شخصیت ثور با بازی کریس همسورث خود را «قویترین انتقامجو» معرفی میکند: مظهر نرینگیِ ایدهال که آدمِ معمولیِ فانی از رسیدن به آن محروم است. البته اینها بیشتر برای خنده است و سرگرمی، ولی اگر آن سوی کمدی را ببینیم، مجموعهفیلم «ثور» پیامی دربارهٔ معنای مردبودن در خود نهفته دارد؛ پیامی که طی دههٔ گذشته چرخش کرده و دچار فراز و فرودهایی شده است.
در جدیدترین فیلمِ این مجموعه یعنی «ثور: عشق و تندر»، دو تا ثور داریم: یک «ثورِ پرتوان» هم هست که در قالبِ جین فاستر معشوقهٔ سابق از فیلم اول ظاهر میشود.
تریلر «ثور: عشق و تندر»
دنیای سینماییِ مارول یک پروژهٔ سینماییِ چندمیلیارد دلاری دربارهٔ دنیاهای موازی است که تعداد زیادی از ابرقهرمانانِ کتابهای مارول کامیکس (ناشر آمریکایی) را با هم ترکیب میکند. در فیلم «ثور» (۲۰۱۱) به کارگردانی کنث برانا، همسورث در نقش یک «وایکینگ فضایی» اولین بار در دنیای مارول ظاهر شد.
جدیدترین فیلمِ «ثور» هر چند تقلیدی خندهآور از مردانِ ابرقهرمان است، اما رگههایی از ابَرنرینگیِ کلیشهایِ «نرمال» هنوز در بطن فیلم وجود دارد. درست است که مخاطب تشویق میشود تا به تکبرِ ثور بخندد و غرورِ غیرقابل تحملِ او را جدی نگیرد. ولی دست آخر، قدرتِ برتر و پرخاشگری او در ترکیب با عشقِ یک «زن خوب» (جین فاستر) است که پیروز میشود و دلاوریِ ابرنرینه را تجلیل میکند.
بازی با نرینگی
این شخصیت از ابتدا یک قهرمانِ اکشنِ کاملا استانداردِ هالیوودی بود و در فیلم دومِ مجموعه یعنی «ثور: دنیای تاریک» (۲۰۱۳) به کارگردانی آلن تیلور، و همینطور در فیلم «انتقامجویان» (۲۰۱۲) و «انتقامجویان: عصر اولتران» (۲۰۱۵) ساختهٔ جاس ویدون همین قالب حفظ شد.
تا اینکه قرار شد فیلم سوم یعنی «ثور: رگناروک» (۲۰۱۷) را تایکا وایتیتی بازیگر و کارگردان نیوزیلندی بسازد. اینجا بود که نمایشِ مردانگیِ ثور دچار چرخشی واقعی میشود. در این فیلم بهجای کارآمدیِ نرینگی، بر مسخرگیِ آن تاکید میشود، و تفسیری تازه از مفهومِ «ابرنرینه» را در فرهنگ روزمره برمیانگیزد.
تریلر «ثور: رگناروک»
در فیلمِ «انتقامجویان: پایان بازی» (۲۰۱۹) ساختهٔ برادرانِ روسو، نرینگیِ ثور به چرخشی ناخوشایند دچار شده بود. چون در «انتقامجویان: جنگ بینهایت» (۲۰۱۸)، ابرتبهکارِ دنیای مارول یعنی تانوس (با بازی جاش برولین) نیمی از جمعیت جهان را نابود کرد و ثور نتوانست جلوی او را بگیرد و برای همین به افسردگی مبتلا میشود.
او در دوران افسردگیْ دلاوریِ نرینهٔ خود را از دست میدهد: حالا چاق و لَشْ کناری افتاده و محضِ خنده، هیکلِ قناسش نمایش داده میشود. او دیگر تنبل و کثیف و از نظر عاطفی متزلزل است.
در این شمایلِ تازه، او دیگر جایگاهش را در میان «انتقامجویان» از دست داده و نقش او داده شده به هالک (با بازی مارک رافلو) که حالا شده پروفسور هالک: ترکیبی از نیروی وحشیانهٔ هالک و هوش برترِ همزادش بروس بنر.
اینجا ثورِ «گامبو» ریختِ مضحکی دارد که درست برعکسِ هیکلِ یک ابرنرینه است.
ایدهال تازه
اما در «عشق و تندر» اوضاع عوض میشود. در مونتاژ آغازین فیلم، ثور به هیکلِ ابرنرینهٔ خود برمیگردد. ولی باز هم مسخره است ــ به مسخرگیِ بُزهای پرسروصدای غولپیکری که قایق فضایی او را به اطراف جهان حمل میکنند.
او هنوز جذبهٔ فوقعضلانیِ اغراقآمیزی دارد، ولی همزمانْ مایهٔ تمسخر و مضحکه است. بسته به ترجیحتان، میتوانید او را مسخره کنید یا لذت ببرید. یا هر دو.
تصویر تازهٔ جین فاستر به عنوان «ثورِ پرتوان»، جنبهٔ جنسیتیِ تازهای به این مجموعه تزریق میکند. «ثورِ پرتوان» در واقع فقط یک ثورِ نیرومند است، یا شاید بالاتر از آن، چون چندین بار ثور را نجات میدهد. با وجود این، نرینگیِ ثور در برابرِ مادینگیِ نیرومند فرو نمیپاشد یا دچار بحران نمیشود.
بالاخره ثور با کمکِ ثورِ پرتوان، به عنوان یک همتای برابر، موفق میشود. ورود این ثورِ مونث به داستان، تکبرِ ثور را پوچتر میکند، ولی طوری این کار را میکند که مخاطب باز هم بتواند از زیادهرویهای ثور لذت ببرد.
گرچه رابطهٔ محوری این فیلمْ دگرجنسگرایانه است (یعنی بین زن و مرد است)، نرینگیِ ثور مطلقا هم دگرجنسگرا نیست؛ چون در صحنهای میبینیم که وقتی استار لُرد (با بازی کریس پرت) از او میخواهد به عزیزانش نگاه کند، ثور با نگاهی مشتاق به چشمانِ خودِ او زل میزند.
در «عشق و تندر»، ابرنرینگیِ ثور پیچیده است: متکبر و مغرور، ولی بامحبت. قدرتِ ماوراییِ او، هم ریشهٔ مسائل است و هم حلالمسائل. جاهطلب و کودکانه تصویر میشود، مثل وقتی که در اواخر فیلمْ قدرتهای خود را (موقتا) به بچههایی که قرارست نجاتشان دهد میبخشد. او، هم منجی است و هم ناجی.
نسخهٔ وایتیتی در جریانی دوسویه زندگی میکند. در فلاشبک میفهمیم این ثور (همسورث) است که ناخواسته باعث میشود جین به ثورِ پرتوان تبدیل شود؛ چون از چکشِ خود خواسته بود از جین محافظت کند. بعدا وقتی معلوم میشود که استفادهٔ مدامِ جین از چکش منجر به مرگ او خواهد شد، جین تصمیم میگیرد خود را برای نجات ثور فدا کند.
سرانجام وقتی ثور قبول میکند از دختر یتیمِ «قصاب خدایان» (با بازی کریستین بیل) نگهداری کند، به نسخهٔ جدید و ایدهالی از نرینگی میرسد ــ گونهای از نرینگی که نه فقط روی هیکل و زور و برتری جسمی تمرکز دارد، بلکه همینطور اهل محبت و پرورش و زندگی خانوادگی هم هست.
ابرنرِ ایدهالِ جدید که در «عشق و تندر» با بازی همسورث ظاهر میشود، ایدهایست سیّال، متناقض، و تابعِ تغییر و تفسیر، که به نظر میرسد بهترین گزینه برای زمانهٔ ملوّن و متغیر ما باشد.