BAAJ_F

چگونه توییتر به صحنه همدلی شهروندان افغانستان و ایران بدل شد؟

همبستگی کاربران افغان و ایرانی در دو کارزار مخالفت با اعدام و مخالفت با باج‌دهی به طالبان، که هیچ ارتباط موضوعی به هم ندارند، نشان می‌دهد که آن‌چه شهروندان افغانستان و ایران را به هم پیوند داد، سرخوردگی هر دو گروه از رهبران سیاسی‌شان است؛ اشتراکات فکری معترضان ایرانی هم مثل معترضان افغانستانی، در نارضایتی آن‌ها از سیاست‌های حکومت‌هایشان نهفته است.
اهل هرات، ساکن جزایر مالت،‌ روزنامه‌نگار، علاقه‌مند ادبیات فارسی و انگلیسی و برنامه‌نویسی وب. از عزیز یک رمان به زبان ایتالیایی ترجمه و منتشر شده و در حال حاضر روی رمان دوم و یک مجموعه داستان کوتاه کار می‌کند. او مقالاتی در رسانه‌های مختلف فارسی‌زبان و نشریات خارجی منتشر کرده است. عزیز بنیان‌گذار و سردبیر مجله‌ی ادبی نبشت و نشر نبشت است.

در چند روز گذشته شهروندان عادی افغانستان و ایران با مشارکت در دو کمپین بزرگ #اعدام‌ـنکنید و #به‌طالبان‌باج‌ندهید، توییتر را به صحنه‌ای از همدلی میان شهروندان دو کشور بدل کردند. وقتی کاربران ایرانی کارزار #اعدام_نکنید را در توییتر در اعتراض به تایید حکم اعدام سه معترض آبان ماه آغاز کردند بسیاری از شهروندان افغان نیز به آن‌ها پیوستند.

مشارکت آن‌ها از دید معترضان ایرانی پنهان نماند و چند روز بعد که شهروندان افغانستان کمپین #به‌طالبان‌باج‌ندهید را شروع کردند، ایرانی‌های بی‌شماری با اشاره به حمایت کاربران افغانستان از هشتگ #اعدام‌ـنکنید فعالانه در این کمپین اشتراک کردند.

همدلی دو ملت

شمار زیادی از افغان‌ها تجربه زندگی در ایران به عنوان مهاجر را داشته‌اند و یا حداقل به این کشور سفر کرده‌اند. افزون بر این، تاثیر فرهنگی ایران بر افغانستان (از طریق کتاب، فیلم، موسیقی و امثال آن) و نیز تاثیر سیاسی (از جمله تاثیرگذاری‌های مرتبط با خصومت ایران و آمریکا در سیاست افغانستان) باعث شده که بیشتر شهروندان افغانستان وضعیت ایران را دنبال کنند.

از این‌رو، می‌شود گفت که حداقل به چشم شهروندان افغانستان حمایت آن‌ها از کمپین ایرانی‌ها در مخالفت با اعدام دور از انتظار نبود. حتی در حوادث ناگواری که در ماه‌های اخیر در ایران برای مهاجران افغان رخ داد، گرچه باعث کدورت میان کاربران افغان و ایرانی شد، بیشترین واکنش‌ها به واکاوی دلایل اصلی این حوادث و دلجویی از مهاجران و شهروندان افغانستانی متمرکز بود. همین مسئله کدورت اولیه را به تدریج تحت‌الشعاع قرار داد و اکثر کاربران ایرانی و افغان تلاش کردند از عواملی که منجر به آن رویدادهای تلخ شد، انتقاد کنند و نه صرفا از یکدیگر.

با این‌همه، واکنش‌های شهروندان ایران به حمایت افغان‌ها از هشتگ #اعدام‌ـنکنید نشان می‌دهد که این حجم از حمایت برای‌شان قابل انتظار نبود. لحن گرم استقبال و قدردانی کاربران ایرانی چند روز بعد به حمایت فعال آن‌ها از کارزار افغان‌ها برای مخالفت با باجدهی به طالبان تبدیل شد.

اشتیاق به این همدلی را می‌توان در توییت‌های برخی از کاربران ایرانی و افغانستانی دید؛ در توییت ایرانی‌هایی که مصمم و مشتاقانه به حمایت کاربران افغانستان از کمپین #اعدام‌ـنکنید اشاره می‌کردند و از دوستان خود می‌خواستند که حالا نوبت آن‌هاست که از کارزار افغان‌ها حمایت کنند. و نیز در توییت‌های کاربران افغان که هشتگ‌های هر دو کمپین را به کار می‌بردند. آمار توییتر نشان می‌داد که در ساعاتی از روز هر دو هشتگ مرتبط با این دو کمپین در هر دو کشور ایران و افغانستان پرکاربردترین هشتگ‌ها شده بود.

هشتگ #به‌طالبان‌باج‌ندهید مطابق به آمار توییتر حداقل ۲۰۰ هزار بار فقط در ایران و افغانستان استفاده شد. مسلما بخش قابل توجهی از مهاجران افغان در ایران نیز از این کمپین حمایت کردند. ولی بسیاری از افغان‌ها – از جمله خود من – انتظار نداشتیم که کاربران ایرانی با این وسعت از کارزار توییتری مخالف با باج‌دهی به طالبان حمایت کنیم.

سرخوردگی از رهبران سیاسی

همبستگی کاربران افغان و ایرانی در دو کارزار مخالفت با اعدام و مخالفت با باج‌دهی به طالبان، که هیچ ارتباط موضوعی به هم ندارند، نشان می‌دهد که آن‌چه شهروندان افغانستان و ایران را به هم پیوند داد، سرخوردگی هر دو گروه از رهبران سیاسی‌شان است؛ اشتراکات فکری معترضان ایرانی هم مثل معترضان افغانستانی، در نارضایتی آن‌ها از سیاست‌های حکومت‌هایشان نهفته است.

شهروندان هر دو کشور راه قانونی و موثری برای مخالفت با تصامیم حکومت‌های خود ندارند. حکومت‌های هر دو کشور با اتکاء به لفاظی‌های اغلب بی‌معنا در پی توجیه تصمیم‌ها و سیاست‌های نادرست خود و بی‌توجهی به معترضان بوده‌اند. این درد مشترکی بود که کاربران افغان و ایرانی‌ را با هم یکدل و متحد کرد. آن‌ها هر دو هشتگ #به‌طالبان‌باج‌ندهید و #اعدام‌ـنکنید را در توییت‌های خود استفاده کردند و به این ترتیب، به بی‌توجهی سیاستمداران هر دو کشور نسبت به خواسته‌های شهروندان خود نیز اعتراض کردند.

معلوم نیست که آیا هیچ یک از این دو کارزار نتیجه مورد نظر کاربران را در پی خواهد داشت یا نه. اما شهروندان هر دو کشور نشان‌ دادند که قادرند با هم ارتباطی فراتر از مرزها و سیاست‌ها برقرار کنند و به عنوان مردمانی از یک فرهنگ و یک زبان با هم متحد شوند و فعالانه مایلند در در رنج و شادی هم شریک باشند.

ارزش این همدلی و همبستگی به چشم بسیاری از شهروندان ایران و افغانستان به هیچ‌وجه کمتر از ارزش دستیابی به اهداف این دو کمپین نیست.

باج به طالبان؟

در کنار نمایش همبستگی شهروندان افغانستان و ایران، کمپین #به‌طالبان‌باج‌ندهید نگرانی‌های مشروع شهروندان افغانستان از فرایند صلح را به شکلی گسترده مطرح کرد.

بسیاری از شهروندان عادی و صاحب‌نظران افغان، با آن‌که به ضرورت پایان جنگ و صلح با طالبان معترفند، باور دارند که مذاکرات جاری میان امریکا و طالبان به «باج‌دهی به طالبان» بیشتر شبیه است تا مذاکره بر سر صلح و پایان دادن به خشونت‌ها. آن‌ها نگرانند که این باج برای پایان دادن به خشونت‌ها از حقوق شهروندی و آزادی‌های فردی آن‌ها پرداخت شود.

 

گفتگوی عزیز حکیمی، سردبیر مجله نبشت با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی درباره کمپین #به‌طالبان‌باج‌ندهید

در واقعیت نیز، بازیگران دخیل در افغانستان،‌ از جمله دولت، نتوانسته‌اند شهروندان افغانستان را قانع کنند که مذاکرات منجر به بازگشت «امارت اسلامی» طالبان نخواهد شد. این در‌حالی‌است که طالبان به نحوی همواره تاکید کرده‌اند که به دنبال برپایی «نظام اسلامی» در افغانستان هستند.

آن‌چه بر نگرانی شهروندان افغان افزوده، برخی واکنش‌های مقامات مطرح بین‌المللی به این مذاکرات است؛ مثلا جو بایدن، نامزد حزب دموکرات برای ریاست جمهوری امریکا اخیرا گفته که اگر بازگشت طالبان منجر به نقض حقوق زنان و آزادی‌های مدنی شود، او هیچ‌گونه مسئولیتی در این زمینه قبول نمی‌کند.

شهروندان افغانستان احساس می‌کنند که هم رهبران‌شان و هم جامعه بین‌المللی به آن‌ها پشت کرده‌اند و آن‌ها ناچارند بین ادامه جنگ و خشونت و برخورداری از حقوق شهروندی‌شان انتخاب کنند.

چندی پیش، نیکلاس کی، نماینده ارش ملکی ناتو در افغانستان نیز در نشستی با روزنامه‌نگاران افغان در حاشیه اجلاس وزرای دفاع ناتو در بروکسل گفت که موضوعاتی مثل حقوق بشر، حقوق زنان، آزادی رسانه‌ها و دیگر ارزش‌های دموکراتیک مسائلی است که افغان‌ها باید درباره آن تصمیم بگیرند. او با اشاره گفتگو‌های احتمالی میان دولت وطالبان افزود که ناتو «توصیه می‌کند» که این ارزش‌ها حفظ شود اما تصمیم نهایی با افغان‌هاست.

به نظر می‌رسد تمرکز همه بازیگران سیاسی در افغانستان، از جمله رهبران کشورهای خارجی و حتی مسئولان سازمان‌های بین‌المللی مثل سازمان ملل، بر برجسته‌ ساختن هر چه بیشتر اهمیت پایان یافتن جنگ و خشونت از سوی طالبان است. بیشتر آن‌ها مستقیم یا غیرمستقیم تلاش می‌کنند ارزش‌های دموکراتیک و دیگر دستاوردهای نوزده سال گذشته در افغانستان را مسائلی فرعی جلوه دهند که در گفتگوهای «بین‌الافغانی» درباره آن تصمیم گرفته خواهد شد.

امریکایی‌ها نشان‌ داده‌اند برای معامله‌ای زمینه خروج نیروهای آن‌ها را فراهم می‌سازد، حاضرند حقوق شهروندی افغان‌ها را به طالبان باج دهند.

شهروندان افغانستان در این میان احساس می‌کنند که هم رهبران‌شان و هم جامعه بین‌المللی به آن‌ها پشت کرده‌اند و آن‌ها ناچارند بین ادامه جنگ و خشونت و برخورداری از حقوق شهروندی‌شان انتخاب کنند. حالا دیگر کمتر شهروندی در این‌که «خارجی‌ها» قرار نیست از حقوق شهروندی آن‌ها حفاظت کنند، تردید دارد.

انتخاب کنید: دوام جنگ یا محرومیت از حقوق انسانی؟

به نظر می‌رسد که بیشتر بازیگران دخیل در سیاست افغانستان – به ویژه بازیگران بین‌المللی – آگاهانه و عامدانه تلاش می‌کنند به شهروندان این کشور القاء کنند که ناچارند میان دوام جنگ و خونریزی و محرومیت از ارزش‌های دموکراتیک و حقوق انسانی‌شان یکی را انتخاب کنند.

بسیاری از شهروندان افغان و ناظران بیرونی از مدت‌ها قبل به نحوی از انحاء نسبت به بروز این وضعیت هشدار می دادند؛ درک این‌که سیاست‌های ناپخته‌ و محاسبات غلط سیاستمداران داخلی و خارجی در قبال طالبان در سال‌های گذشته، لاجرم به دست برتر طالبان می‌انجامد، کار سختی نبود.

شهروندان می‌پرسند، چرا هزینه این شکست که عامل آن فساد و ندانم‌کاری در دولت و ناپختگی سیاست‌های رهبران جهانی است، از جیب شهروندانی پرداخت شود که هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌ها نداشته‌اند؟

در واقعیت، آن‌چه به قدرتمندتر شدن هر چه بیشتر طالبان منجر شد، فساد و بی‌کفایتی گسترده در دستگاه حکومت افغانستان بود که اعتماد عمومی به توانایی دولت را از بین برد و منجر به آن شد که شرکاء بین‌المللی راه میانبری را برای خروج از افغانستان جستجو کنند. این راه میانبر عقب‌نشینی از اهداف اولیه ماموریت جامعه بین‌المللی، دور زدن حکومت رسمی افغانستان در مذاکره با طالبان و پذیرش بازگشت «امارت اسلامی» و از دست رفتن حقوق اساسی شهروندان افغانستان است.

به نظر بسیاری از ناظران اصلی‌ترین دلیل دوام جنگ در افغانستان مخالفت سرسختانهٔ طالبان با دستاوردهای دموکراتیک در افغانستان است؛ طالبان آزادی بیان، حقوق زنان و حقوق بشر، آزادی‌های مدنی و حتی آزادی‌های فردی ساده‌ای مثل انتخاب پوشش را از نمادهای «کفر» می‌دانند و با آن‌ مخالفند. طالبان هرگز نگفته‌اند که حاضرند در قرائت خود از آموزه‌های اسلامی معتدل‌تر باشند.

از سوی دیگر، رهبران جامعه جهانی و دولت افغانستان نیز نه تنها نشان نداده‌اند که ارزش‌های دموکراتیک خط سرخ آن‌هاست، بلکه مستقیم یا غیرمستقیم تاکید کرده‌اند که اولویت آن‌ها پایان جنگ و خشونت و خروج از افغانستان است؛ حتی اگر این هدف با بازگشت طالبان به قدرت و نقض حقوق انسانی شهروندان افغانستان به دست آید.

شهروندان می‌پرسند، چرا هزینه این شکست که عامل آن فساد و ندانم‌کاری در دولت و ناپختگی سیاست‌های رهبران جهانی است، از جیب شهروندانی پرداخت شود که هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌ها نداشته‌اند؟

شهروندان افغانستان در کارزار #به‌طالبان‌باج‌ندهید تلاش کردند بگویند که سیاست‌های جامعه‌ جهانی و دولت افغانستان در تعامل با طالبان هنوز هم غلط است؛ به نظر آن‌ها، دعوا بر سر دستاوردهای دموکراتیک است و از دست دادن این ارزش‌ها را نمی‌توان چیزی به جز شکست روشن جامعه جهانی و دولت افغانستان در برابر طالبان و پیروزی افراط‌گرایی و تروریسم توصیف کرد.

 

کتابستان

شبانه

نگار خلیلی

شهسوار سویدنی

لئو پروتز

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر