آتوم یارجانیان که او را با نام ادبی سیامانتو میشناسند، سال ۱۸۷۸ در شهر آکن ارمنستان غربی متولد شد. او هم مانند بسیاری از روشنفکران و متفکران و شاعران ارمن، بهدست احزاب حاکم آن زمان کشور عثمانی، در نسلکشی ارمنیها در سال ۱۹۱۵ به شکلی دهشتناک به قتل رسید.
نوشتههای او سرشار است از افکار و عواطف میهنپرستانه و آزادیخواهانه، که با رمانتسیم و نمادگرایی تلفیق شده است. سبک ادبی اصلی او شعر آزاد و نثرگونه است که از نظر بیانی با تصاویر و واژههایی مرکب و اصطلاحات نو غنی شده است.
به مناسبت صد و دهمین سالگرد نسلکشی ارمنها، شعر «نِگَرگاه مرگ» او برای اولینبار توسط آنی هُوسِپیان به فارسی ترجمه شده است.
نِگَرگاه مرگ
قتلعام، کشتار، کشتار
در بومزادها و آنسوتر از آن
دژخیمان بربروار با آوار و خون، باز میگردند.
بر سر مردگان و ارواح
فوجهای کلاغ در گذراند
با دهانهای خونآلود و خندههای مستگون…
و زمین خشک، تنهای نیمهجان را، با تندخویی خفه میکند
و کاروانهایِ زنان سالخورده، خموش و غمین،
بیدرنگ و شتابان از هرسو میگریزند.
و در نیمههای شب، بوی خون، با تنۀ درختان
افشانه میسازد، به هنگامی که بیدار میشود
و آنها میگریزند گلهوار و هراسناک،
همچون شرارهها در گندمزار.
در گذرگاهها، نسلهای سلاخی شده میبینم
وصف ناشدنی است، وضع اجساد خونآلود بهجا مانده از تیغ
و از شهرهای تبارمند به آتش کشیده شده،
گرمایی تفآلود بر میخیزد.
و زیر بارش سنگینِ مرمرگون برف
درد آور است، تنهایی این ویرانهها و کُشتهها.
آه، گوش فرانهید به آوای دهشتناک قِژقِژ چرخها
زیر گرانیِ اجساد پُشتهشده بر ارابهها
و دعای حزنآلود ماتمزدگان
و جادههایِ تنگ منتهی به گورهای دستهجمعی که درازنایی پایان ناپذیر دارد.
گوش فرانهید به واپسین نجوای ارواح
که چون تازیانۀ باد، درختان را خُرد میکند.
آه، نزدیک نشوید، نزدیک نشوید، نزدیک نشوید
مبادا به قبرستانها و دریا نزدیک شوید،
کشتیهایی، برآبهای سرخ، از دور پیداست،
کشتیهایی مالامال از تنهای بیجان.
میان رودههای پیچخورده از درد
جمجمهها و استخوانها بهچشم میآیند.
به گوش باشید، به گوش باشید، گوش فرانهید
به غرش توفان در امواج دریا،
قتلعام، کشتار، کشتار.
به گوش باشید، به گوش باشید، گوش فرانهید
به غریو مرگ در زوزۀ سگهای وحشتزده،
که فرامیرسند از گورستانها و درهها.
پنجرهها را ببندید و چشمها را نیز،
قتلعام، کشتار، کشتار.