مارگارت اتوود برنده جازهٔ بوکر بیش از ۵۰ اثر از داستان و شعر گرفته تا مقالات انتقادی در پروندهٔ خود دارد. او به خاطر فمنیسماش معروف است: ندیمههای او در رمان «قصهٔ ندیمه» (۱۹۸۵) به نماد جهانی مقاومت در برابر مردسالاری تبدیل شدند و الهامبخش فعالان حقوق بشر در سراسر دنیا هستند.
اگر میخواهید بدانید که آثار او را از کجا شروع کنید، این راهنمای مطالعه را که شامل برخی از بهترین آثار اوست به شما توصیه میکنیم.
قصهٔ ندیمه، ۱۹۸۵
در ۱۹۸۴ زمانی که اتوود شاهکار ویرانشهری خود، قصهٔ ندیمه را مینوشت، جنبشی ارتجاعی علیه لیبرالیسمِ دههٔ ۱۹۷۰ در جریان بود. این جنبش الهامبخشِ خلقِ جمهوریِ خیالیِ گیلاد شد: جامعهای استبدادی در آینده که در آمریکای سابق اتفاق میافتد.
اتوود رمان را با الهام از جنبشِ پیوریتن در قرن هفدم طرح کرد، و رژیمی مردسالار را به تصویر کشید که زنان را از ابتداییترین حقوقشان محروم میکند. اتوود ریسک بزرگی کرد و تصمیم گرفت کارهایی را که تا به حال کسی جایی نکرده در داستان قرار ندهد. اقتباس موفق تلویزیونی این اثر، پنج فصل تولید شده است ــ که البته استعارهای از دولت آمریکا خصوصا در دوران ترامپ است. قصهٔ ندیمه با آنکه بیش از چهل سال زیر چاپ بوده، هیچ وقت کهنه نمیشود.
وصیتها، ۲۰۱۹
در سال ۲۰۱۹ اتوود با انتشار دنبالهای برای قصهٔ ندیمه، طرفداران خود را غافلگیر و مشعوف کرد. داستانِ وصیتها سالها بعد از رمان قبلی رخ میدهد، و از سه زاویه روایت میشود: دخترانی با تجارب کاملا متفاوت در جمهوری گیلاد که حالا رو به زوال است، به اضافهٔ عمه لیدیای افسانهای و بیرحم که خوانندگان در قصهٔ ندیمه با او آشنا شدند. وصیتها جایزهٔ بوکر ۲۰۱۹ را نصیب اتوود کرد (همراه با برناردین اواریستو به خاطر نوشتن دختر، زن، دیگری).
جادوگرزاده، ۲۰۱۶
جادوگرزاده نسخهٔ اتوود از طوفان شکسپیر است، که به عنوان بخشی از پروژهٔ هوگارث شکسپیر برای بزرگداشت ۴۰۰مین سالمرگ شکسپیر نوشته شد. این بازنویسیْ حول شخصیت فلیکس میگردد که جای پروسپرو را گرفته است؛ یک مدیر تئاتر که سعی میکند نسخهٔ فانتزی خود از نمایشنامهٔ اصلی را برای انتقام از رقیبان اجرا کند.
جادوگرزاده ادای احترامیست به شاهکار شکسپیر که هوادارانش از آن لذت خواهند برد، اما درعینحال برای خودش نسخهٔ مستقلیست. طنز خاصِ اتوود و قدری شیطنت در همه جای آن دیده میشود. این اثر یکی از نامزدهای اولیهٔ دریافت جایزه ادبیات داستانی زنان در سال ۲۰۱۷ شد.
آسیب جسمی، ۱۹۸۱
پنجمین رمان اتوود دربارهٔ ژورنالیست جوانی به اسم رنی ویلفورد است. او میخواهد برای فرار از ضربهٔ روحی و گذراندن دوره نقاهت به کاراییب سفر کند، اما خیلی زود وارد دنیایی میشود که باطنش با ظاهرش تماما فرق داد. این رمان که بین گذشته و آینده در رفت و آمد است و تکه تکه پیش میرود، جوهرهٔ اتوود را به نمایش میگذارد: داستانی چندلایه که آشوب سیاسی را با بحران شخصی درهم میتند، و دنبال آیندهای روشنتر است.
زندگی پیش از انسان، ۱۹۷۹
رمانیست با چندین زاویه دید که یک زوج اهل تورنتو را که زندگی مشترکشان رو به فناست و پیامدهای روابطِ خارج از ازدواجِ افراد را به تصویر میکشد. وقتی الیزابت و نِیت به هم خیانت میکنند، این کار را با کمال بیاحترامی نسبت به احساس همدیگر انجام میدهند.
در روند داستان، افرادی از گذشته و حال وارد ماجرا میشوند و هر فصل از منظر یک شخصیتِ بهخصوص روایت میشود. اتوود عمدا افرادی پر عیب و ایراد و گاهی ناخوشایند را خلق کرده و خواننده را تشویق میکند هر دو سوی این رابطهٔ آشفته را ببینند: مرد، زن، بیگناه، خطاکار، و چیزهایی در این بین.
منتظر پایان خوش نباشید، اما انتظار این را داشته باشید که اتوود بهشکلی اجمالیْ ابتذالِ زندگیهای مدرن را با راحتیِ خیرهکنندهای برایتان به تصویر بکشد.
آبیریش و داستانهای دیگر، ۱۹۸۳
این مجموعه از ۱۲ داستان کوتاه که اولین بار در سال ۱۹۸۳ و پیش از قصهٔ ندیمه منتشر شد، بهطور نمادین جریان روابط انسانها را کاووش میکند. از سیاستِ جنسیتزده تا خیانتگری، اتوود با چیرهدستیْ پیچیدگی پیوندهای انسانی را به شکلی عمدتا اتوبیوگرافیک زیر ذرهبین میبرد.
این مجموعه داستان کوتاه که با طنزی دور از انتظار روایت شده، نقطهٔ شروعی عالی برای خوانندگانیست که دنبال آثار خیلی کوتاهتر مارگارت اتوود هستند.