خرمگس اثر اتل لیلیان وُینیچ (۱۸۹۷) نویسنده انگلیسی- ایرلندی، یک درام از جاه طلبیهای انقلابی و رابطه پربار میان جنبش های انقلابی و کلیسای کاتولیک است. این رمان که در طول دوره وحدت ایتالیا در قرن نوزدهم نوشته شده است، داستان یک مرد انگلیسی به نام آرتور (خرمگس) را روایت میکند که درگیر جنبش ایتالیای جوان شده به توزیع سلاح میان آشوبگران و پخش اعلامیههای ضد روحانیت کلیسا کمک میکند.
در کنار خرمگس یک انقلابی شجاع و آرام به نام جما قرار گرفته است که با نقشهای جنسیتی سنتی و کلیشهای به مبارزه برخاسته است. این کتاب در سطح بین المللی توجه زیادی را به خود جلب کرد و در شوروی و بعدها در چین کمونیستی به محبوبیت بالایی دست یافت.
این رمان انگلیسی- ایرلندی که تاثیری جهانی از خود به جای گذاشت، روابط میان انقلابهای روسیه و ایرلند را آشکار میسازد. جنش آزادیخواهانه در ایرلند از ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۳ امروزه به نام انقلاب ایرلند شناخته میشود، گرچه این نام هنوز مورد منازعه است. ماهیت محافظه کارانهتر انقلاب ایرلند در مقایسه با انقلاب روسیه در سال ۱۹۱۷ محققان را بر آن داشته تا از مقایسه و بررسی همپوشانی میان آنها چشمپوشی کنند. خرمگس به لحاظ ارائه زندگی نامه خود وُینیچ، تمهای موجود در رمان و توزیع و استفاده سیاسی از این کتاب در روسیه و ایرلند فرصت مقایسه این دو انقلاب را فراهم میکند.
زندگینامه وُینیچ اهمیت شبکههای سیاسی و فرهنگی فرامرزی را نشان داده و آنها را سرآغاز انقلاب-های ایرلند و روسیه میداند. وُینیچ (با نام بوله قبل از ازدواج) در سال ۱۸۶۴ در بلک راک در کورک از والدینی انگلیسی متولد شد که ریاضیدانان و فیلسوفان سرشناسی به نامهای جرج و ماری بول بودند. وی پس از مرگ پدر راهی لندن شد، اما در طول دوران کودکی مرتبا به ایرلند سفر میکرد.
وُینیچ در جوانی وارد حلقههای رادیکال در لندن شده و با تبعیدیهای سیاسی برجسته روسی مانند پرنس پی. ای. کروپوتکین و استپنیاک (سرگئی کراوچنسکی) آشنا شد. او به کمک استپنیاک، که در اواخر دهه ۱۸۸۰ به عنوان فرماندار و معلم خصوصی در روسیه کار میکرد، زبان روسی را آموخت. ارتباطات او با امپراتوری روسیه پس از ملاقات و بعدها ازدواجش با ویلفرد میشل وُینیچ، یک رادیکال سیاسی اهل لهستان (که بعدها بخشی از آن تحت کنترل امپراتوری روسیه درآمد) و به تازگی از تبعید در سیبری فرار کرده بود، تقویت شد و عمق بیشتری یافت.
به رغم آنکه ایرلندیهای رادیکال به ندرت به روسیه سفر میکردند و یا با یک روس ازدواج میکردند، اما وُینیچ تنها کسی نبود که نسبت به سیاست روسیه کنجکاو و علاقه مند بود. در طول دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰، بسیاری از ایرلندیهای رادیکال مانند رودی کانولی (پسر جیمز کانولی سوسیالیست برجسته و بانفوذ و انقلابی) و روساموند جاکوب، پس از وی در جستجوی فرصتهای محتمل سیاسی روانه مسکو شدند. زندگی وُینیچ تنها مثالی از زندگی مردمانی است که در دوره انقلاب، مرزهای ملی و سیاسی را درنوردیده و ساختارهای تاریخی را به چالش کشیدند.
درونمایههای خرمگس به مباحث مهم اجتماعی و سیاسی در روسیه و ایرلند در زمان انقلاب مربوط میشوند. این رمان علیرغم داشتن بستر تاریخی ایتالیایی، دارای معانی و نشانههای سیاسی معاصر است. این رمان در زمانه جنبشهای بینالمللی انتخاباتی، نشان میدهد که زنان میتوانند نقش مهمی در جنبشهای انقلابی داشته باشند. راوی بیان میدارد که «جما میتواند در سنگرها بجنگد. او از خاک و غبار تندیس شیرزنان سرشته شده است؛ او میتواند دوست و همراهی عالی باشد.» زنان روسی و ایرلندی به راستی نقش مهمی در صحنه سنگرها داشتند، خواه زنانی مانند کنستانس مارکیویچ در قیام عید پاک و یا فمنیستهای بولشویکی مانند الکساندرا کولونتایی.
رابطه میان کلیسا و انقلاب در سراسر داستان رابطهای محوری است. در یک صحنه درام تاثیرگذار، میبینیم که کشیش کاتولیک جزئیاتی از جنبش انقلابی را که در یک اعتراف شنیده است به اطلاع خرمگس میرساند. رابطه خود وُینیچ نیز با مذهب پیچیده است و در طول زندگی وی تغییر میکند، که بازتابدهنده برخی از مباحث گسترده زمان وی پیرامون مکتب بیخدایی و سوسیالیسم در روسیه و ایرلند است.
تیراژ کتاب خرمگس نشاندهنده اهمیت سیاسی ادبیات در روسیه و ایرلند است. خرمگس اولین بار در سال ۱۸۹۷ در ایالات متحده و سپس در بریتانیا چاپ شده و سپس یک منتقد و مترجم به نام زینایدا ونگرووا، که وُینیچ را در روسیه ملاقات کرده بود، به زبان روسی ترجمه شد. این رمان تاثیرگذار پس از سال ۱۹۰۰ به محبوبیت بالایی دست یافت و نخست به شکل داستان دنبالهدار در مجله متمایل به سوسیالیست میربوژی و سپس به صورت کتاب در ویرایشهای متعدد به چاپ رسید.
پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، خرمگس به یک متن انقلابی اصلی و محوری تبدیل شد که فروش آن حدود ۴ میلیون نسخه تخمین زده میشود و دستکم ۶۰ ویرایش روسی زبان از آن به چاپ رسید.
پس از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، خرمگس به یک متن انقلابی اصلی و محوری تبدیل شد که فروش آن حدود ۴ میلیون نسخه تخمین زده میشود و دستکم ۶۰ ویرایش روسی زبان از آن به چاپ رسیده است. در سال ۱۹۵۷ در شوروی یک مقاله در مجله فرهنگی وپروسی لیتریتوری به اهمیت و برجستگی این کتاب اشاره کرده و ابراز تاسف میکند که نویسنده مرموز انگلیسی-ایرلندی آن چنانکه باید و شاید شناخته شده نیست. اما بعدها شرایط تغییر کرد و ژورنالیستها وُینیچ سالخورده را در نیویورک دوباره کشف کرده و به وی کمک کردند تا به جایگاه شایستهای در اتحاد جماهیر شوروی دست یابد.
خرمگس در ایرلند موفقیت به مراتب کمتری نسبت به اتحاد جماهیر شوروی داشت. در طول جنگ داخلی ایرلند در سالهای ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۳، خرمگس در میان گروههای جمهوریخواه، از جمله زندانیان ضدپیماننامه، دست به دست میچرخید. پیدار اودونل، جمهوریخواه اهل دونیگال ایرلند، مینویسد «واقعیت عجیبی است و بسیاری از زندانیان مونت جوی نیز به راحتی میتوانند به یاد آورند، انگار همین دیروز بود که در بند سی. همه خرمگس میخواندند.»
اودنیل تعریف میکند که همبندیش جو مککلوی غالبا درباره کتابها، به ویژه درباره توقیف خرمگس نظر میداد؛ مک کلوی پیش از اعدام در دسامبر ۱۹۲۲ کتاب را زیر تخت خود میگذاشت. پس از آن، کتاب در ایرلند به محاق فرورفت. یک ژورنالیست در سال ۱۹۶۶ مینویسد: «تنها بازشناسی و توجه ادبی که [وُینیچ] در کشور خودش دریافت کرد این بود که کتابش به مدت ۵۰ سال پس از خلق اثر در میان فهرست کتابهای ممنوعالانتشار بود.
تاریخچه خرمگس، ماهیت به هم پیوسته جهانی انقلابهای روسیه و ایرلند را نشان میدهد. سفرهای وُینیچ و رواج کتاب خرمگس میان زندانیان خمهوریخواه نشان میدهد که انقلاب ایرلند محافظهکار کامل نبوده و از رادیکالیسم بینالمللی نیز کاملا جدا نیست. با این حال خرمگس هنوز هم در ایرلند در مقایسه با اتحاد جماهیر شوروی محبوبیت کمتری دارد.
سیاستگزاریها و نگرشهای فرهنگی نسبت به مذهب عامل مهمی در این زمینه محسوب شده و موجب واگرایی گسترده انقلابها نیز شدهاند. لحن ضدروحانیت کتاب در اتحاد جماهیر شوروی محبوبیت دارد، اما در ایرلند پس از انقلاب، کلیسای گوتیک نفوذ قابلتوجهی در جامعه و سیاست داشت؛ و با وجودتعابیر کفرآمیز «خرمگس» از زبان قهرمانان داستان مانند اینکه «بیماری روانی مذهب نامیده می-شود»، چندان جای تعجب نیست که نه کتاب و نه نویسنده آن در ایرلند پس از آزادی چندان جایگاهی ندارند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: Age of Revolution
* آنا لایولی دانشجوی دوره دکتری تاریخ دانشگاه ادینبورگ است که درباره روابط فرامرزی میان انقلاب های روسیه و ایرلند در سال های ۱۹۲۳- ۱۹۰۵ تحقیق میکند.