ادبیات، فلسفه، سیاست

ir

غرب نباید اشتباهات خود در سوریه را درباره ایران هم تکرار کند

شادی مارتینی، مرجان کی‌پور گرین‌بلت

دیکتاتورها به هنجارهای بین‌المللی اعتقاد ندارند. دیکتاتورها خودشان قوانین‌شان را تعیین می‌کنند. تنها اولویت دیکتاتورها بقاست و برای این کار تمام موازین اخلاقی را زیر پا می‌گذارند، و هر معاهده‌ای را نقض می‌کنند…

اگر غرب واقعا می‌خواهد اشتباهات گذشته را تکرار نکند، باید راهی را انتخاب کند که به معترضان احترام بگذارد و دیکتاتورهای تهران را طرد کند.

***

در سال ۲۰۱۳، بعد از دو سال سرکوب فعالان دموکراسی‌خواه، باراک اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا اعلام کرد که بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه مشروعیت خود را از دست داده است و پاسخگو خواهد شد. و گفت به نظر او اسد دیگر باید برود.

در سال‌های بعد، در حالی که دیپلمات‌های سوری با همتایان‌شان در دفاتر مجلل ملاقات می‌کردند و در کنفرانس‌ها و معاهدات بین‌المللی شرکت می‌کردند، و ژست‌های سیاسی می‌گرفتند، نیروهای طرفدار اسد مشغول دستگیری و شکنجه و اعدام شهروندان بیگناه بودند. حدود یک دهه از آن حرف‌های پوچ گذشته است و دیکتاتور سوریه به پشتوانهٔ حامیانش در ایران و روسیه بر قدرت باقی مانده است.

همچنین در سال ۲۰۱۳، سیاسیون واشنگتن از انتخاب حسن روحانی به عنوان ریاست‌جمهور ایران و چاپلوسی‌های او مشعوف شده بودند. خیال می‌کردند «میانه‌رو» است و در راه اتم‌زدایی و دیپلماسی با جمهوری اسلامی به غرب کمک خواهد کرد. اما طی هشت سال تصدی او، رژ‌یم ایران هزاران نفر را دستگیر و شکنجه و اعدام کرد. تمام این مدت ایران کماکان به تهدید همسایگان خود ادامه داد و امروز در آستانه ساخت بمب اتمی است.

خون‌ریزی‌های سوریه و ایران سه درس مهم برای ما داشت.

دیکتاتورها دیپلمات نیستند. در کار با دیکتاتورها، شیوه‌های سنتی دیپلماسی را باید تغییر داد چون دیکتاتورها به هنجارهای بین‌المللی اعتقاد ندارند؛ دیکتاتورها خودشان قوانین‌شان را تعیین می‌کنند. تنها اولویت دیکتاتورها بقاست و برای این کار تمام موازین اخلاقی را زیر پا می‌گذارند، و هر معاهده‌ای را نقض می‌کنند. همان‌طور که در سوریه و ایران شاهد بودیم، دیکتاتورها مردم خودشان را می‌کشند و با ایجاد هرج و مرج عمدی سعی می‌کنند وجود خود را توجیه کنند. برای همین بود که در توطئه برای انحراف افکار عمومی از اعتراضات عمومی، زندان اوین را ‌ــ‌ که مملو است از زندانیان سیاسی از انواع اقلیت‌ها به جرم «محاربه با خدا» و همین‌طور شهروندان دوتابعیتی ‌ــ‌ به آتش کشیده شد. رژیم ایران برای خشونت و هرج و مرج توجیه می‌تراشد. دیکتاتورهایی که قدرت مطلق می‌خواهند هرگز با دیپلمات‌های کشورهای دموکراتیک با حسن نیت برخورد نمی‌کنند.

وقتی معترضان بی‌سلاح کشته می‌شوند، غرب موظف است در همبستگی با آن‌ها اقدام کند. انزواطلبان شاید این رفتار را مداخله‌جویی جلوه دهند، ولی در واقع این یعنی بشردوستی؛ کاری که می‌تواند جان‌های زیادی را نجات دهد ‌ــ‌ مثل امدادرسانی بعد از بلایای طبیعی است. امروز مردم ایران با یک بلای انسانی که به دست دولت‌شان ایجاد شده دست و پنجه نرم می‌کنند؛ در برابر چنین وضعی نمی‌توانیم بی‌تفاوت بایستیم. نیروهای مسلح ایران در خیابان‌ها مشغول ضرب و شتم، تعرض جنسی، تیراندازی، و کشتار معترضان بی‌سلاح هستند.

دوگانه‌سازی‌های غلط به نتایج بد ختم می‌شود. سیاسیون آمریکایی با محصور کردن خود در دوگانهٔ «یا دیپلماسی یا جنگ تمام‌عیار» به این نتیجه رسیدند که توافقات دیپلماتیک با ایران و سوریه جایگزین‌های بهتری برای جنگ است. برای همین، از این واقعیت چشم‌پوشی کردند که نباید به دیکتاتورها سلاح‌های کشتار جمعی داد. بعد از خط قرمزِ اوباما درباره تسلیحات شیمیایی سوریه، توافق شد این سلاح‌ها به روسیه فرستاده شود. اما همان‌طور که دیدیم، روسیه و سوریه معامله‌گرانِ صادقی نبودند، و رژیم اسد از سلاح‌های شیمیایی علیه شهروندان خودش استفاده کرد، و روسیه هم جسارت پیدا کرد تا به اوکراین حمله کند.

در سال ۲۰۱۵، دولت اوباما دنیا را در برابر انتخابِ غلطِ مشابهی قرار داد، مبنی بر این‌که تنها راهِ پیش رو با ایران، یا توافقی برای تاخیر در اتمی‌شدنِ ایران است یا جنگ نظامی. و به همگان گفته شد که جایگزین دیگری وجود ندارد. و به مخالفانِ توافقْ برچسبِ «جنگ‌طلب» زدند. حالا پوچ بودن این مواضع آشکار شده است. در واقع، سیاست اجتناب از جنگْ ر‌ژیم ایران را قادر ساخت تا سال‌های ۱۳۸۸، ۱۳۹۶، و ۱۳۹۸ و امسال جنگ‌هایی علیه مردم خودش به راه بیندازد؛ گذشته از جنگ‌های نیابتی‌ای که به منطقه صادر کرد.

***

امروز ما به یک نقطهٔ همگرایی رسیده‌ایم که در آن، توافقاتِ دیپلماتیکِ شکست‌خورده و دیکتاتورهایی که از آن‌ها سوءاستفاده می‌کنند با هم تلاقی دارند. در حال حاضر این سیاست‌های شکست‌خورده تاثیر اندکی بر جان آمریکایی‌ها و کشورهای غربی دارد. محسوس‌ترین تاثیر، افزایش بهای بنزین و مشکلات اقتصادی است، اما به ضررِ جان شهروندان بی‌گناه در منطقه است و عواقب بلندمدتی در کشورهایی مثل آمریکا هم دارد.

دولت آمریکا باید مفسران ورشکسته و ماله‌کشان واشنگتن را کنار بگذارد و با طیف وسیعی از ذی‌نفعان مشارکت کند تا راهی نو برای ایجاد یک دموکراسی واقعی پیدا شود. اگر غرب واقعا می‌خواهد اشتباهات گذشته را تکرار نکند و به اقدامات نتیجه‌بخش دست بزند، می‌تواند راه سومی را در پیش بگیرد که هم به معترضان احترام بگذارد و دیکتاتورهای تهران را پس بزند.



مرجان کی‌پور گرین‌بلت در ایران متولد و بزرگ شد و مدیر ائتلاف حقوق اقلیت‌ها و کارزار مقابله با زن‌کشی در ایران است. او کارشناس غیرمقیم در موسسه خاورمیانه و عضوی از کارگروه اقلیت‌های خاورمیانه در اتحادیه ضدافترا است.

شادی مارتینی مدیر کل بیمارستان حلب در جریان جنگ سوریه بود و بعدا به عنوان رئیس مجمع عمومی «حزب جمهوری» انتخاب شد. او مدیر اجرایی ائتلاف بشردوستانه و بین‌الادیانی (برای پناهندگان سوری)، و عضو کارگروه اقلیت‌های خاورمیانه در اتحادیه ضدافترا است.

کتابستان

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر

دوسیه افغانستان

شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود

نیم‌قرن مبارزه و سیاست

سمیه رامش