شاید براستی انچنان که هنر میتواند برای فمنیسم مدرن کار امد و قابل انتقال باشد، بیان فمنیستی در کمتر متنی بتواند چنان تصاویر شگرفی از زن، اندام و واژن (سرمنشا جهان) به مردم ارائه دهد.
زهره هلال، هنرمندی فمنیست، متولد ۱۹۸۹ در کابل، زنی توانمند در دنیای مد، هنر چیدمان، عکاسی و ویدیو ارت است. زهره فارغ التحصیل رشته طراحی مد از دانشگاه JAK هامبورگ است و کارهای هنری اش تا کنون بارها به نمایش در امده اند، به علاوه او در هفته مد برلین در ۲۰۱۵ طراحی های هنرمندانه اش را به نمایش گذاشت.
زن، اصلی ترین سوژه کارهای زهره دیگر در نقش قربانی، تحت شکنجه و زن شرمگین افسانه های سنتی مان نیست. زن اینجا مستقیما ما را متوجه اندام اش میسازد، اندامی که نیمی از بشر در حسرت به دست اوردن اش است و اندامی که حیات بخش است. اندامی که منشا زندگی ماست و انباری از لذت و خشم، میعادگاه بهشت و جهنم، ترس و گناه، قرن ها و قرن هاست که بر فکر و ذهن انسان سایه افکنده است. این اندام و این بدن به اواز افسون گر سیرن ها میماند، اگر چه سخت زیبا و سحرامیز است اما کشنده است،
انچه باید کشته شود قضاوت ها و بدگمانی ها، شرم خوانده شدن و بی حیا نامیدن زن است و کثیف خواندن اندام او. با این حال، هنرمند با انتخاب چنین مضمون سترگی پیامی که حامل حقیقت است را به مخاطب میرساند. وظیفه ما به عنوان مخاطب نه تنها دیدن صرف اثار هنری بلکه درک و شناخت همین حقیقت است. پس هنر به مثابه پل پیوند دهنده حقیقت و تاویل است. پلی که گذار از یکی به دیگری را ممکن میسازد.
به بیانی دیگر که اسکار وایلد در مقاله “حقیقت و سیماچه ها” میگوید: حقیقت در هنر چیزی است که مورد متضادش نیز حقیقت باشد. اما مورد متضاد اندام زن چه حقیقتی است که حقیقت بزرگ تری را این چنین پس میزند و به حاشیه میراند. براستی ان چیست که از زن و بدن او واهمه دارد و در عین حال در سر چیزی جز لمس کردن اندام زن ندارد.
زهره در اثار هنری اش در پی دستیابی به این حقیقتت بزرگ است، حقیقتی که بدن و اندام زن نام دارد و حقیقتی که قرن هاست زجر میکشد و هنوز از برجستگی هایش شرم میکند. زهره هلال تصویر گر زنی است که با به نمایش گذاشتن حقیقت تن، به ورای فیزیکی آن دست میازد و انسان را، زن را با این سوال عمیق اما همیشگی روبرو میکند که زن چرا باید بشمرد و از چه باید شرم کند؟!