در اواسط قرن چهارم پیش از میلاد یک ژنرال یونانیِ باتجربه به اسم اینیاس تاکتیکوس تصمیم گرفت دوران بازنشستگی خود را به کاری متفاوت اختصاص دهد: نوشتن کتاب راهنما برای انتقال تجارب خود به مردم عادی. او که بیشترِ عمرِ حرفهای خود را در کارِ نابودکردنِ شهرها گذرانده بود، کتابی نوشت تا به شهروندانِ غیرنظامی یاد دهد همان کارهایی را بکنند که خودش قبلا با آنها مقابله کرده بود. در این کتاب، با عنوان «چگونه تحت محاصره مقاومت کنیم»، او سعی کرد هنر و علمِ دشوارِ دفاعکردن را به غیرنظامیان یاد دهد تا آنها بتوانند از شهرهای مستحکم خود در برابر محاصرهٔ دشمن دفاع کنند ــ با ارتش یا بدون داشتن ارتش.
شاید تصور ما از جنگهای باستانی این باشد که به ارتشهای حرفهای و ژنرالها محدود بود، ولی وجود این کتابْ تصورات ما را به هم میریزد. پیام این کتاب، یعنی اینکه غیرنظامیان میتوانند تحت محاصره از شهرشان دفاع کنند، با جریانهای دورهٔ اینیاس همخوانی ندارد چون برخلاف دو قرن قبلتر که عصرِ شبهنظامیان بومی بود، قرنی که او در آن زندگی میکرد، دورهٔ رونقِ مزدورانِ حرفهای بود.
چنین کتابهایی در دنیای باستان رایج بود. کتابهای یونانی و رومی در موضوعات متنوعی مثل کشاوزی، روابط عشقی، تعلیم اسب، معماری، پخت و پز و تعبیر خواب همواره وجود داشت. ولی احتمالا هیچ موضوعی به اندازهٔ جنگ توجه نویسندگان کتابهای راهنما را به خود جلب نمیکرد.
دهها کتاب نظامی را میشناسیم که از قرن چهارم پیش از میلاد به این طرف نوشته شدهاند، و تعداد زیادی از آنها تا امروز باقی ماندهاند. مثلا: «تاکتیکها» اثر آسلپیودت (قرن اول پیش از میلاد)، «مانورها» اثر فرانتینوس (قرن اول پس از میلاد)، «تاکتیکها» اثر ایلیان (قرن دوم)، و «فنون نظامی» اثر وجیتیوس (اواخر قرن چهارم یا اوایل قرن پنجم). اینها کتابهایی عمومی بودند و اطلاعاتی را دربارهٔ انواع موضوعات مرتبط با جنگ گردآوری میکردند. برخی کتابها هم بودند که بر موضوعاتی کاملا تخصصی متمرکز بودند. مثلا زنوفون که تقریبا همعصر اینیاس بود، راهنمایی «در باب سوارکاری» نوشت که در آن توصیههایی فوقالعاده مفصل دربارهٔ تمام جوانب مربوط به نحوهٔ خرید و تعلیم یک اسب جنگیِ بزرگ شرح داده شده است. (مثلا اینکه شکلِ پشتِ اسبِ جنگیْ نشانهای مهم از موفقیت یا شکست آن است).
طبیعی بود که «جنگِ محاصرهای» موضوع محبوب کتابهای نظامی باشد. علاوه بر اینیاس، دیگران هم کتابهایی دربارهٔ این موضوع نوشتند؛ مثل فیلوی بیزانسی (قرن سوم پیش از میلاد) و آپولودور مکانیک (قرن دوم). این موضوع در کتابهای نظامی عصر بیزانس توجه بیشتری به خود جلب کرد. البته خوانندهٔ (و گاهی نویسندهٔ) کتابهای نظامیِ باستانی در واقع فقط عدهای مورخِ پشتمیزنشین بودند که خود را علاقمند هنرهای نظامی نشان میدادند، ولی این متون به عنوان منبعی برای آموزش تاکتیکهای جنگی به پرسنل نظامی کماکان جایگاه خود را حفظ کردند.
راهنمای اینیاس از این نظر متمایز بود که تنها راهنمایی بود که مستقیما افرادِ غیرجنگجو یا غیرنظامی را خطاب قرار میداد؛ هدفش در واقع این بود که هنرِ مقاومت را به مردم غیرنظامی تعلیم دهد تا ــ در گونهای از جنگ که بین نظامیان و غیرنظامیان تفاوتی قائل نمیشود ــ بتوانند دوام بیاورند.
اگر یک شهرِ محصور (دیواردار) از سوی دشمن محاصره شود و به روشی ابداعی نیاز باشد، اینیاس توصیه میکند که: اول به عناصر کاربردی یا قابل استفاده توجه کنید. مردانی که در سن جنگیدن هستند باید در قالب گروههایی سازماندهی شوند و هر گروه مسئول گشتزنی و دفاع از بخشی از دیوار و شهر باشد. این گروهها همینطور باید زمانهای مشخصی برای نگهبانی و استراحت داشته باشند. و مردانِ متاهلی که رابطهٔ نیرومندی با جامعه دارند، بهترین گزینهها برای فرماندهی این گروهها هستند.
اینیاس شاید بیش از هر چیز دیگری به مسئلهٔ اعتماد اهمیت میداد. چون در شهری که تحت محاصره است، تفرقه و مخالفت زیاد میشود و طبیعیست که کسی وسوسه شود خود را تسلیم کند و بخواهد این کار را بکند. در نتیجه نمیتوان به هر کسی اعتماد کرد و بهترین کار این است که شیوهٔ دفاع را بر این اصل سازماندهی کرد.
او همینطور میگوید چراغها را نباید در شب روشن کرد، مبادا از این چراغها برای علامتدادن به دشمن استفاده شود. بررسی سلامت دروازههای شهر، دیوارها، و سیستم قفلِ آنها هم همواره ضروری است. اینیاس مجموعهای بزرگ از شیوههایی را برمیشمارد که با کمک آنها افرادی در محاصرههای تاریخی توانستند دروازههای شهر را تخریب کنند یا با خیانتْ شهر را تسلیمِ دشمن کنند. هر چند شاید به نظر برسد توصیههای او در حد پارانویا است، باید این را بدانیم که بسیاری از محاصرهها در تاریخ جهان نه به خاطر برتریِ ارتشِ محاصرهکننده، که به خاطر بازکردنِ دروازهٔ شهر از داخل، شکسته شدند.
و هر چند اینیاس بر موضوعِ دفاع تمرکز دارد، برخی توصیههای خلاقانه برای فراریدادنِ دشمن هم ارائه میدهد. مثلا میگوید از حیوانات اهلی که در زمانِ محاصره از مناطق حومه به داخل شهر آورده شده استفاده کنید: گاوها را مست کنید، به گردنشان زنگ ببندید، و در میانهٔ شب آنها را به داخل اردوگاه دشمن برانید. این تاکتیکِ غافلگیری ممکن است چنان سربازان دشمن را بترساند که آنها را وادار به فرار کند.
سرانجام، برای فریفتنِ دشمن و القای اینکه ارتشِ مدافعِ شهر بسیار بزرگتر از اندازهٔ واقعی آن است، اینیاس پیشنهاد میدهد که زنانْ خود را با ظروفِ آشپزیِ فلزی بپوشانند و روی باروهای شهر راه بروند تا این توهم را در دشمن ایجاد کند که ارتشی زرهپوش از شهر محافظت میکند.
هر چند کتاب اینیاس توجه زیادی به خود جلب کرد، ولی برای مخاطبان موردنظر خود چندان استفادهای نداشت. کمی بیش از یک دهه بعد از انتشار آن، فیلیپ مقدونی توانست دولتشهرهای یونان را شکست دهد و با خود متحد کند و دنیای یونانی را در قالب یک پادشاهی تحت سلطهٔ خود یکپارچه کند.
با وجود این، ماندگارترین میراث کتاب اینیاس این است که تاثیر جنگ بر مردم واقعی را از زمان باستان تا امروز به ما گوشزد میکند؛ مردمی بیدفاع که در شهری تحت محاصره گرفتار میشوند. این دیدگاه، مخالفِ نگاهِ سادهانگارانه به تاریخِ نظامی است که جنگ را نزاعی بین مردانِ یونیفورمپوش رو در روی هم در میدان نبرد به تصویر میکشد. خواندنِ چنین مفادی به ما یادآوری میکند که مطالعهٔ جنگ در هر عصری باید ما را به همدردی با ضعیفان سوق دهد، و نه تحسینِ زورمندانِ پرمدعا.