ادبیات، فلسفه، سیاست

basij

سازمان بسیج اساتید؛ مامور «تطهیر» دانشگاه و اجرای «انقلاب فرهنگی سوم»

سعید گلکار، کسری اعرابی

سازمان بسیج اساتید به نیابت از سپاه، در حال اجرای «انقلاب فرهنگی سوم» در دانشگاه‌های سراسر کشور است. پروژه‌ای که به تعلیق و اخراج و دستگیری استادان و دانشجویان منتقد یا غیرخودی منجر شده…

سال گذشته دانشگاه‌های ایران در خط مقدم انقلابِ زن، زندگی، آزادی قرار داشتند. دانشجویان نقش مهمی در مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی داشتند و به همین دلیل ماشین سرکوب رژیم آن‌ها را وحشیانه سرکوب کرد.

سازمان بسیج دانشجویی که یک گروه مسلح دانشجوییِ زیرمجموعهٔ سپاه پاسداران است بخشی از این تشکیلات سرکوب است. اما آن‌چه کمتر شناخته شده این است که رژیم با استفاده از یک سازمان شبه‌نظامیِ شبه‌آکادمیک یعنی سازمان بسیج اساتید به جنگ استادان و هیئت‌های علمی رفته است.

بعد از فروکش کردن اوج اعتراضات در زمستان پارسال، اطلاعات دولتی و رسمی نشان می‌داد که دست‌کم هفتاد استاد دانشگاه در ایران تعلیق یا اخراج شده‌اند، اما رقم واقعی حدود ۱۱۰ تن است. جنگ علیه هیئت‌های علمی دانشگاه، همزمان با اخراج و تعلیق هزاران دانشجو در دورهٔ پسااعتراضات در جریان بود.

دانشگاه‌های ایران تاریخچه‌ای طولانی از مشارکت در اعتراضات مدنی و سیاسی دارند و سال گذشته در پی قتل مهسا امینی به دست گشت ارشاد به بهانهٔ بدحجابی، دانشگاه‌ها به یکی از ستون‌های اصلی اعتراضات علیه تشکیلات مذهبی تبدیل شدند.

نیروهای بسیج به محوطهٔ دانشگاه‌ها و دانشجویان حمله برده و در برخی موارد به آن‌ها شلیک کردند. تا ابتدای زمستان که سه ماه از بروز اعتراضات می‌گذشت، صدها تن بازداشت، شکنجه و به چندین سال زندان محکوم شدند.

در حالی دانشجویان جلودارِ اعتراضات ضدرژیم چه در داخل دانشگاه‌ها و چه در قالب راهپیمایی‌ها بودند، اساتید دانشگاه و هیئت‌های علمی ابتدائا از پیوستن به این جریانات طفره می‌رفتند. اما بعد از آن‌که دانشجویانْ ریاکاریِ آن‌ها را محکوم کردند و از آن‌ها خواستند به جنبش بپیوندند، سکوت آن‌ها شکست. دانشجوها شعار می‌دادند: اساتید اساتید حرف بزنید نترسید یا می‌گفتند: استادامون ذلیلن ذلتو می‌پذیرن. اما مدت زیادی طول نکشید که موجی از اساتید دانشگاه‌های سراسر ایران از انقلابِ زن، زندگی، آزادی اعلام حمایت کردند.

و البته این بدون پیامد نبود. ماشین سرکوب رژیم صبر کرد تا اوج اعتراضات بخوابد تا انتقام‌گیری کامل را علیه دانشجویان و همین‌طور اعضای ناراضیِ هیئت‌های علمی شروع کند.

جمهوری اسلامی از نهادهای متعددی برای سرکوب و خفه کردنِ ناراضیان در دانشگاه‌های سراسر کشور استفاده کرد؛ از جمله سازمان حراست که زیرمجموعهٔ وزارت اطلاعات است، و سازمان بسیج دانشجویی که زیرمجموعهٔ سپاه است، و امسال از سوی اتحادیه اروپا تحریم شد. اما در حالی که سازمان حراست و سازمان بسیج دانشجویی عمدتا بر هدف گرفتنِ دانشجویان تمرکز داشتند، نهاد مرموزی که تا حالا از سوی کشورهای غربی نادیده گرفته شده، فعالانه مشغول سرکوب و خفه کردن هیئت علمی بوده است: سازمان بسیج اساتید.

این سازمان که سال ۱۳۸۰ تاسیس شد، یکی از شاخه‌های ویژهٔ سازمان بسیج مستضعفین است که از حمایت جدی علی خامنه‌ای رهبر ایران برخوردار است. خامنه‌ای در آن سال گفت: «توصیه من این است که هرچه ممکن است مجموعه اساتید بسیجی را با همین نام توسعه دهید، برادران و خواهران مومن، اساتید مومن که امروزه به حمدالله در دانشگاه های ما زیادند، این ها را در این مجموعه بدانید و بشناسید و وارد کنید».

از لحاظ ساختار، سازمان بسیج اساتید هم زیرشاخهٔ سپاه است، و فرماندهانش همیشه یکی از پاسدارهای منصوبِ رییس سازمان بسیج مستضعفین است. ساختار سلسله‌مراتبی این سازمان را می‌توان به سه لایه تقسیم کرد: مقرّ سازمان متشکل از سرداران سپاه از دانشگاه امام حسین تهران؛ مراکز سازمان که در همهٔ دانشگاه‌های مهم ایران مستقرند و از اعضای هیئت‌های علمی که همگی عضو فعال بسیج هستند تشکیل شده؛ و کانون‌های بسیج که مطابق قانون در تمام دانشگاه‌های دیگر ایران پراکنده شده‌اند.

سازمان بسیج اساتید ابتدا برای سازمان‌دهی استادانِ طرفدار رژیم در سراسر کشور و نفوذ در تمام دانشگاه‌ها تاسیس شد و به عنوان چشم و گوش سپاه در داخل فضای دانشگاه عمل می‌کرد. بعد از ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد در سال ۱۳۸۴، این سازمان به‌شدت تقویت شد. احمدی‌نژاد که خودش هم عضو این سازمان بود، اعضای دیگر این سازمان را وارد دولت کرد، به‌خصوص در وزارت علوم و دیگر بخش‌های اداری دولت. مثلا محمدمهدی زاهدی و کامران دانشجو که در دوره‌های اول و دومِ ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد وزیر علومِ او بودند، و کامران باقری لنکرانی وزیر بهداشت احمدی‌نژاد، همگی اعضای سازمان بسیج اساتید بودند.

سال ۱۳۸۸ و با بروز اعتراضاتِ پساانتخاباتی معروف به جنبش سبز، سازمان بسیج اساتید سرکوب خود را تشدید کرد. اعضای این سازمان فعالانه به کنترل و منکوبِ دانشجویانی پرداختند که بیشترشان مخالف احمدی‌نژاد بودند و انتخابِ او را تقلبی می‌دانستند. اساتید بسیجی علنا دانشجویان را تهدید و مانع حضور آن‌ها در دانشگاه می‌شدند.

بعد از اوج گرفتن قدرت سازمان بسیج اساتید در سال‌های احمدی‌نژاد، از سال ۹۲ تا ۱۴۰۰ در دوران ریاست‌جمهوری حسن روحانی نفوذ این سازمان افت کرد. روحانی به تدریج اعضای این سازمان را از ادارات دولتی حذف کرد و آن‌ها را در مدیریت دانشگاه به حاشیه راند که این کار عمدتا به‌خاطر رقابتهای جناحی و خصومت‌های شخصی با سپاه بود.

اما با انتصاب ابراهیم رئیسی روحانی تندرو به ریاست‌جمهوری در سال ۱۴۰۰، وضع کاملا برعکس شد و فعالیت‌های سازمان بسیج اساتید به سطوحی بی‌سابقه ارتقاء یافت. این سازمان از کارزار ریاست‌جمهوری رئیسی حمایت کرده بود و بسیاری از اعضایش بعد از تشکیل کابینه وارد دولت شدند؛ درست مثل اعضای خود سپاه و بسیج. مثلا وزیر علوم و وزیر بهداشت فعلی از اعضای سازمان بسیج اساتید هستند؛ وزیر علوم علی زلفی‌گل وعدهٔ اسلامی‌سازی دانشگاه‌ها را در این دولت داد. سازمان بسیج اساتید با در دست داشتنِ وزارتخانه‌های علوم و بهداشت، رؤسای دانشگاه‌ها و دانشکده‌ها را هم به اعضای خود اختصاص داد.

مثلا محمد مقیمی، عضو این سازمان، به ریاست دانشگاه تهران منصوب شده است. سپس مقیمی اعضای سازمان بسیج اساتید را به عنوان سرپرستانِ دانشکده‌های این دانشگاه منصوب کرد. محمدرضا حسنائی، مسئول بسیج اساتید دانشگاه هنر، به عنوان سرپرست دانشکدهٔ هنر دانشگاه تهران منصوب شد. همین‌طور عبدالرضا سیف، مسئول بسیج اساتید دانشگاه تهران، حالا رئیس دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه شده است.

حتی دانشگاه‌های مثلا خصوصی در ایران ایران مستقل نیستند و تحت کنترل کامل رژیم قرار دارند. شورای عالی انقلاب فرهنگی که تحت کنترل خامنه‌ای و بالاترین نهاد ناظر بر آموزش و فرهنگ است، مستقیما رؤسای دانشگاه‌ها را منصوب می‌کند، و نتیجتا اعضای بسیج اساتید در تمام مناصب ارشد مدیریتی در دانشگاه‌های دولتی و نیمه‌خصوصی سراسر کشور گماشته شده‌اند. این امر طبیعتا منجر به اثر سلسله‌مراتبی می‌شود. یعنی رؤسای دانشگاه‌ها هم بقیهٔ اعضای سازمان بسیج اساتید را به مناصب مدیریتی از جمله رؤسای دانشکده‌ها و بخش‌ها منصوب می‌کنند. این افراد معمولا فاقد مدارک و تجارب ضروری هستند اما به خاطر حمایت‌شان از پروژهٔ اسلامی‌سازیِ دانشگاه‌ها از سوی رژیم چنان مناصبی را پاداش می‌گیرند.

اما دقیقا چه انتظاری از اعضای بسیج اساتید می‌رود؟

فعالیت‌های سرکوبگرانهٔ این سازمان را می‌توان کلا در سه دسته بندی کرد. اول، نظارت بر استادان و دانشجویان برای شناسایی صداهای مخالف. این را به‌طور انبوه در اعتراضاتِ زن، زندگی، آزادی شاهد بودیم.

بنا به گزارش دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تهران، اساتید سازمان بسیج عمدا درس‌های دانشگاه‌شان را در روزها و ساعاتی مقرر می‌کردند که قرار بود اعتراضات برگزار شود، تا تمامِ غایبان را شناسایی و بعدا آن‌ها را تعلیق یا در امتحان رد کنند. اعضای سازمان همین‌طور به عنوان عوامل غیررسمیِ به‌اصطلاح امنیت اخلاقی فعالیت می‌کردند.

دوم، توأم با این عملیات‌های نظارتی، اعضای بسیج اساتید که در کمیته‌های اداری دانشگاه‌ها مسئولیت دارند، از قدرت خود برای تنبیه هئیت علمی و دانشجویان منتقد رژیم و پاداش دادن به حامیانِ رژیم استفاده می‌کنند.

و سرانجام این‌که همراه با فعالیت‌های فوق، مثل بقیهٔ شاخه‌های بسیج، از اعضای این سازمان هم انتظار می‌رود که از مناصب‌شان برای پرورش، یارگیری، و استخدامِ دانشجویان و هئیت‌های علمی برای دستگاه سرکوب رژیم استفاده کنند.

البته مشوق‌های پرمنفعتی هم به اعضای سازمان بسیج اساتید به عنوان پاداشِ خدمات‌شان داده می‌شود. اساتید بسیجی، علاوه بر این‌که خیلی زود به مناصب دولتی دست پیدا می‌کنند، برای بورسیه‌های تحصیلیِ خارج کشور هم سهمیه و اولویت می‌گیرند؛ از جمله در دانشگاه‌های معتبر اروپا و آمریکا. از کسانی که چنین بورسیه‌هایی را دریافت می‌کنند انتظار می‌رود از راهیابیِ سریع‌شان به دانشگاه‌های غربی برای نفوذ و تاثیرگذاری بر نهادهای علمی در غرب به نفع رژ‌یم استفاده کنند. این‌گونه مشوق‌ها همراه است با آموزش عقیدتیِ اجباریِ اعضای بسیج اساتید تا اطمینان حاصل شود که آن‌ها واقعا به ایدئولوژی رژیم متعهد هستند و صرفا انگیزه‌های مادی نداشته باشند. برنامهٔ مغزشوییِ رسمی رژیم (مثلا یکی از آن‌ها با عنوانِ طرح ولایت اساتید)، زیر نظرِ پسرِ محمدتقی مصباح یزدی آیت‌اللهِ درگذشته و پدر معنوی سپاه قرار دارد.

سازمان بسیج اساتید که از رادار نهادهای امنیتی غربی پنهان مانده، در ماه‌های اخیر سرکوب خود را به سرعت گسترش داده است. این سازمان به نیابت از سپاه، در حال اجرای انقلاب فرهنگی سومِ رژیم در دانشگاه‌های سراسر کشور است. این عملیاتِ بزرگ منجر شده به تعلیق و اخراج و حتی دستگیری استادان و دانشجویانی که از رژیم انتقاد کرده یا ایده‌آل‌های غیراسلامی را تبلیغ کرده‌اند.

به عنوان بخشی از این طرح برای تطهیرِ دانشگاه‌ها، اعضای افراطیِ بسیج با عملا هیچ سواد یا تجربهٔ علمی به عنوان مدرسانِ دانشگاه منصوب شده‌اند. مثلا سعید هادیان یکی از مداحان نزدیکِ خامنه‌ای به تدریس کلاس‌های فوق لیسانس در دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران مشغول است؛ جایی که عبدالرضا سیف، مسئول بسیج اساتید دانشگاه تهران، ریاستش را به عهده دارد.

سازمان بسیج اساتید مدت‌هاست که از چشم دولت‌های غربی پنهان مانده است. در حالی که فعالیت‌ها و عملیات‌های این سازمان با سپاه و سازمان بسیج دانشجویی (دو نهادی که تحریم هستند) در هم تنیده، خودش هنوز از طرف آمریکا و اروپا به عنوان سازمان تروریستی شناخته نشده است. تا وقتی این وضع ادامه داشته باشد، جنگِ این سازمان علیه استادان و دانشجویان بی‌گناهِ دموکراسی‌خواه در ایران بدون هیچ پیامدی ادامه خواهد یافت.

کتابستان

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر

دوسیه افغانستان

شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود

نیم‌قرن مبارزه و سیاست

سمیه رامش