ادبیات، فلسفه، سیاست

فیلوسوفیا

لیبرالیسم و سوءتفاهم؛ چرا نمی‌توانیم بی‌خیالِ لیبرالسیم شویم

منطق جاری لیبرال طی دو و نیم قرن گذشته، در کسب بسیاری از حقوق و منافع بشر نقش داشته است. مواقعی که حقوق انسان‌ها رشد کرد، انحصار کمپانی‌ها مهار شد، و رواداریِ عمومی بیشتر شد، وقتی بوده که گفتمان لیبرال غلبه کرده…

علم و جهل از نگاه یک فیزیکدان

در علم امروز سوالات بزرگی وجود دارد؛ سوالاتی که هزاران سال بشر از خود می‌پرسیده است. شاید هرگز جواب این پرسش‌های عمیق را پیدا نکنیم. ولی این ذات بشر است که جستجوگری کند و دنبال جواب آن‌ها باشد…

خشونت‌پرهیزی: میراثِ رمانتیک

بی‌عدالتی را نباید تحمل کرد. هر جا که ضرورت باشد، باید با زور در برابر خشونت مقاومت کرد. برای این کار نیازی به خشونت‌پردازی نیست. ولی تبلیغِ خشونت‌پرهیزیِ محض هم صرفا ایده‌ای رمانتیک در دنیایی خشونت‌زده است…

چرا ارسطو به درد ما نمی‌خورد

اگر فلسفه بخواهد سبک زندگی باشد، باید ما را در شرایط زندگیِ واقعی هدایت کند. ولی حتی ارسطو هم نمی‌تواند قانع‌مان کند که فلسفه به درد زندگی‌کردن می‌خورَد. او مبتلا به توهماتی بود که ارزشی برای زندگی واقعی ندارد…

آرمانشهرگرایی: نقطهٔ مقابل واقع‌گرایی یا مکمل آن

سیاست همیشه درگیر مطالبات آرمان‌گرایانه است. آرمانشهر جایی نیست که همهٔ مسائل ما حل شده است. جایی‌ست که می‌توانیم مسائل‌مان را بیان کنیم و بفهمیم نظام‌های جاریِ حیات چه‌طور مسئله‌ساز می‌شود…

عقل سلیم فلسفه را منحرف می‌کند؛ عقل علمی جایگزین بهتری‌ست

سوال واقعی این نیست که آیا فلسفهٔ مبتنی‌بر عقل سلیمْ کاملا جایزالخطاست، بلکه پرسش این است که چه درسی از این واقعیت می‌توان گرفت؟ با توجه به خطاپذیریِ عقل سلیم، گزینه‌های فلسفی ما چیست و کدام‌شان بهتر است؟

یووال نوح هراری: بحران اوکراین شاید مسیر تاریخ را منحرف کند

در کانون بحران اوکراین پرسشی بنیادین دربارهٔ جوهرهٔ تاریخ و ذات بشر نهفته است: آیا تغییر ممکن است؟ آیا بشر رفتارش را عوض می‌کند، یا تاریخ تا ابد تکرار می‌شود، و آدم‌ها تا ابد محکومند به بازآفرینی فجایع گذشته؟

در باب سلسله‌مراتب اجتماعی: آیا پایورسالاری می‌تواند خوب باشد؟

جامعهٔ سلسله‌مراتبی یا پایورسالار عمدتا مردافِ جامعهٔ دیکتاتوری انگاشته می‌شود، ولی بسیاری از نظام‌های سلسله‌مراتبیْ کارآمدترین نظام‌های اجتماعی بوده‌اند، و چه بسا سرنگون‌کردن این نظام‌ها منجر به فاجعه شده است…

هنر لزوما ما را به انسان‌های بهتری تبدیل نمی‌کند

اگر معتقدید امر تخیلی و خلاقْ خاصیتِ معرفت‌آموزی یا فضیلت‌آموزی دارد، یا تفاهم و همدلی را بیشتر می‌کند، باید شواهدی در تاییدش بیاورید. ولی هنوز نمی‌توان ثابت کرد چنین تجربه‌ای به ما معرفت یا فضیلت اخلاقی می‌بخشد…

از وصال جسمانی تا وصال روحانی؛ در باب آموزه‌های ابن عربی

از منظر ابن عربی، آمیزش جنسی صرفا وصلتی لذت‌جویانه بین مادینه و نرینه نیست که شهوت‌شان آن‌ها را به وصال در قلمروی جسمانی سوق می‌دهد. بلکه همین‌طور درگاهی به افقی لاهوتی‌ست که نمودی از عملِ اولیهٔ خلقت است…

کثرت‌گرایی علمی: چرا علم پاسخ‌های صریح نمی‌دهد

علوم پرابهامی چون فلسفه و ادبیات و تاریخ انگار هیچ‌وقت ما را به قضاوت قاطعی نمی‌رسانند: گویی وقت و پول را صرف یاوه‌هایی می‌کنید که هیچ امیدی برای یافتنِ چیزی امیدوارکننده یا قطعی در آن‌ها نیست. اما…

فلسفه سکوی پرواز است نه پرواز: گفتگو با سیدحسن اخلاق

فلسفه به قول فارابی، بیرون‌شدن از فطرت اولی است. طبیعی است که وقتی شما سر بلند می‌کنید و به جاهای دیگر نگاه می‌‌کنید، به کسانی که سر به زیر دارند و کنجکاوی و پرسشگری را شیطنت می‌‌دانند خوش نمی‌‌آید. اما فلسفه، مانند هنر، علم و دین، خاصَه آدمی ‌‌است.