فرحناز فروتن سه ساله بود که طالبان به کابل رسید. سال ۱۹۹۶ بود. فروتن میگوید، «یادم میآید که روزی برفی بود، در دامن مادرم نشسته بودم، داخل مینیبوس، و او داشت گریه میکرد. نمیفهمیدم چرا گریه میکند.» این همان روزی بود که خانوادهاش پناهنده شدند.
او میگوید، «جنگ داخلی بود، و ما باید خانه و کشورمان را ترک میکردیم تا در ایران زندگی کنیم ــ تا زنده بمانیم، ولی در رنج و در برابر تبعیض.»
حالا فروتن که خانوادهاش سال ۲۰۰۱ به افغانستان برگشتند، میخواهد مطمئن شود همان شبهنظامیانی که کودکیاش را از هم گسیختند، از مذاکرات صلحِ پیشرو برای واپسگیریِ امتیازاتی که زنان کسب کردهاند استفاده نمیکنند.
فروتن ژورنالیست است و برای کمپین خود در شبکههای اجتماعی افغانستان سفر میکند و از زنان میپرسد که معاملۀ کدام حقوقشان را برنمیتابند. ویدیوکلیپهای آنها با استفاده از هشتگِ #MyRedLine (خط قرمز من) بهطور آنلاین منتشر میشود. این شواهد برای لابیکردن رهبران افغان، دیپلماتهای خارجی و گروههای مدنی استفاده میشود.
فروتن میگوید، «امروز، آمریکا و جهان دارند ما را به گروهی تسلیم میکنند که هنوز هر روز ما را میکشد … در خیابانهایمان، در مدارسمان و حتی در خانههایمان. ما از قدیمالایام بهخاطر جنگ، خشونت و رنج، زبان در قفا ماندهایم. ولی حالا میخواهیم فریاد بزنیم.»
پس از آنکه لویه جرگه تحت فشار آمریکا روز شنبه با آزادسازی ۴۰۰ شبهنظامی زندانی ــ که شرط طالبان برای پیوستن به مذاکرات بود ــ موافقت کرد، مذاکرات بین طالبان و دولت افغانستان احتمالا همین هفته در قطر آغاز میشود.
بسیاری از زنان نگرانند مبادا آزادیهای حاصله طی ۲۰ سال که از سقوط طالبان میگذرد در این مذاکرات قربانی شود. در تیم مذاکرۀ ۲۱ نفره، فقط پنج زن گنجانده شدهاند.
بسیاری از زنان نگرانند مبادا آزادیهای حاصله طی ۲۰ سال که از سقوط طالبان میگذرد در این مذاکرات قربانی شود. در تیم مذاکرۀ ۲۱ نفره، فقط پنج زن گنجانده شدهاند.
در یکی از ویدیوهای فروتن، زنی میانسال اهل هلمند ــ ولایتی که بیش از همه از جنگ صدمه خورده ــ درحالی که رویش را از دوربینِ فروتن برمیگرداند تا هویتش مخفی بماند، چنین میگوید:
«صلحی میخواهم که دوام کند. یک صلح پنج روزه بهدرد من یا هیچ کس نمیخورد. من یک بار در ملاء عام شلاق خوردم، درحالی که داشتم بچۀ مریضم را به داکتر میبردم. وقتی از آن مرد پرسیدم چرا مرا میزنی، به من گفت بدون مرد از خانه بیرون نیا. شوهرم معلول است، من نانآور خانوادهام. چهطور میتوانم از خانه بیرون نیایم؟ ما یک صلح دائمی میخواهیم که در آن حقوق زنها پایمال نشود.»
نگینه انوری، مهندس نرمافزار، هم به این کمپین کمک میکند. او میگوید که این فرایندِ صلح، او را میترساند. «من میترسم چون نمایندگان ما فقط چند شخصیت نمادین هستند که بر سر بازگشت احتمالی طالبان ازطرف من مذاکره میکنند.»
انوری اهل قندهار است که زمانی پایتخت رژیم [طالبان] بود، و میگوید خاطراتِ شنایعِ طالبان هنوز زنده است.
نگین انوری: کسانی که در مذاکرات صلح شرکت دارند، نگرانیهایمان بابت از دستدادن تمام چیزهایی که برایشان زحمت کشیدیم را نمیدانند.
او میگوید، «یادم میآید وقتی صنف اول بودم آنها مدرسهام را آتش زدند چون مخالف تحصیل دختران بودند. یادم میآید به زنانی که از اسیدپاشیهای طالبان جان بهدر برده بودند تسلی میدادم چون آنها هم درست مثل خودم به نیروی کار پیوسته بودند. این ترسها واقعیست، وحشتمان واقعیست. [کسانی که در مذاکرات صلح شرکت دارند] واقعا خطوط قرمز ما، و نگرانیهایمان بابت از دستدادن تمام چیزهایی که برایشان زحمت کشیدیم را نمیدانند.»
فروتن میگوید مهم است که که تمام دیدگاههای مختلف را جمعآوری کنیم، «چون خواست یک دختر در پایتخت، کابل، با خواست دختری که پنجوائی [قندهار] زندگی میکند، متفاوت است.»
او میگوید، «دختر در کابل برای سیرکردن شکمش تقلا میکند و دنبال حقوق برابر است، درحالی که دختر روستایی شب خواب ندارد چون دیگر نمیتواند مدرسه برود و بهزور باید شوهر کند. شرایطشان فرق میکند پس مطالباتشان هم فرق میکند.»
ولی او میافزاید: «مسئله در تفاوتِ مطالبات نیست. مسئله این است که برخی میخواهند این [تفاوت] را چماق کنند و بر سر ما بزنند.»
فروتن طی سفرهای خود به شهرهای دور و نواحی ناامن، با ماجراهایی غمانگیز مواجه شده است. او میگوید، «من دخترانی جوان و بسیار باهوش دیدم که زود شوهر کرده بودند، و شوهرانشان را در جنگ از دست داده بودند و به بیوههایی جوان با فرزندانی خردسال تبدیل شده بودند. زنی را دیدم که بیش از بیست عضو خانوادهاش را از دست داده بود.
فروتن: ما نگران نظم و ساختاری هستیم که طی بیست سال گذشته تاکنون کسب کردهایم. هرچند کمبودهای خودش را دارد، ولی ارزش حفظکردن هم دارد.
«زن دیگری بود که در یک خانه سه بار شوهر کرده بود؛ اول بعد از آنکه شوهرش کشته شد با برادر او، و بعد از آنکه دومی هم کشته شد با برادر جوانتر ازدواج کرد. چه چیزی از او باقی مانده، غیر از جسمی خالی و متروکه که قربانی جنگ و جهل شد؟»
فروتن روایتهایی از قدرتمندی زنان را گردآوری کرده است. او میگوید، «شاهد زنانی بودم که تمام این سختیها را تحمل کرده بودند و هنوز خستگیناپذیر کار میکردند تا فرزندانشان بتوانند درس بخوانند. واقعا زبانم بند میآمد وقتی دخترانی را میدیدم که در شهرهای مردسالارشان چنان شجاعانه دربرابر کلیشههای جامعه مقاومت میکردند.»
او میگوید، زنان افغان فقط نگران حقوق خودشان نیستند. «زنان نگران نظم و ساختاری هستند که طی بیست سال گذشته تاکنون کسب کردهایم. هرچند کمبودهای خودش را دارد، ولی ارزش حفظکردن هم دارد. اینها مطالبات زنانه یا مردانه نیستند؛ اینها نگرانیهای عمومی مردم هستند.»