_Murakami 4

چرا جایزهٔ نوبل از موراکامی فرار می‌کند؟

توموهیرو اوساکی | ژاپن تایمز

روشنفکرانِ امروز معمولا به فرهنگ مصرفی غرب و نمادهای آن روی خوش نشان نمی‌دهند، ولی موراکامی به‌جای فاصله‌گرفتن از این چیزها، مدام آثاری را خلق می‌کند که باعث می‌شود خوانندگان آسیایی این چیزها را تحسین کنند…

امسال هم طرفدارانِ هاروکی موراکامی یا به‌اصطلاح «هاروکیست‌ها»، یک بار دیگر نفس در سینه حبس کردند و امیدوار بودند که نویسندۀ محبوب‌شان برندۀ نوبل شود ولی باز هم ناکام و مایوس شدند. دعاهای دیرینهٔ طرفداران دوآتشهٔ این نویسندهٔ پرطرفدار ژاپنی باز هم بی‌جواب ماند و فرهنگستان سوئد جایزهٔ نوبل ادبیات امسال را به عبدالرزاق گورنه رمان‌نویس آفریقایی‌تبار داد.

موراکامی به‌خاطر رمانِ پرفروشِ خود «جنگل نروژی» (۱۹۸۷) معروف شد، و از سال ۲۰۰۷ که سایت شربط‌بندیِ لدبروکس او را یکی از نامزدهای اصلی جایزهٔ نوبل ادبیات معرفی کرد، به نامزدی جدی برای معتبرترین جایزهٔ ادبی جهان تبدیل شد. از آن زمان، نامزدیِ نوبلِ او جزء ثابتی از زندگی طرفدارانِ امیدوار و متوقعِ اوست و گمانه‌زنی‌های دیوانه‌وار دربارهٔ احتمالِ نوبلِ او، به برنامهٔ سالانهٔ آن‌ها تبدیل شده است.

البته امسال قدری هیجانِ کاذب هم دربارهٔ این نویسندهٔ ۷۲ساله وجود داشت. چون یک روز پیش از اعلام برنده، دلالانِ شرط‌بندیْ موراکامی را شانس دوم کسب جایزه معرفی کردند و سایتِ لدبروکس برای او شانسِ ۱۰ به ۱ قائل شد ‌ــ‌ هم‌تراز با مارگارت اتوود نویسندهٔ کانادایی که بابت رمان ویرانشهریِ «قصهٔ ندیمه» معروف است.

ولی فرهنگستان سوئد باز هم در جهتی دیگر رفت و دوباره این سوال را در ذهن ایجاد کرد که: چرا نوبل ادبیات این‌قدر از این نویسندهٔ نامدار گریزان است؟

طی سال‌های گذشته، منتقدانْ دلایل احتمالی متعددی را مطرح کرده‌اند و مهم‌ترینش این بوده که آثار موراکامی فاقد بیانیه‌ای سیاسی است.
‌‌‌‌‌‌‌‌‌

ذائقهٔ فرهنگستان سوئد

فرهنگستان سوئد طی سال‌های اخیر به نویسندگانی علاقه نشان داده که از نظر سیاسیْ قابل‌ستایش باشند، و طرفدارِ مولفانی‌ست که به محرومان توجه می‌کنند و با حاکمانِ سرکوبگر مبارزه می‌کنند یا با معضلات اجتماعیِ معاصر سرشاخ می‌شوند. این عناصر را می‌توان در آثار برندهٔ امسال هم دید.

آثارِ گورنه بر استعمار و ضربهٔ روحیِ ناشی از آوارگی تمرکز دارد و کمیتهٔ نوبل می‌گوید به‌خاطر «درک مسلم و عمیق او از تاثیرات استعمار و سرنوشت آوارگان در شکاف بین فرهنگ‌ها و قاره‌ها» این جایزه را به او داده است. کمیته مذبور همچنین گفت که رمان‌های او «با فاصله‌گرفتن از توصیفاتِ کلیشه‌ای، چشم ما را به تنوع فرهنگی شرق آفریقا که بسیاری از مردم دنیا با آن آشنا نیستند باز می‌کند».

آثارِ گورنه بر استعمار و ضربهٔ روحیِ آوارگان تمرکز دارد.

سال ۲۰۱۵ هم سوتلانا آلکسیویچ نویسندهٔ اهل بلاروس به‌خاطر «آثارِ چندصدایی او که یادآور رنج و شجاعت زمانهٔ ماست» برندهٔ این جایزه شد. سبک رپرتاژ-گونهٔ او، موضوعات متعددی را ‌ــ‌ از جنگ ۱۰سالهٔ شوروی در افغانستان گرفته تا فاجعهٔ اتمی چرنوبیل ‌ــ‌ پوشش داده است.

سال ۲۰۱۴ هم نویسندهٔ فرانسوی پاتریک مودیانو به‌خاطر «استفاده از هنرِ خاطره‌نگاری برای یادآوری سرنوشتِ غیرقابل‌تصورِ انسان‌ها و عیان‌کردنِ دنیای واقعیِ اشغالِ نازی‌ها» این جایزه را دریافت کرد.

کویچیرو سوکگاوا استاد ادبیات ژاپنی در دانشگاه زنان گیفو که موراکامی را از قدیم مطالعه کرده است می‌گوید برای کمیتهٔ نوبل ‌ــ‌ هنگام بررسی مولفانی که به این همه زبان‌های مختلف می‌نویسند و از این همه فرهنگ‌های مختلفی می‌آیند ‌ــ‌ آن‌چه که نهایتا مهم است، این‌ست که آیا آثار آن‌ها از لحاظ سیاسیْ معنا و اهمیتی دارد یا نه.
از این نظر، مولفانی مثل اتوود و نویسندهٔ کنیایی نگوگی وا تیونگو (یکی دیگر از نامزدهای همیشگی نوبل) بر موراکامی برتری دارند: آثارِ اتوود اغلب به فمینسیم ربط پیدا می‌کند، و نگوگی در دههٔ ۱۹۷۰ بعد از نوشتن نمایشنامه‌ای ضدحکومتی به زندان افتاد.

ولی چنین عناصری در آثار موراکامی تقریبا وجود ندارند. ضمنا برخی رفتارهای اخیر مواراکامی حتی ممکن است این ذهنیت را به فرهنگستان سوئد القاء کند که او علاقه‌ای به اخلاقیات سیاسی ندارد.

چند ماه پیش، موراکامی با غول تجاری ژاپنی یونیکلو همکاری کرد؛ این شرکتْ هدفِ اتهاماتی دربارهٔ کار اجباریِ اویغورهای شینجیانگ است و حتی ادعا شده است که پیراهن‌هایش را از پارچه‌های این منطقه تولید می‌کند. البته مالکانِ یونیکلو هر گونه ادعاهای ضد حقوق بشری علیه محصولات‌شان را رد کرده‌اند.

موراکامی همچنین به خاطر نحوهٔ نمایش زنان و سکس در رمان‌هایش با جنجال مواجه شده است.

مثلا در رمان‌های «۱کیو۸۴» منتشرهٔ ۲۰۰۹، توصیفاتِ صریحی از صحنه‌های سکس قهرمان مرد با دختری نابالغ وجود دارد که از نظر برخی منتقدان، خط قرمزی برای فرهنگستان سوئد است. سکسی‌کردنِ یک دخترِ نابالغ و توصیفات شهوانی از بدن او، در ادبیات امروز به‌راحتی ممکن است مسئله‌ساز شود.

در جایی از این داستان می‌نویسد «گوشِ تمیز و واژنِ تمیز خیلی شبیه هم‌اند»، که همین باعث شد موراکامی از طرف مجلهٔ انگلیسیِ لیتراری ریویو نامزد جایزهٔ بد سکس شود: جایزه‌ای سالانه که هدفش نشان‌دادنِ زشت‌ترین بیانِ سکس در آثار داستانی است.

همچنین در آثار موراکامی تمایل شدیدی به فرهنگ مصرفی غرب حس می‌شود. قهرمانان رمان‌های او اغلب سبک زندگی شیکی دارند: موسیقی غربی گوش می‌دهند، لباس‌های مد روز می‌پوشند، و پاستا و ساندویچ می‌خورند.

روشنفکرانِ امروز معمولا به این نمادهای مصرف‌گرایی روی خوشی نشان نمی‌دهند، ولی موراکامی به‌جای فاصله‌گرفتن از این چیزها، مدام آثاری را خلق می‌کند که باعث می‌شود خوانندگان آسیایی این چیزها را تحسین کنند.

واقعیت این است که موراکامی کارش را در دوره‌ای شروع کرد که امکانِ مصرف‌کردنِ این چیزها، نشانه‌ای از جایگاه اجتماعی بالا بود، و او هم با این پیش‌فرض‌ها رشد و پیشرفت کرد.

ولی آن دوران دیگر کهنه شده است. حالا حرفهٔ موراکامی در مرحلهٔ حساسی قرار دارد و اگر او چیزهای تازه‌ای را آزمایش نکند، بعید است برندهٔ جایزهٔ نوبل شود.

 

کتابستان

شبانه

نگار خلیلی

شهسوار سویدنی

لئو پروتز

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر