photo-1585922620606-df8a77f6ed5a

برای جنگ با کرونا، باید بیشتر، بزرگتر، و متفاوت‌تر از گذشته باشیم

کلیفورد برانگوین | پروفسور شیمی و مهندسی بیولوژیک در دانشگاه پرنستون و انستیتوی پزشکی هاوارد هیو

همه‌گیریِ کرونا، تجسمی واقعی از ایدۀ اندرسون است. یک ذرۀ ویروسیِ منفرد، به‌تنهایی بی‌اثر است، و بنابه تعاریفِ علمیْ مرده محسوب می‌شود؛ هرچند ظاهرا می‌تواند روی سطوح تا مدتی به بقای خود ادامه دهد. این ذرۀ ملکولیِ بی‌نهایت ریز، مثل اسب تروآ عمل می‌کند. خودِ ویروس درواقع فقط مجموعه‌ای از دستورالعمل است: یعنی یک رشته از موادِ ژنتیک است که داخلِ یک کپسولِ پروتئینی قرار می‌گیرد، و بسته‌ای از اطلاعات را در خود حمل می‌کند.

دنیای کروناییِ ما سریعا در حالِ تغییر است و من برای درک بهترِ این همه تغییر، از فیزیکدانِ فقید و برندۀ جایزۀ نوبل، فیل اندرسون الهام می‌گیرم. اندرسون به درکِ ما از قوانینِ بنیادیِ فیزیک ‌ـــ‌ که در تولیدِ ماده نقش دارند ‌ـــ‌ کمکِ شایانی کرد اما خیلی از دانشمندان (و مردم) او را به‌خاطرِ مقاله‌ای باعنوانِ «هرچه بیشتر، متفاوت‌تر» می‌شناسند که چارچوب‌های مفهومیِ جدیدی را ترسیم کرد و مفهومِ تقارن در قوانینِ فیزیک و اشکالِ ماده را توضیح داد.

یک مثالِ ساده از ایدۀ اندرسون، نحوۀ تبدیل آب به یخ است؛ ملکول‌های آب درقالبِ بلورهای بزرگتر خود را بازآرایی می‌کنند و به شکلِ شش‌وجهیِ زیبا و متقارنِ دانۀ برف درمی‌آیند؛ ولی نحوۀ ایجادِ این تغییر، واقعا پیچیده است. به‌قولِ اندرسون: «کلیتِ مادۀ نهایی، بیشتر از مجموعِ اجزایش، و بسیار متفاوت از آن‌هاست.» البته خودِ من در تحقیقاتم (در حوزۀ دگرگونیِ زیستی)، از این ایده الهام می‌گیریم، ولی درواقع این ایده پیوندِ محکمی با علم و جامعه دارد.

همه‌گیریِ کرونا، تجسمی واقعی از ایدۀ اندرسون است. یک ذرۀ ویروسیِ منفرد، به‌تنهایی بی‌اثر است، و بنابه تعاریفِ علمیْ مرده محسوب می‌شود؛ هرچند ظاهرا می‌تواند روی سطوح تا مدتی به بقای خود ادامه دهد. این ذرۀ ملکولیِ بی‌نهایت ریز، مثل اسب تروآ عمل می‌کند. خودِ ویروس درواقع فقط مجموعه‌ای از دستورالعمل است: یعنی یک رشته از موادِ ژنتیک است که داخلِ یک کپسولِ پروتئینی قرار می‌گیرد، و بسته‌ای از اطلاعات را در خود حمل می‌کند.

وقتی این اطلاعات به یکی از سلول‌های ریویِ ما وارد می‌شود، سلولِ ریه اشتباها شروع به تکثیرِ ویروس می‌کند. یعنی هرکدام از ویروس‌ها تبدیل به عاملِ ویرانی شده و خود را تکثیر می‌کند. این شبیهِ یک واکنشِ اتمیِ کنترل‌نشده است. این تکثیرِ افسارگسیخته ‌ـــ‌ که هم درونِ بدنِ فرد، و هم از فردی به فرد دیگر رخ می‌دهد ‌ـــ‌ همان اصلِ رشدِ نمایی است؛ یعنی نرخِ افزایشِ تعدادِ ویروس‌ها متناسب با تعداد افرادِ آلوده است: هرچه بیشتر باشد، بیشتر هم می‌شود؛ این دستورِ پختی سریع برای ساختنِ جهانی «متفاوت» است.

ملکول‌های آب درقالبِ بلورهای بزرگتر خود را بازآرایی می‌کنند و به شکلِ شش‌وجهیِ زیبا و متقارنِ دانۀ برف درمی‌آیند؛ ولی نحوۀ ایجادِ این تغییر، واقعا پیچیده است.

همزمان با این روندِ افزایشیِ سریع، استراتژی‌های مقابله با این ویروس هم سریعا تکامل پیدا کرد. در ابتدای شیوعِ بیماری، بیشترِ تلاش‌ها معطوفِ ردگیریِ افرادِ آلوده بود. یعنی یافتنِ کسانی که با یک بیمارِ کرونا تماس داشته‌اند. با گسترشِ همه‌گیری، بیشترِ تلاش‌ها معطوف به اجرای قرنطینه شد؛ آن‌هم نه در سطحِ فردی، بلکه درسطحِ منطقه‌ای (مثل استانِ هوبِی در چین).

ولی حالا که تقریبا همۀ کشورها دچار این ویروس شده‌اند، تلاش برای ردگیریِ افراد و قرنطینۀ مناطق غیرممکن است. حالا دیگر باید تمامِ تعاملات و تماس‌ها را قطع کرد و با اتخاذِ فاصله‌گذاریِ سخت‌گیرانه، کلِ افرادِ کشور را از ارتباط باهم واداشت. با تغییر مقیاسِ همه‌گیری، باید رویکردمان را هم مرتب عوض کنیم، مثلا شاید مجبور شویم ابتدا از سطحِ فردی شروع کنیم، و بعد کلِ مناطق یا گروه‌های اجتماعی را قرنطینه کنیم، و بعد دوباره برگردیم و روی افراد تمرکز کنیم.

این ویروس و اطلاعاتِ مرگباری که با خود حمل می‌کند، کلِ سیستمِ زندگی ما را دگرگون کرده است: نه‌تنها قرنطینه را به ما تحمیل کرده، که نظامِ پزشکی ما را هم متحول کرده است. در اوایلِ شیوعِ بیماری، آن‌قدر دانش‌مان از کووید- ۱۹ کم بود که کارِ چندانی از دست‌مان برنمی‌آمد. با گسترشِ وسعتِ همه‌گیری، نیازهای لجستیک بروز کرد؛ مثلا کیتِ آزمایش، تخت‌های بیمارستانی، دستگاه‌های تنفسی، ماسک و دستکش و اقلامی شبیه این. ولی زنجیرۀ تامین این کالاها بارها قطع شده است.

مقیاس و مدتِ شیوعِ کرونا، آن‌قدر بزرگ و طولانی شده است که دیگر نمی‌توان برای توسعۀ واکسنی که شاید یک سال و نیمِ دیگر تولید شود، صبر کرد.

دانشمندان و مهندسان تلاش می‌کنند تا مشکلِ تولیدِ سریعِ اقلامِ ضروری مثل ماسک و دستگاه تنفسی را برطرف کنند و شرکت‌ها هم خودشان را مجهز می‌کنند تا روش‌های جدیدِ تولید انبوه را پیاده کنند؛ حتی کارخانه‌های عرق‌سازیِ دارند موادِ ضدعفونی‌کنندۀ دست تولید می‌کنند. بسیاری از کشورها منابع‌شان را در چنان وسعتی تولید و توزیع می‌کنند که بعد از جنگ جهانی دوم سابقه نداشته است. امروز مقیاس و مدتِ شیوع، آن‌قدر بزرگ و طولانی شده است که دیگر نمی‌توان برای توسعۀ واکسنی که شاید یک سال و نیمِ دیگر تولید شود، صبر کرد. برای همین هم، عده‌ای تلاش می‌کنند تا برخی داروهای موجود را با تغییرِ کاربریْ برای معالجۀ کرونا هم استفاده کنند.

ویژگیِ گیج‌کنندۀ همه‌گیریِ کرونا، سرعتِ تغییرِ کیفیت‌هاست: از مرحلۀ کنترل تا مرحلۀ درمان، و حتی عادی‌شدنِ اوضاع. کاستی‌هایی که در تامینِ مایحتاجِ ضروری (مثلِ مواد خوراکی) رخ داده، گویای این واقعیت است که هرچه شیوعِ این ویروس «بیشتر» می‌شود، ما به مرحله‌ای جدید و «متفاوت» می‌رویم. حالا دیگر مشکلاتِ روحی و روانی هم بروز کرده است و مردم از سرعتِ این همه تغییراتْ استرس گرفته‌اند.

وقتی تعداد مبتلایان هر سه روز دوبرابر می‌شود، نوعِ مشکلات و راه‌حل‌های آن‌ها هم هفته‌ای چندبار عوض می‌شود. امروز نگرانِ مغازه‌رفتن هستم، فرا نگرانِ مدرسته‌رفتن بچه‌هایم هستم، و هفتۀ بعد هم بازار مالی فرو می‌پاشد و شرکت‌ها ورشکسته شده‌اند و نگرانیِ اصلی این است که بدون درآمد چه‌طور غذا تهیه کنم. در برخی مناطق، منظرۀ انباشتنِ جنازه‌ها در کامیون‌ها یا حتی خیابان‌ها به امری عادی بدل شده است. به‌نظرم فیل اندرسون به‌خوبی درک می‌کرد که چه‌طور یک ویروس ‌ـــ‌ یا درواقع یک بستۀ اطلاعاتیِ کوچک ‌ـــ‌ می‌تواند این‌قدر سریع جهانِ ما را عوض کند.

اصلا به‌نظر نمی‌آید که این تهدید درحالِ کم‌شدن باشد، و خصوصا اگر فاصله‌های اجتماعیْ خیلی زود برداشته شود، احتمالا بازهم اوج خواهد گرفت. پس برای مقابله با آن باید رویکردِ متفاوتی را درپیش بگیریم. تا امروز هر کشور و ایالت و ولایتی، رویکردی مستقل اتخاذ کرده و حتی با بقیه رقابت می‌کرد. اما جنگِ کرونا مستلزم این است که نه‌تنها بیشتر و بزرگتر باشیم، که متفاوت از قبل هم باشیم. همه‌گیریِ کرونا، اولین همه‌گیریِ تاریخ نیست، و آخرینِ آن‌ها هم نخواهد بود. ولی باید آخرین باری باشد که لشکری پراکنده و ناآماده را برای نبردی مرگبار با دشمنی نامرئی می‌فرستیم.

 

کتابستان

شبانه

نگار خلیلی

شهسوار سویدنی

لئو پروتز

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر