وقتی قرآن و حدیث و سیرهٔ محمد (موسس اسلام) را میخوانم، برایم جالب است که در اسلام چهقدر به زنان پرداخته شده است. این مطالب را میتوان در سه دسته بندی کرد: در برخی آیاتِ قرآن از زن به عنوان مادر ستایش میشود. در جای دیگری زنان و مردان در روز قیامت برابرند و همگی در برابر اعمالشان پاسخگو هستند. اما اکثریتِ آیههای مربوط به زن اساسا او را افسار میکند.
جنبهٔ معنوی اسلام [به عنوان یک دینِ شخصی] برای من مهم نیست. اما بخشی از اسلام هست که زندگی ما را آسیب میزند. مثلا اینکه میتوانی زنت را کتک بزنی. بیشترِ مردمْ اسلام را به عنوان یک دین معنوی میشناسند و معتقدند نباید کاری به دین داشت. اما آموزههای اسلامی، فقط امر معنوی نیست، بلکه امر سیاسی هم هست.
اسلام مستقیما با غیرمسلمانان یا بهاصطلاح «کافران» هم کار دارد. اسلام به مردِ مسلمان اجازه میدهد به زنِ غیرمسلمانِ اسیر به قصدِ جهاد تجاوز کند. بردهکشی و تجاوز جنسی جزو تعالیم اسلامی در باب زنان است. قرآن صریحا بردهٔ جنسی یا همان کنیز را مملوکِ مرد میخواند.
برای ما این کارها جرم است، ولی در واقع این عینِ تعالیمِ اسلامی است. برای همین میبینیم که داعش زنان را به بردگیِ جنسی میگیرند. اسلام همین است. محمد هم بردههای جنسی داشت. یکی از بردگانِ جنسیِ محبوب او، یک زن مسیحی مصری بود.
برای تعریف اسلام باید به رفتار خود محمد نگاه کنید، نه لزوما مسلمانِ امروز. تعالیم اسلامی بر سه منبع اصلی استوار است. اولی «قرآن» است. بعد «حدیث» است که مجموعِ گفتار و رفتار محمد است. دیگری «سیره» است که زندگینامهٔ خودِ محمد است. در قرآن ۸۹ آیه وجود دارد که میگوید محمد، مسلمانِ کامل است. یعنی کارهای او، الگوی کامل رفتاری برای تمام مسلمانان برای همیشه است. اینها منبع تعالیم اسلام است.
البته بیدلیل نیست که برخی زنان هم اسلام را بخواهند. برای برخی زنان، اسلام چیزهای خوبی دارد. مثلا تشویق به تشکیل خانواده و اینکه زن قرار است خانهداری کند، و مرد قرار است خرجدهنده باشد. این برای بعضیها امنیتِ مالی محسوب میشود. و بعضی زنها هم هستند که با این سبکِ زندگیْ پیشرفت میکنند. اما بقیه اینطور نیستند. یا مثلا برای بعضی زنها حجابِ اجباری شاید اصلا مهم نباشد. برای همین مشکلی با آن ندارند. اما بقیه شاید دوست نداشته باشند.
باید این را بفهمیم که سنتِ اسلامیْ زن را تسلیمِ شوهر میکند. زن حق اعتراض ندارد و نباید صدای خود را برای شوهرش بلند کند. مرد حق دارد نظر خود را تحمیل کند یا زنش را کتک بزند.
خیلی از مسلمانها حتی وقتی به کشورهای خارجی غیرمسلمان مهاجرت میکنند باز هم میخواهند قوانین خودشان را دنبال کنند. مثلا همین کتکزدنِ زن. هم قرآن و هم حدیث به شوهر اجازهٔ کتکزدن به زنِ خود را میدهد ــ فرقی نمیکند که در کشورِ غیرمسلمان ساکن باشد.
اسلام مرامِ بسیار صریح و روشنی دارد. برای درک اسلام نیازی نیست به حرفهای رهبران مسلمان یا چیزهایی که مسلمانان میگویند گوش کنید. کافی است که حرفهای خودِ محمد و الله را بخوانید. برای من که خیلی جالب است: شبیه دنیای علمی-تخیلی است.
نظام سیاسیِ متناقض، دوگانه، و توجیهناپذیر
من اسلام را به صورت یک نظام کامل نگاه میکنم که یکی از ویژگیهای مهم آن تناقض است. اگر چیزی را مطالعه میکنید که تناقض دارد، به خاطر سپردن و فهمیدنش سخت است.
برای همین یکی از چیزهایی که من در مطالعهٔ اسلام دریافتم، دوگانگی آن است. مثلا کسی ممکن است همزمان هم آیات خوبی در قرآن پیدا کند، و هم آیههای بد. بعد بپرسد: «خب، کدامش درست است؟» یکی خوب است، یکی بد.
منطق اسلام این است که: هر دو به یک اندازه درست است.
پس باید بفهمیم که اسلام دوگانگی دارد، و چیزهای خوب و بد را کنار هم میگذارد، و هر دو را به یک اندازه درست نشان میدهد.
اما در عمل نمیتوانی در اسلام به جنبهٔ معنوی مشغول شوی و از جنبهٔ سیاسی اجتناب کنی. همه با هم هستند. اگر این را بدانیم، بهتر میتوانیم اسلام را تحلیل کنیم. یعنی درک کنیم که این دین یک نظامِ متناقض است. و این تناقض، در قلب دین است. و وقتی اسلام را تحلیل میکنید و مثلا رفتار با زنان و زندگی محمد و قرآن را میبینید، این تناقض را با منطقِ مدرن نمیتوانید توجیه کنید.
زنِ قوی و مستقل: ارزش اجتماعی
مادر و مادربزرگم مرا بزرگ کردند. مادرم در یک کارخانهٔ کفش کار میکرد و مادربزرگم بچهها را بزرگ میکرد. او آدم قوی و مستقلی بود. هیچ وقت عجز و گلایه نمیکرد. هیچ وقت قربانی نبود. واقعا زن مستقلی بود. یعنی الگوی کودکی من از زنها این بود: آدمهایی قوی و مستقل.
بعدها که اسلام را مطالعه میکردم، متوجه شدم که زنها را عملا افسار میکند. اینجا بود که هویتِ درونیام علیهِ آن شورید. گفتم این چیزی نیست که من بخواهم. برای همین به موضوع زنان در اسلام پرداختم، تا بتوانم آن را به دیگران هم نشان دهم. چون من زنانِ قوی و مستقل را دوست دارم. در جوامع ما در اروپا و آمریکا، این جزوِ ارزشهای زیبای ماست. از دههٔ ۶۰ میلادی زنانِ ما دستاوردهای زیادی داشتند. و فکر خوبی است که آزادیمان را برای نسلهای آینده هم حفظ کنیم.
مردم باید به ماهیت مسئله پی ببرند. فقط مهم نیست که چه حسی دربارهٔ موضوع دارید. شاید از آن خوشتان نیاید. ولی ما باید شناخت پیدا کنیم. من یک دانشمندم و آدمی عقلانی هستم.
هدف من این است که عقلانیت را به اسلامشناسی وارد کنم طوری که آدمهای عادی هم بتوانند آن را مطالعه کنند، و خودشان به کارشناسِ خودشان تبدیل شوند.