سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر نیز در نهایت با تمام حواشی موجود به پایان رسید و این بار نیز فارغ از تمام بحثهای صرفا سینمایی، یک فیلم «ایدئولوژیک» (شبی که ماه کامل شد) از سوی مقامات جشنواره بیشترین جوایز را از آن خود کرد. نرگس آبیار پیش از این با دو فیلم ایدئولوژیک دیگر یعنی «شیار ۱۴۳» و «نفس» مورد توجه محافل منورالفکران مذهبی و رسانههای یک طیف خاص سیاسی قرار گرفته بود، و این بار جشنواره فیلم فجر فیلم «شبی که ماه کامل شد» او را فراتر از آنچه تصور میشد، تحویل گرفت.
این فیلم هفت سیمرغ بلورین دریافت کرد و در نتیجه سایر فیلمهای کاندیدا در جوایز اصلی تقریبا بینصیب ماندند. این در حالی است که در فیلمهای منتخب آراء مردمی دو فیلم «متری شش و نیم» و «سرخپوست» با اقبال بیشتری نسبت به فیلم نرگس آبیار مواجه شد.
اما فیلم «شبی که ماه کامل شد» و نرگس آبیار تنها گوشهای از افزایش تعداد فیلمهایی است که میتوان آنها را با گرایش و بنمایه «ایدئولوژیک» در سینمای ایران توصیف کرد؛ فرهنگ غالب سیاسی که در دهههایی نه چندان دور از سینما بهعنوان یکی از ابزار تهاجم فرهنگی یاد میکرد، اینک با شدت در پی تثبیت حضور خود در این عرصه است. این اتفاق نه تنها در کمّیت فیلمهای ایدئولوژیک، بلکه انصافا در کیفیت آنها هم مشهود است. از سوی دیگر، این روزها خبری از جمال شورجه، فرجالله سلحشور، جواد شمقدری و امثالهم نیست و این عده جای خود را به کارگردانان جوانی دادهاند که اتفاقا سینما را خیلی خوب میشناسند و بهمراتب در سطحی حرفهایتر از پیشینیان خود قرار دارند.
در این میان از نرگس آبیار بهعنوان جایگزین ابراهیم حاتمیکیا نام برده میشود، اما شاید مهمترین کارگردان فیلمهای ایدئولوژیک این روزهای ایران محمدحسین مهدویان باشد که نام او با موسسه فرهنگی و هنری «اوج» پیوند خورده است.
مهدویان با مجموعه «آخرین روزهای زمستان» توانایی خود در ساخت مستند روایی را اثبات کرد و پس از آن با فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» در جشنواره فجر سیوچهارم نظرات مثبت را به خود جلب کرد. او پس از آن در هر سه دوره بعدی جشنواره فجر با فیلمهایی با گرایشهای ایدئولوژیک که محصول موسسه فرهنگی اوج بودهاند، حضور داشته و فارغ از تواناییهای سینمایی، همواره مورد حمایت و توجه حداقل طیف خاصی از رسانهها در ایران قرار گرفته است.
نکته جالب در مورد فیلمهای مهدویان آن است که پس از «ایستاده در غبار»، تهیهکنندگی هر سه فیلم بعدی او یعنی «ماجرای نیمروز»، «لاتاری» و «ماجرای نیمروز: رد خون» بر عهده سیدمحمود رضوی بوده است. و در هر سه فیلم متاخر او ابراهیم امینی بهعنوان نویسنده دخیل بوده است.
با این اوصاف، میتوان گفت که محمدحسین مهدویان در سینمای ایران بیشباهت به استیون اسپیلبرگ در سینمای هالیوود نیست؛ هر دو کارگردانانی متبحرند که از نظر درک و شناخت سینمایی در سطح بالایی قرار دارند و در کارگردانی فوقالعاده ظاهر میشوند. اما هیچ کدام کارگردانِ مولف نیستند؛ بلکه صرفا مجری چیزی هستند که از آنها خواسته میشود. استیون اسپیلبرگ در هالیوود یک مجری سیستم استودیویی سینما محسوب میشود؛ بدین معنا که فیلمنامههایی نوشته میشوند که ساخت آنها به او محول میشود. محمدحسین مهدویان نیز مصداق عینی این موضوع در ایران است؛ او نیز مجری یک استودیو در سینمای ایران البته با مقیاس کوچکتر است.
اسپیلبرگ کارگردانی است که کارش به تصویر کشیدن گفتمان و روایت قدرت رسمی است. بیشتر فیلمهای او را میتوان به نحوی تبلیغ فرهنگ سیاسی جاری در آمریکا توصیف کرد. به عبارتی، سینمای او تریبونی است برای اهداف و مقاصد مشخص سیاسی و اجتماعی، که از نمونههای متاخر آن میتوان به فیلم «پل جاسوسها» اشاره کرد.
سینمای محمدحسین مهدویان، سینمایی جذاب است که از تصویرپردازیهای فنی فوقالعادهای برخوردار است. او توانایی کمنظیری در به تصویر کشیدن اتفاقات هیجانانگیز سینمای اکشن و حادثهای و بازسازی فضای تاریخی در فرم دارد. همه اینها نقاط قوت مهدویان هستند؛ فاکتورهایی که او را به کارگردانی قابل اتکا برای ساخت فیلم در قالب استودیویی تبدیل میکنند؛ و تمام این فاکتورها برای تبدیلشدن او به فیگور متناظر استیون اسپیلبرگ در سینمای ایران کمک میکند. کما اینکه پیش و همزمان با مهدویان، تلاشهایی برای تبدیل بهروز شعیبی و چندین کارگردان دیگر به چنین فیگوری صورت گرفت و مصداق آن تولید فیلم «سیانور» بود؛ اما به نظر میرسد شعیبی و سایرین هرگز از نظر تکنیک سینمایی و کارگردانی در سطح مهدویان نبودهاند.
سینمای محمدحسین مهدویان بهمعنای تمام و کمال مصداق «سینما به مثابه یک صنعت» است، دقیقا مانند اتفاقی که در مورد فیلمهای اسپیلبرگ رخ میدهد؛ کسی از این قشر از کارگردانان انتظار ساخت یک «فیلم به مثابه هنر» ندارد؛ چرا که اساسا این قشر کارگردانانِ مولف نیستند؛ از اینرو، نمیتوان برآنها نام «فیلمساز» نهاد؛ بلکه آنها کارگردانانی در قامت مجری و اپراتور تکنیکهای سینمایی هستند.