درپی حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر به آمریکا در ۲۰۰۱، واشنگتن به شورای امنیت سازمان ملل و متحدانش متوسل شد تا دولت طالبان را در افغانستان سرنگون کند. مشارکتِ ناتو به رهبری آمریکا تقریبا ۲۰ سال ادامه یافت ولی هیچ پیروزی قاطعی بر طالبان حاصل نشد. این جنگ تا اینجا طولانیترین درگیری نظامی تاریخ آمریکا بوده که هزینۀ انسانی و اقتصادی هنگفتی به بار آورده است. به همین دلیل در ۲۰۱۱ دولت اوباما تصمیم به خروج نیروها از افغانستان گرفت و متعاقبا دولت ترامپ هم ازطریق یک توافق صلح با طالبان و مصالحۀ بینالافغانی بر این تلاشها افزود. با این مقدمه، مطلبِ پیشرو به تحلیل همکاری طالبان با آمریکا و دیگر بازیگران منطقهای میپردازد. هدف این است که نشان دهیم روابط خارجی طالبان میتواند بر توافق صلح در افغانستان تاثیر بگذارد.
ظاهرا طالبان در جبهۀ دیپلماتیک طی طریق میکند؛ با بازیگرانِ منطقهای و فرامنطقهای ازجمله آمریکا، ملاقاتهای رسمی برگزار کرده، و گویا برای کسب قدرت در کابل، چراغ سبز دریافت کرده است. شکل و گسترۀ قدرت طالبان در آیندۀ افغانستان هنوز مشخص نیست، ولی تقریبا با اطمینان میتوان گفت که شانس موفقیت دارد؛ ضمن اینکه مذاکرات صلح با دولت افغانستان هم اخیرا آغاز شده است.
طالبان در ملاقات با بازیگرانِ منطقهای و فرامنطقهای ازجمله آمریکا، گویا برای کسب قدرت در کابل، چراغ سبز دریافت کرده است. شکل و گسترۀ قدرت طالبان در آیندۀ افغانستان هنوز مشخص نیست، ولی تقریبا با اطمینان میتوان گفت که شانس موفقیت دارد.
در ماه فوریه، یک هیئت از وزارت خارجۀ آمریکا به ریاست زلمی خلیلزاد در دوحۀ قطر با طالبان دیدار کرد. توافقی برای پایان درگیریها و طرح نقشۀ راهی برای مذاکرات صلح بینالافغانی انجام شد که بالقوه میتواند منجر به تشکیل یک دولت ائتلاف ملی شود.
قدرتهای منطقهای مثل هند و ایران، این توافق را نشانهای قطعی از این میهادانند که طالبان با حمایت آمریکا در افغانستان قدرت خواهد داشت. این تحول برای دولتهای یادشده پیامدهایی دارد، و آنها حس میکنند که فورا باید با ارزیابی گزینههای خود، سیاستهای خود را منطبق کنند.
این اوضاع، بسیار متفاوت از پایان سال ۲۰۰۱ است که ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا، طالبان را از کابل بیرون رانده بود.
رابطۀ طالبان با آمریکا
آمریکا بعد از تحقق هدف راهبردی خود در دهۀ ۱۹۸۰، یعنی شکست شورویها در جنگِ شوروی-افغانستان، این کشور را در ید قدرت بازیگران محلی و منطقهای رها کرد. متعاقبا در دهۀ ۱۹۹۰، افغانستان دچار جنگ داخلی شد. در دوران حکومت طالبان (۱۹۹۶-۲۰۰۱)، گروههای تروریستی بینالمللی ازقبیل القاعده در این کشور مأمنی یافتند تا به اقدامات تروریستی مثل حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در آمریکا دست بزنند. آمریکا به شورای امنیت سازمان ملل و متحدانش در ناتو و خارج از ناتو مثل پاکستان متوسل شد تا رژیم طالبان را از بین ببرد.
مشارکت ناتو در افغانستان به رهبری آمریکا، طولانیترین و پرهزینهترین جنگ، نهفقط برای آمریکا بلکه همچنین برای متحدانش بوده است. بیش از ۲۴۰۰ سرباز آمریکایی جان خود را در افغانستان از دست دادهاند و تا پایان سال ۲۰۱۹، این جنگ ۲ تریلیون دلار برای اقتصاد آمریکا هزینه داشته است. دشواریِ جنگ با طالبان، عمدتا ناشی از این بوده که آمریکا نتوانسته پناهگاههای طالبان را در پاکستان از بین ببرد.
در ژوئن ۲۰۱۱، رئیسجمهور آمریکا باراک اوباما، خروج ۱۰.۰۰۰ سرباز آمریکایی را از افغانستان، و خروج ۲۳.۰۰۰ نیروی دیگر را تا میانۀ سال ۲۰۱۱ اعلام کرد. دولت فعلی دونالد ترامپ، قدری سیاست دولت اوباما را معکوس کرد و ۳۰۰۰ نیروی اضافی را در سال ۲۰۱۸ به افغانستان اعزام کرد. دولت ترامپ همچنین تلاشها را برای حصولِ توافقِ صلحی با طالبان و مصالحۀ بینالافغانی بیشتر کرد.
کارنامۀ حقوق بشری طالبان شدیدا نگرانکننده است؛ بهویژه آنکه خشونت علیه زنان و شیعیان و هزارهها در دوران حکومت طالبان کاملا رایج بود.
ضمنا سیاست فعلی آمریکا در خروج از افغانستان، مایۀ این نگرانیست که شاید منجر به افزایش هرجومرج در افغانستان شود. کارنامۀ حقوق بشری طالبان شدیدا نگرانکننده است؛ بهویژه آنکه خشونت علیه زنان و شیعیان و هزارهها در دوران حکومت طالبان کاملا رایج بود. مشارکت طالبان در ادارۀ افغانستان پس از خروج همۀ نیروهای بینالمللی، امری غامض است، اما تاحد زیادی به نتایج گفتگوهای بینالافغانی و نقش بازیگران دولتی و غیردولتی، مثل القاعده و داعش، بستگی دارد.
توافق با آمریکا، به طالبان اعتماد کافی برای گسترش روابط خود میدهد تا مشروعیتِ بیشتری کسب کند و بر دولت افغانستان فشار آورد. تغییر قابلملاحظه در همکاری خارجی طالبان را میتوان در پیوندهایش با پاکستان و نیز دشمنان قبلیاش، خصوصا ایران و روسیه، و تماسهایش با چین مشاهده کرد.
گسترش روابط خارجی طالبان، چه پیامدهایی برای صلح در افغانستان خواهد داشت؟
با افزایش قلمروی طالبان در افغانستان، بازیگران خارجیِ علاقمند به دیپلماسیِ صلح و مذاکرات بینالافغانی، قدرت این گروه را بیشتر بهرسمیت میشناسند. مطابق یک برآورد، ۳۴ درصد قلمروی افغانستان در کنترل دولت این کشور، ۱۹ درصد در دست طالبان و ۴۷ درصد تحت مناقشه است. دلیل اصلی این وضعیت، حمایت پاکستان در دهههای گذشته بوده که طالبان را قادر ساخته پناهگاههایی در پاکستان داشته باشد و نیروهای خود را دوباره سازماندهی کند.
درعینحال، طالبان هرگز در فهرست سازمانهای تروریستی خارجی وزارت خارجه آمریکا قرار نگرفت. گرچه این موضوع بر رابطۀ طالبان با کشورهایی مثل ایران تاثیر نداشت، کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان و نهایتا خروج آنها، فرصتهایی را برای قدرتهای منطقهای منجمله ایران، پاکستان، چین و روسیه ایجاد میکند تا نفوذشان را در افغانستان بیشتر کنند. ولی دقیقا معلوم نیست که طالبان چگونه با آنها همکاری میکند.
پاکستان
پاکستان روابطی قدیمی و پیچیده با طالبان دارد. این کشور زمانی پشتیبان اصلی طالبان بود، ولی در پی حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر، در «جنگ با تروریسم» به آمریکا پیوست، که چرخشی کامل از موضع قبلیاش درقبال طالبان بود. گرچه در سالهای بعد، پاکستان دوباره پیوندهایش را با طالبان احیا کرد، تا همین اواخر بسیاری از مراوداتشان مخفیانه بود.
در سال ۲۰۱۵، وزارت خارجۀ پاکستان هیئت نمایندگی طالبان را به مذاکرات بینالافغانی در موری [پاکستان] دعوت کرد. در ۲۰۱۹، ملا برادر ــ معاون رهبر طالبان و رئیس دفتر طالبان در دوحه، که سالها در پاکستان زندانی بود ــ برای حمایت از مذاکرات صلح با آمریکا، به پاکستان دعوت شد. این دیدارِ طالبان از اسلامآباد جنبۀ نمادین داشت، چون طالبان و پاکستان هردو از این فرصت برای نمایشِ گستردگی روابطشان استفاده کردند.
اوایل سال ۲۰۲۰، وزارت خارجۀ پاکستان برای حمایت از روند صلحِ موردحمایتِ آمریکا، میزبان هیئت طالبان هم بود. معلوم است که پاکستان مشتاقانه میخواهد در آیندۀ افغانستان نقشی موثر و سودمند داشته باشد، و شاه محمود قریشی، وزیر خارجۀ پاکستان گفته است: «پاکستان تلاش میکند روند مذاکرات صلح [بین آمریکا و طالبان] را احیا کند و به نتیجۀ منطقی خود برساند.»
روسیه و ایران
قبل از ۲۰۰۱، روسیه و ایران از جبهه متحد ملی افغانستان موسوم به ائتلاف شمال، علیه طالبان حمایت میکردند. بهرغم این، طالبان با روسیه و ایران وارد رابطه شده است. طالبان خود را نیرویی توانمند علیه داعش خراسان نشان داده است؛ ظهور داعش خراسان (شاخه آسیای مرکزی داعش) مایۀ نگرانی ایران و روسیه هردو است. بهعلاوه، روسیه (بههمراه پاکستان و چین) از حذف نام چند رهبر طالبان از فهرست تحریمهای سازمان ملل حمایت کرده است.
دو ماه پس از گفتگوهای آمریکا با طالبان در دسامبر ۲۰۱۸، تهران تایید کرد یک هیئت از طالبان برای گفتگو با مقامات ایرانی دربارۀ تحولات افغانستان به ایران رفتهاند. مطابق گزارشها، ایران از برخی گروههای طالبان در بخشهای غربی افغانستان علیه داعش خراسانْ حمایت مالی و تسلیحاتی کرده است. مقامات اطلاعاتی افغانستان همچنین مدعی شدند که در برخی موارد، روسیه هم از فرماندهان طالبان در شمال کشور علیه نیروهای آمریکا و افغانستان حمایت میکند.
طالبان از کنفرانسها و دیدارهای بینالمللی خود بهعنوان فرصتهایی برای زیرسوالبردنِ مشروعیت دولت افغانستان، تاکید بر خروج آمریکا، و برقراری روابط با کشورهای منطقه استفاده کرده است. طالبانْ رفتاری استراتژیک داشته و پیوسته بر اهداف خود ــ یعنی کنترل قلمروهای بیشتر و تضعیف دولت افغانستان ــ پافشاری کرده است.
تعامل بین ایران و طالبان پیچیده است. باتوجه به اینکه ایران در گذشته از نیروهای ضدطالبان حمایت میکرد، حالا تغییری آشکار رخ داده است. ولی بهخاطر موضعِ ضدشیعیِ طالبان، تهران محتاط است و این در سخنانِ محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران هم منعکس شده که گفته «طالبان نباید نقشی غالب در افغانستان داشته باشند.»
با آنکه ایران در بیانیههای رسمی خود از دولت فعلی افغانستان حمایت کرده و خواستار نقشی محدود در آیندۀ افغانستان برای طالبان شده، گزارش شده است که ایران از برخی جناحهای طالبان حمایت نظامی کرده و احتمالا تلاش کرده با برخی شاخههای جداشدۀ طالبان که از توافق صلح با آمریکا ناخشنود هستند همکاری کند. اگر اینطور باشد، درصورت مشارکت طالبان در دولت آینده، ایران ممکن است روابطش را با بعضی بخشهای طالبان حفظ کند.
روسیه همیشه از طالبان حمایت نکرده، ولی شاید حالا در شمال افغانستان چنین کند. مطابق گزارشها، در سال ۲۰۱۵ ضمیر کابلوف سفیر روسیه در افغانستان تایید کرد که مقامات روسیه با یک نمایندۀ طالبان در پایگاه هوایی روسیه در تاجیکستان در دسامبر همان سال ملاقات کردهاند. در نوامبر ۲۰۱۸، روسیه یک هیئت طالبان را به مسکو دعوت کرد تا در کنفرانسی با حضور دیگر سیاستمداران افغان و نمایندگانی از آمریکا، هند، چین، پاکستان، قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان شرکت کند.
باتوجه به اینکه طالبان در کنفرانس ۲۰۱۷ به میزبانی مسکو شرکت نکرد، این اقدام تغییری قابلملاحظه در همکاری طالبان با روسیه بود. کنفرانس ۲۰۱۸ عرصهای برای طالبان فراهم کرد تا کسب مشروعیت کند، و تا حد زیادی، همکاریاش با روسیه و دیگر بازیگران منطقهای هم نقش مهمی ایفا کرد. کنفرانس مسکو ضمنا نشان داد که طالبان برای توافق صلح با دولت افغانستان آنجا حاضر نشده؛ درواقع طالبان پیشنهاد روسیه را برای یک آتشبس سهماهه رد کرد.
عدم انعطافِ طالبان در داخل افغانستان بر سر تسهیم قدرت با گروههای دیگر، مایۀ نگرانی بازیگرانِ منطقهایست. همچنین، تفسیرِ جزماندیشِ این گروه از شریعت اسلام میتواند الهامبخش گروهای افراطی دیگر در کشورهای همسایه شود.
در ماه می ۲۰۱۹، روسیه سیاستمداران طالبان و افغانستان را به دورِ تازهای از کنفرانس مسکو دعوت کرد. اینبار سیاستمداران افغان پیشنهاد آتشبس دادند، ولی این دفعه هم از سوی طالبان رد شد چون بهعنوان پیششرطی برای آتشبس، خواستار خروج آمریکا بودند. با اینحال، امسال هنگام امضای توافق صلح با آمریکا، موضع طالبان درقبال آتشبس تغییر کرد: طالبان بهعنوان شرطی برای مذاکراتِ بینالافغانی و آتشبس، تضمین آزادی ۵۰۰۰ زندانی خود را در ازای ۱۰۰۰ زندانی دولت دریافت کرد.
چین
همکاری با چین برای طالبان ضروریست تا بتواند دسترسی دیپلماتیک خود را در منطقه گسترش دهد. برای همین طالبان تماس خود را با چین بیشتر کرده و حداقل دو بار در ژوئن و سپتامبر ۲۰۱۹ هئیتی را به چین اعزام کرده است. دولت افغانستان دنبال کسب حمایت چین برای تشویق طالبان و پاکستان به مشارکت در گفتگوهای صلح بوده است، ولی تلاشهای چین برای صلح و مذاکرات بینالافغانیْ نتایجی ملموس به بار نیاورده است.
هیچ نشانهای از خستگی جنگ نیست
طالبان از کنفرانسهای بینالمللی مثل نمونۀ مسکو، و دیدارهایش با ایران و چین، بهعنوان فرصتهایی برای زیرسوالبردنِ مشروعیت دولت افغانستان، تاکید بر خروج آمریکا، و برقراری روابط با کشورهای منطقه استفاده کرده است. طالبانْ رفتاری استراتژیک داشته و پیوسته بر اهداف خود ــ یعنی کنترل قلمروهای بیشتر و تضعیف دولت افغانستان ــ پافشاری کرده است. طالبان در تعامل خود با کشورهای منطقه، مرتبا به آنها اطمینان داده که در آینده روابط دوستانه با آنها خواهد داشت.
اما عدم انعطافِ طالبان در داخل افغانستان بر سر تسهیم قدرت با گروههای دیگر، مایۀ نگرانی بازیگرانِ منطقهایست. همچنین، تفسیرِ جزماندیشِ این گروه از شریعت اسلام میتواند الهامبخش گروهای افراطی دیگر در کشورهای همسایه شود ــ چیزی که شدیدا مایۀ نگرانی چین و روسیه است. طالبان با کسب قلمرو و نفوذِ بیشتر در داخل افغانستان، اعتماد تازهای را از خود نشان داده که در همکاریهای خارجی این گروه مشهود است.
این گروه برای بیرونراندن آمریکا از افغانستان، آمادگی خود را برای برقراری روابط با دشمنانِ گذشتهاش مثل ایران و روسیه نشان داده است، و از روابطش با پاکستان درجهت پیوند با چین سود برده است. آمادگی طالبان برای چنین حرکاتی، درجهت افزایش اعتبار بینالمللیاش و ایجاد فرصتهایی فراتر از پیوندهای سنتیاش با پاکستان شکل گرفته است.
__
دکتر زاهد شهاب احمد، عباس فراسو و پروفسور شهرام اکبرزاده، پژوهشگران پروژۀ «ارزیابی تاثیر بازیگران خارجی در جنگهای نیابتی سوریه و افغانستان» هستند؛ این پروژه در دانشگاه دیکن استرالیا و با حمایت مالی بنیاد کارنگی (نیویورک) شکل گرفته است.