مولفان اندکی مثل هاروکی موراکامی چشم دنیا را گرفتهاند. او در جوانی باشگاه جاز خود را در توکیو رها کرد تا وارد حرفهٔ نوشتن شود، و امروز او را در دنیا بهخاطر رمانهای سورئالش میشناسند که بهرغم پرداختن به مضامین جدی، مثل انزوای انسان، معمولا حال و هوایی جادویی و خیالانگیز دارند.
موراکامی از زمان انتشار اولین کتابش در ۱۹۷۹، افتخارات و جوایز فراوانی برده است، از جمله جایزهٔ جهانی فانتزی، جایزه فرانتس کافکا، جایزهٔ اورشلیم و بسیاری دیگر؛ در سال ۲۰۰۰، نشریهٔ گاردین از او بهعنوان یکی از بزرگترین رماننویسان زندهٔ دنیا یاد کرد.
اگر هنوز به دنیای غریب و شگفتآورِ معروفترین نویسندهٔ ژاپنیِ دنیا وارد نشدهاید، این راهنما در انتخاب آثار حیرتانگیز او به شما کمک خواهد کرد. البته موراکامی مجموعه آثار بزرگی دارد: او بیش از یک دوجین رمان منتشر کرده، بهعلاوهٔ داستانهای کوتاه و ناداستان؛ برای همینْ انتخاب اینکه با کدامیک از کتابهای او شروع کنیم کارِ دشواریست. اینجا ما تعدادی از معروفترین آثار او را انتخاب کردهایم که برای شروع آثار او به شما کمک خواهد کرد.
تعقیب گوسفند وحشی (۱۹۸۲)
شاید بهتر باشد از آغازِ کارِ موراکامی شروع کنید. دنیای انگلیسیزبان از همان اوایل کارِ موراکامی با این داستانِ رئالیستِ جادوییِ عجیب آشنا شد. داستان دربارهٔ شکاری پیچیده به دنبال گوسفندی بهخصوص است؛ و پُر است از حروف مرموز، تصاویر معنادار، و گوشهای سکسی!
این جستجو قهرمان ما را از حومههای شلوغ توکیو به کوههای برفی دورافتادهٔ شمال ژاپن میبرد، و آنجاست که او با مانعِ سنّت و شیاطین درون خودش مواجه میشود.
جنگل نروژی (۱۹۸۷)
اگر چندان شیفتهٔ جنبهٔ سورئالیستی موراکامی نیستید، این داستانِ ظاهرا ساده اما تلخ و شیرین و زیبا را که در باب عشق جوانی و غم است امتحان کنید؛ داستان در پسزمینهٔ شورشهای دانشجویی دههٔ ۱۹۶۰ در توکیو رخ میدهد. «جنگل نروژی»، موراکامی را به فوقستارهٔ ادبیات در ژاپن بدل کرد، و پرفروشترین اثر او در تمام دنیاست.
اگر کتابهای قطورترِ موراکامی شما را از خواندن آثار او میترساند، این کتاب شروع خوبیست. این اثرِ او را تران آن هونگ کارگردانِ فرانسوی در سال ۲۰۱۰ برای فیلم اقتباس کرد.
سرگذشت پرندهٔ کوکی (۱۹۹۵)
این شاهکارِ دوران جوانی موراکامی است و تمام عناصر موراکامی را در خود دارد: زنان مرموز، ناپدیدشدن گربهها، چاهها، تبهکاران مخوف، چیزهای فوقطبیعی، که همگی با علم و نبوغ و روایتگریِ نیرومندی درمیآمیزد. برخی این کار را با آثار ریموند کاروِر، دان دلیلو، توماس پینچون و حتی دیوید لینچ مقایسه کردند. و خیلیها، «کشتنِ کامنداتور» جدیدترین رمان موراکامی را بهخاطر سبک و لحن مسحورکنندهاش به «سرگذشت پرندهٔ کوکی» تشبیه کردهاند.
کافکا در ساحل (۲۰۰۲)
نسخهٔ انگلیسی این کتاب در سال ۲۰۰۵ منتشر شد و نیویورک تایمز آن را یکی از ده کتاب برتر سال معرفی کرد. این اثر، همهٔ صفات برتر موراکامی یعنی شوخطبعی، رئالیسم جادویی ویژهٔ او، و عشقش به موسیقی را در قالب یک رمان تلفیق کرده است. این یکی از زیباترین داستانهای اوست که بین دو داستانِ مجزا اما بهممرتبط دربارهٔ دو شخصیت اصلی رفت و آمد میکند تا اینکه دو ماجرا با هم در قالب یک داستان تلفیق میشوند و پیامدی بزرگ برای هر دو شخصیت خلق میشود.
صرفا در باب موسیقی (۲۰۱۱)
اگر قبلا برخی از آثار موراکامی را خوانده باشید و کمکم به شناختنِ خودِ او علاقمند شدهاید، این کتاب بهترین گزینه است؛ کتاب در واقع صحبتهای او با دوستش سیجی اوزاوا است؛ اوزاوا رهبر ارکستر معروفی در دنیاست. عشق موراکامی به موسیقی در تمام این کتاب مشهود است؛ از گفتگوهای آنها درباره برامس گرفته تا گلن گولد؛ اما بینش آنها در باب خلاقیت و پیوندهای بینرسانهای است که خواندن این کتاب را ضروری میکند.
مردان بدون زنان (۲۰۱۴)
اگر هنوز نسبت به خواندن کارهای موراکامی شک دارید، از این داستانِ کوتاه شروع کنید. کارهای کوتاهترِ موراکامی در واقع نمونۀ کوچکتری از نگاه هنری او و توانایی او در نوآوریست؛ «مردان بدون زنان» یکی از جدیدترین مجموعهداستانهای اوست.
در این کتابْ موراکامی طی هفت داستان، با بهرهبردن از قدرت مشاهدهگریِ خود، زندگی مردانی را که تنها ماندهاند به نمایش میگذارد. در این مجموعه، گربههای گمشده، بارهای دودگرفته، عاشقانِ تنها و زنان مرموز، بیسبال و بیتلها، همه با هم در یک جا ترکیب میشوند و ماجراهایی را خلق میکنند که بهخوبی با همهٔ ما ارتباط برقرار میکند.