ادبیات، فلسفه، سیاست

emmanuel-ikwuegbu-ceawFbpA-14-unsplash

وقتی عمر دموکراسی‌ها زیاد می‌شود…

فدریکو فوبینی | روزنامه‌نگار اقتصادی در روزنامه کوریره دلا سرا

دموکراسی‌های دنیا در حال پیرشدن هستند؛ برای همین شاهد ریسک‌گریزی و انفعال سیاسی و تضعیف چشم‌انداز بلندمدت در این کشورها هستیم. و به‌عنوان یک راه‌حل، شاهد افزایش مشارکت سیاسی نوجوانان در این کشورها خواهیم بود…

یکی از مشترکات دموکراسی‌های دنیا ‌ــ‌ گذشته از محترم شمردن روندها و ارزش‌های دموکراتیک ‌ــ‌ این است که عمر همهٔ آن‌ها در حال زیادشدن و جمعیت‌شان در حال پیرشدن است. با توجه به این‌که طی سال‌های اخیر شاهد ریسک‌گریزی و انفعال سیاسی و تضعیف چشم‌انداز بلندمدت در این کشورها بوده‌ایم، احتمالا به‌زودی شاهد افزایش مشارکت سیاسی نسل نوجوان در دستورکار دولت‌های این کشورها خواهیم بود.

***

اخیرا یک «گردهمایی برای دموکراسی» به میزبانی رئیس‌جمهور آمریکا جو بایدن به‌طور مجازی برگزار شد که از قرار حدود یک سال دیگر به‌طور حضوری با شرکت مقامات کشورهای مختلف دنیا برگزار خواهد شد. بیش از ۱۰۰ دولت برای شرکت در این گردهمایی دعوت شده بودند. این گردهمایی انتقاداتی را به خود شاهد بود.
امر مسلم این است که همه مدعوینْ دموکراسی‌خواه نبودند. در واقع، برخی از آن‌ها دموکراتیک نیستند. دولت‌هایی مثل آنگولا، جمهوری کنگو، عراق، کنیا، مالزی، پاکستان، و صربستان به رغم استبدادی‌بودن‌شان شرکت کردند ‌ــ‌ و همین‌طور برخی ملاحظات ژئوپولیتیکْ کاخ سفید را وا داشت تا کشورهایی مثل برزیل، هند، فیلیپین و لهستان را به رغم پس‌رفت‌های‌شان در زمینهٔ دموکراسی، به این گردهمایی دعوت کند.

گذشته از همه این‌ها، مسئله مهم‌تر به کشورهایی مربوط می‌شود که واقعا دموکراتیک به حساب می‌آیند. آیا این کشورها، غیر از انتخابات آزاد و منصفانه، حاکمیت قانون، و آزادی بیان و رعایت حقوق فردی، مشترکات دیگری هم دارند؟

یک چیز محرز است: گروهِ دموکراسی‌ها کوچک‌تر از یک دهه قبل است. گرچه جنبش‌های افراطی قدری از جاذبهٔ خود را در بعضی بخش‌های اروپا از دست داده‌اند، و گرچه دیکتاتورهای پوپولیست در جاهایی مثل ترکیه و روسیه قدری از محبوبیت‌شان را از دست داده‌اند، شواهد نشان می‌دهد که در یک دههٔ گذشته، روند جهانی به سمت نظام‌های سیاسی استبدادی گرایش داشته است. بنا به گزارش بنیاد خانه آزادی، از میان ۱۴۶ کشوری که بیش از دو میلیون جمعیت دارند، کمتر از ۴۰ تای آن‌ها «کاملا آزاد» هستند، ولی این رقم ده سال پیش ۴۳ کشور بود.

گرچه دیکتاتورهای پوپولیست در جاهایی مثل ترکیه و روسیه قدری از محبوبیت‌شان را از دست داده‌اند، شواهد نشان می‌دهد که در یک دههٔ گذشته، روند جهانی به سمت نظام‌های سیاسی استبدادی گرایش داشته است.

ولی یک خصیصهٔ دموکراسی‌های واقعیِ امروز که کمتر به آن توجه شده، این است که عمدتا سنِ جمعیت‌شان بالاست. از ۱۴۶ کشورِ پرجمعیت‌تر که اشاره شد، تقریبا هیچ‌کدام‌شان نمرهٔ خوبی در دموکراسی ندارند (بالای ۸۵ امتیاز از کل ۱۰۰ امتیاز مورد نظر خانه آزادی را ندارند) و این‌که جوامع نسبتا پیری هم دارند. تنها استثناء کاستاریکا و اروگوئه هستند، که نهادهای دموکراتیک نیرومندی دارند و میانگین سنی جمعیت‌شان سی و چند سال است.

در واقع هیچ‌کدام از کشورهای پرجمعیت، هم جوان و هم آزاد نیستند. دموکراسی‌هایی که از قوی‌ترین حقوق مدنی و سیاسی برخوردارند، درعین‌حالْ پیرترین جمعیت‌ها را هم دارند. این روند طی یک دههٔ گذشته شتاب گرفته است و اگر ادامه یابد، در آینده وخیم‌تر خواهد شد. البته منظور این نیست که آزادی سیاسی منجر به پیری جمعیت می‌شود، یا این‌که جوامع پیرتر، بیشتر طرفدار دموکراسی هستند.
تنها رابطهٔ علت و معلولی احتمالا این است که جوامعِ مرفه معمولا طول‌عمرِ مردم‌شان بیشتر است و این برنامه‌ریزیِ خانواده را بهتر می‌کند. ولی در عصرِ تغییراتِ سریعِ جهانی و بحران‌های فزاینده، روندهای جمعیتیْ پرسش‌برانگیز است: آیا داشتنِ رای‌دهندگانِ مسن‌تر، در واکنشِ کشور به شوک‌های جهانی، بحران‌های مالی، تهدیداتِ تورمی و ضدتورمی، تکنولوژی‌های انقلابی، موج مهاجرت و مسائل مرتبط با تغییر اقلیم تاثیر می‌گذارد؟

در انتخابات اخیر فدرالی آلمان، همین مسئلهٔ کانونی بود (گرچه تحت‌الشعاع رقابت‌های معمول حزبی قرار داشت). بعد از آلمان، ایتالیا با فاصلهٔ کمی، بالاترین میانگین سنی را در اروپا دارد. بیش از نیمی از جمعیت واجد شرایط هر دو کشور، بالای ۵۰ سال سن دارند. تعداد واجدین شرایط رای‌دهی آلمان در انتخابات عمومی گذشته ۱٫۳ میلیون نفر کاهش داشت، که تابعی از کاهش جمعیت بود. در انتخابات ملیِ آلمان غربی در سال ۱۹۸۷، بالغ بر ۲۳درصد رأی‌دهندگان کمتر از ۳۰ سال سن داشتند، و ۲۶درصد بالای ۶۰ سال بودند. در سال ۲۰۲۱، بالغ بر ۱۴٫۴درصد زیر ۲۰ سال و ۳۸٫۲درصد بالای ۶۰ سال سن داشتند. روندی مشابه یا حتی حادتر از این را می‌توان مثلا در ایتالیا، ژاپن، و کره جنوبی هم مشاهده کرد.

طبیعتا مسئلهٔ سن جمعیت، رابطهٔ زیادی با صفات روحی و روانی و ترجیحات سیاسی دارد. افراد مسن‌تر معمولا قدری عاقلانه‌تر رفتار می‌کنند؛ ولی درعین‌حال محتاط‌تر هم هستند و تحولاتِ جدید را دیرتر جذب و درک می‌کنند. این دسته از آدم‌ها معمولا برای سازگاری با تحولات تاریخی و نقاط عطف تاریخ آمادگی و توانایی کمتری دارند. ولی نسل جوان‌تر معمولا انعطاف‌پذیرتر است، از ریسک‌کردن کمتر می‌هراسد، و در برابر شوک‌ها مقاوم‌تر است.

فقدان جسارت، کاهش پذیرش تحولات نوین، و نبود چشم‌انداز بلندمدت در دموکراسی‌های امروز مایهٔ نگرانی است. بدتر آن‌که پادزهر روشنی برای این وضعیت انفعالی وجود ندارد.

البته صفات آدم‌ها لزوما در سطحِ کشوری بازتاب پیدا نمی‌کند. مثلا اولین واکسن ام.آر.اِن‌اِی در آلمان تولید شد. پیرترین جامعه دنیا، ژاپن، در حوزهٔ روباتیک در دنیا پیشگام است، ولی دلیلش دقیقا این است که می‌خواهند مراقبت‌های درمانی بهتری برای سالخوردگان داشته باشند و بهره‌وریِ نیروی کار مسن‌ترِ خود را بالا نگه دارند. شکی نیست که کشورهایی با جمعیتِ جوانِ کمتر، هنوز امکان نوآوری دارند.

ولی از جهات دیگر، محافظه‌کاری یا حداقل بی‌تفاوتی و فقدان چشم‌انداز بلندمدتِ تهورآمیز در این کشورها مشهود است. مثلا هر بار که موج کوچکی از مهاجرت به اروپا شکل می‌گیرد، شاهد وحشت‌زدگی در واکنش‌های اروپاییان هستیم، یا شاهد این هستیم که روندهای انقباضی در اروپا و ژاپن نسبتا راحت تحمل می‌شوند، در حالی که میلیون‌ها بازنشسته از طریق اجاره‌بها ارتزاق می‌کنند. ازین گذشته، کشورهای دموکراتیک به‌شکلی فزاینده از ریسک‌کردن در مواقع بروز بحران‌های ژئوپولیتیک امتناع می‌کنند و همین روند موجب سرافکندگی غرب در سوریه، لیبی و افغانستان شده است.

فقدان جسارت، کاهش پذیرش تحولات نوین، و نبود چشم‌انداز بلندمدت در دموکراسی‌های امروز مایهٔ نگرانی است. بدتر آن‌که پادزهر روشنی برای این وضعیت انفعالی وجود ندارد. برای همین برخی به فکر افزایش مشارکت نسل جوان‌تر در این کشورها هستند. مثلا دولت جدید ائتلافی در آلمان متشکل از دو حزب سبزها و حزب دموکراتیک آزاد است که هر دو عمدتا محبوب رأی‌دهندگان جوان بودند. و حالا، افزایش مشارکتِ نوجوانان و کاهش سن رای‌دهی به ۱۶ سال به یکی از الویت‌های دولت تبدیل شده است. این‌گونه ایده‌ها و اقدامات دوراندیشانه ممکن است به‌زودی در روندهای سیاسی بقیهٔ کشورهای دموکراتیک هم مشاهده شود.

کتابستان

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر

دوسیه افغانستان

شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود

نیم‌قرن مبارزه و سیاست

سمیه رامش