شدت و گستردگیِ آتشسوزیهای استرالیا، صحنههایی آخرالزمانی خلق کرده است که بارها به تصویرِ روی جلد نشریاتِ سراسر دنیا بدل شدهاند. تخمین زده میشود که ۱۰ میلیون هکتار از زمینهای این کشور از اول جولای ۲۰۱۹ دچار آتشسوزی شده باشد و دستکم ۲۸ انسان هم در این مدت کشته شدهاند. همچنین مطابق تخمینها بیش از یک میلیارد حیوان تا الان کشته شدهاند. البته اگر گروههای جانوریِ عمده، مثل حشرات را هم حساب کنیم، تعداد واقعی این تلفات خیلی بیشتر از این خواهد بود.
امروزه دیگر آثار وخیم تغییر اقلیم بر همۀ انواع حیات کاملا روشن است و ظاهرا مردم بالاخره دارند این قضیه را جدی میگیرند؛ اما هنوز عدهای معتقدند که آتشسوزی در حیاتوحش چیزی «طبیعی» است، و هنوز برخی دربارۀ نقش تغییر اقلیم در آتشسوزیهای استرالیا شک دارند.
حریق در بسیاری از نقاط جهان بهطور طبیعی رخ میدهد، و این پدیده برای گیاهان و جانورانِ اکوسیستمهای مختلف فوایدی هم داشته که در فرایند تکامل شکل گرفته است؛ انسانها هم که از هزاران سال پیش، برای مدیریتِ اکوسیستمهای مختلف از آتشِ عمدی بهره میبردند. ضمنا ما میتوانیم از بومیان استرالیا، تکنیکهای پیشگیری از جنگلسوزی را یاد بگیرم.
ولی بههرحال شواهد علمی نشان میدهد که تغییر اقلیمیِ مصنوعی، عامل اصلیِ افزایش سریع و بیسابقۀ آتشسوزیها بوده است. خصوصا نگرانیِ اصلی، تاثیر این پدیده بر قابلیتِ احیای اکوسیستمهای بزرگ است. البته درست است که بیشتر گیاهان و جانورانی که خود را با آتشسوزیها سازگار کردهاند، دوباره بهتدریج خود را احیا خواهند کرد، اما هزینههای اکولوژیکِ این آتشسوزیهای عظیم و پیدرپی در اکوسیستمهای مختلف، ارقامی نجومی خواهد بود.
مهارنشدنی
معلوم نیست که حیاتوحش بتواند چنین اختلالات عظیمی را تاب بیاورد. شدت جنگلسوزیها در تمام دنیا روبه افزایش است و حریقهای اخیر در استرالیا از برخی حریقهای ثبت شده در تاریخ هم بزرگتر هستند. ضمنا حتی در اکوسیستمهایی هم که آتشسوزی در آنها رایج نیست، مثل ارتفاعاتِ بریتانیا، دفعاتِ وقوعِ حریق رو به افزایش است. و به این هم باید توجه کنیم که آتشسوزیِ عمدیِ گسترده در مناطقِ حفاظتشده و ارزشمند کشاوزی امری رایج است و این موارد اخیرا در مناطق وسیعی از آمازون برزیل (برای تولید گوشت) و اندونزی (برای تولید روغن نخل) گزارش شده است.
برای همین، با توجه به تعداد وحشتناکِ جانورانی که در اثر این آتشسوزیها ازبین میروند، خیلیها میپرسند که آیا اکوسیستمهای سوخته، تواناییِ احیای این تنوِع زیستیِ عظیمی که نابوده شده را دارند یا نه. مثلا در استرالیا برخی تخمین میزنند که آتشسوزی ممکن است بیش از ۷۰۰ گونۀ حشرات را منقرض کند.
میراث طبیعی یا تنوعِ زیستیِ کرۀ زمین، دیگر دارد برای بقای خود دست و پا میزند ـــ ما پدیدهای را تجربه میکنیم که دانشمندان به آن میگویند «انقراضِ ششم.» اخیر تحقیقی منتشر شده که نشان میدهد تقریبا یکچهارم گونههای مورد ارزیابی، درمعرضِ انقراض هستند. کرۀ زمین درحالِ گرمشدن است و اکوسیستمهای مختلفْ بیشتر از قبل مستعدِ آتشسوزی هستند. این واقعیت که کشوری مثل استرالیا، بالاترین نرخِ نابودیِ پستانداران را دارد، گویای آسیبپذیریِ اکوسیستمهاست.
هواداران محیطزیست نگرانند که گونههای بزرگ و مهمِ حیوانات (مثل کوآلا) از این آتشسوزیها آسیبِ جدی ببیند. ضمن اینکه وضعیتِ گونههای درمعرضخطر (مثل مرغِ عسلخوار) و برخی انواع طوطی هنوز نامعلوم است. ولی مهم است که برای تعیینِ هزینههای واقعیِ آتشسوزیهای حیاتوحش، بهجای اینکه فقط برخی گونههای خاصِ جانوری را بررسی کنیم، اصولا موضوعِ تنوعِ زیستی را بهصورتِ شبکههای زیستیِ بههممرتبط هدف بگیریم.
هر گونهای از جانوران، در شبکۀ پیچیدهای از تعاملاتِ زیستی جای گرفته است و در این شبکه، مستقیم و غیرمستقیم به بقیۀ جانداران وابسته است. شبکۀ غذایی نمونۀ خوبی از این شبکههاست. نابودِی همزمانِ حجمِ عظیمی از گیاهان و جانوران میتواند اثری زنجیرهای بر روابطِ گونهها داشته باشد و نتیجتا توانایی اکوسیستمها را برای احیای خود بعد از آتشسوزیهای بزرگ، تحلیل ببرد.
سیستمِ آسیبپذیر
برای همین مهم است که نابودیِ تنوعِ زیستی در اثر آتشسوزیها را، نهفقط برمبنای نابودیِ یک یا دو جانورِ مهم، که براساسِ تاثیرشان بر کلِ شبکۀ ارگانیزمهای مرتبط (ازجمله انسانها) بسنجیم. من اخیرا تحقیقی دربارۀ نابودیِ گیاهان و جانوران در آتشسوزیهای پرتغال انجام دادم؛ در این تحقیق که منتشر هم شد، از شیوههای جدیدی استفاده شد تا قابلیتِ احیای اکوسیستمها را بعد از انقراض بررسی کند. تیمِ من دریافت که در مناطقِ سوخته، شبکههای مرتبطِ گیاهان و جانوران، بیشتر درمعرض انقراضِ گونهها هستند.
در این تحقیق، ما تاثیرِ حریقهای بزرگِ سال ۲۰۱۲ را بر گردهافشانیِ حشرات، بررسی کردیم، چون گردهافشانی یکی از پدیدههای موثر در بقای اکوسیستمهاست. ما پاسخِ پروانهها را که نقشی مهم در گردهافشانی دارند، در مناطق سوخته با نواحی غیرسوخته بررسی کردیم.
ما با جمعآوری و شمارش هزاران دانۀ گرده، شبکهای از گونههای مرتبطِ گیاهان و حشرات را کشف کردیم؛ ما علاوهبر مشاهدۀ واکنشِ گیاهان و جانوران به آتشسوزی، تاثیر آتشسوزی را بر گردهافشانی هم بررسی بررسی کردیم.
ما نهفقط باید نگرانِ نابودی جانوران باشیم، که باید نگرانِ ازهمگسیختنِ روابطِ جانوریِ درون اکوسیستمها هم باشیم ـــ اکوسیستمهایی که بقای همۀ ما به آنها وابسته است.
سپس از این شبکهها برای محاسبۀ قدرت احیای این اکوسیستم استفاده کردیم. ما دریافتیم که نواحیِ سوخته، گلهای بسیار بیشتری دارند (به خاطرِ وجود گیاهانی که دانهها و ریشههایشان زیر خاک باقی مانده و نجات پیدا کرده بودند)، اما تنوعِ گونههای شاپرکها در آنها کمتر بود و کُلِ حجمِ گردههای پخششده توسط شاپرکها در نواحی سوخته، فقط ۲۰ درصدِ نواحی غیرسوخته بود.
تحلیل ما نشان داد که آتش سوزی، تاثیر زیادی بر روابطِ این گونهها برجای گذاشته است. هرچند این تحقیق بازۀ زمانی کوتاهی را پوشش داده است، ما نشان دادیم که مقاومتِ حشرات و گیاهان در نواحیِ سوخته، دربرابر انقراضِ گونهها کمتر شده است.
همانطور که مردم استرالیا بعد از آتشسوزیهای ویرانگر، به بازسازیِ خانهها و کسبوکارها و جوامع خود مشغول میشوند، مهم است که دولتها و مسئولان منابع طبیعی در سراسر دنیا، برای افزایش قدرت احیای اکوسیستمها، تصمیماتی معقول اتخاذ کنند. برای اینکار، بهجای توجه به گونههای منفرد، باید به شبکههای اکولوژیک بیشتر توجه کرد. رویکردهای شبکهایِ پیشرفته، که به بررسی روابطِ گونههای مختلفِ جانوری میپردازند، در این راه بسیار مفید خواهند بود.
دن جانزن اکولوژیستِ تکاملی و هوادار محیطزیستِ آمریکایی، طی ۴۵ سال گذشته بارها به خطرِ انقراضِ آهستهای موسوم به انقراضِ روابطِ اکولوژیک اشاره کرده است. ما نهفقط باید نگرانِ نابودی جانوران باشیم، که باید نگرانِ ازهمگسیختنِ روابطِ جانوریِ درون اکوسیستمها هم باشیم ـــ اکوسیستمهایی که بقای همۀ ما به آنها وابسته است.