رئیس پلیس تهران بود. او در حالِ ورزش کردن در باشگاهی در تورنتو دیده شد. همانطور که این دو ماجرا نشان داد، وابستگان سپاه و متعلقاتش تا ابد خود را در ایران منزوی نمیکنند. بلکه به غرب سفر میکنند یا حداقل میخواهند این امکان را داشته باشند.
پس شاید مقامات ارشد سپاه هرگز به آمریکا سفر نکنند، اما سربازانشان اینطور نیستند؛ از جمله بسیجیها، و بهخصوص خردهفروشان، رستورانها، و مالکانی که به آنها خدمت میرسانند. اسامی همه آنها باید در بایگانی گمرک آمریکا ثبت شود.
اما این دو اقدام به اینترنت نیاز دارد تا دنیای بیرون را با تمام مناطق ایران و ۵۶ میلیون کاربر اینترنت وصل کند. رژیم ایران در اعتراضات مدنی برای جلوگیری از سازماندهی فعالان و اجتماعاتْ اینترنت را کُند یا قطع میکند. عبور از این فیلترینگ باید جزو اهداف اصلی آمریکا باشد. بخشی از این به عهده کشورهای غربی است، یعنی شرکتهای تکنولوژی مثل اپل و گوگل باید وارد کار شوند تا دسترسی به وی.پی.ان و دیگر ابزارها از جمله در اپاستورها تضمین شود. این البته لزوما به ایرانیانِ مناطقِ روستایی که بخش مهم این و همهٔ اعتراضات هستند کمک نمیکند، و آنها هم باید در این حلقه اطلاعاتی جمعی وارد شوند.
امیدوارکنندهترین عنصر اعتراضات سال ۹۶ این بود که طبقه پایین و متوسط به پایین به عرصه آمدند؛ یعنی همان پایگاه اجتماعی نیروهای امنیتی مثل بسیج. این معترضان عمدتا ریشهٔ روستایی دارند، و کمک به دسترسی این بخش به رسانهها باید اولویت باشد. برای این گروه مخاطبان، افزودن رسانههایی مثل رادیو برای اطلاعرسانی به آنها میتواند مفید باشد؛ هر چند موبایل هم خیلی بین آنها رواج دارد. اسامی و هویت ماموران سرکوب را میتوان از طریق کانالهای آنلاین آمریکا به رادیوهایی مثل رادیو فردا فرستاد و منتشر کرد. این به ایرانیها امکان میدهد تا از سرکوبها مطلع شوند و خودشان مقصران را شناسایی کنند ــ این شیوهای بسیار مهم برای تضعیف شبکهٔ حمایتیِ نیروهای امنیتی و ارادهٔ آنها به همکاری با نظام است.
ناشناس ماندن به سرکوب بیشتر کمک میکند. اگر نیروهای امنیتی نتوانند هویت خود را ناشناس نگه دارند، آن وقت دست به عصا میشوند، و در اجرای فرامینِ رژیمی که جز دستور دادن چیزی بلد نیست، دچار تردید خواهند شد.