earth-6

جمعیتِ غایبِ زمین کجاست؟

نرما کوهن | مجلهٔ پراسپکت

کاهش زاد و ولد به معنای کاهش جمعیت جهان در این قرن خواهد بود؛ مگر آن‌که سیاست‌های فرزندپروری آسان‌تر شود، طوری که حضور زنان را در کسب و کار تسهیل کند، نه فقط آن‌ها را وادار به تولیدمثل کند.

بر اساس جدیدترین سرشماری در چین، جمعیت این کشور فقط اندکی بیش از یک دهه پیش است. این درحالی‌ست که جمعیت چین در نیمهٔ دوم قرن بیستم، هر دهه رشدِ دورقمی داشت. آن سوی دنیا، آمریکا هم نتایج مقدماتی سرشماری اخیر خودش را منتشر کرده است که نشان می‌دهد گرچه جمعیتش از دهه قبل بیشتر شده، پایین‌ترین نرخ رشد را از زمان تشکیل این کشور (غیر از دوره رکود بزرگ دهه ۱۹۲۰) تجربه کرده است.

این داده‌ها مؤیدِ چیزی‌ست که کارشناسانِ جمعیت از سال‌ها پیش زمزمه می‌کردند: این‌که نهایتا جمعیت جهان کاهش خواهد یافت. بخش جمعیت سازمان ملل که محل اصلی گردآوری این‌گونه داده‌هاست، پیش‌بینی کرده که این کاهش جمعیت از ابتدای قرن بعدی شروع خواهد شد. ولی تحقیقی که پارسال در ژورنال لَنسِت منتشر شده، پیش‌بینی می‌کند که این کاهشْ خیلی زودتر آغاز خواهد شد و از دهه ۲۰۷۰، افتِ نرخ باروری در جهان آغاز خواهد شد.

نه چین و نه آمریکا هنوز داده‌های نهایی سرشماری‌های اخیرشان را منتشر نکرده‌اند. در مورد هر دو کشور، شاید برخی سیاست‌ها نقش داشته‌اند. مثلا موسسهٔ بروکینگز می‌گوید مهارِ مهاجرت از سال ۲۰۱۷ به بعد، همراه با محدودیت‌های سفریِ ناشی از کرونا، منجر به کمترین واردات جمعیت از دههٔ ۱۹۷۰ به آمریکا شده است. در مورد چین، «سیاست تک‌فرزندی» که رسما از دهه ۱۹۷۰ اعمال شد، نقش داشته است، گرچه از سال ۲۰۱۵ این سیاست به‌نوعی کنار گذاشته شد. سیاست تک‌فرزندیِ چین، خانواده‌های شهری را وادار به داشتنِ فقط یک بچه می‌کرد.

اما نگاهی دقیق‌تر نشان می‌دهد که این‌ها دلایل کافی برای این دو کشور نیست. دلیل اصلی، تغییر نقشِ سنتیِ فرزندآوران است، یعنی زنان. درواقع، نرخِ زادآوری در جهان، از میانهٔ قرن بیستم افول کرده بود. این نزول در برخی کشورها بیشتر بود، اما غیر از منطقهٔ آفریقای سیاه، در همه جا دیده می‌شد.

در بیشتر کشورهای صنعتی، این تغییر از مدت‌ها پیش شناخته شده بود. در بین ثروتمندترین کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعهٔ اقتصادی، سرانهٔ باروریِ زنانْ در چند دههٔ گذشته طوری کاهش یافته که نرخ رشد جمعیت این کشورها منفی شده است. این در مورد انگلیس هم صادق بوده است. البته برای انگلیس، مهاجرت تا حدی باعث ارتقای زادآوری شد، و در انگلیس تقریبا ۲۸ درصدِ متولدینِ ۲۰۱۹، مادرانِ خارجی داشتند که بی‌سابقه بوده است.

این‌جا به نظر می‌رسد عامل اصلیِ سقوطِ نرخِ زادآوری، تغییر وضعیت اقتصادیِ خانواده‌هاست. هر جا که الگویِ «مرد نان‌آور» از بین می‌رود، نرخ تولید مثل هم کاهش می‌یابد. حتی در اقتصادهای نوظهور ‌ــ‌ ازجمله در کشورهایی که مراجعِ دینی از زنان می‌خواهند نقش‌های «سنتی» را به عهده بگیرند و بیشتر بچه بیاورند ‌ــ‌ نرخِ زاد و ولد رو به کاهش است. ایران و ترکیه بهترین نمونه‌های این هستند.

هر بچهٔ تازه، فقط «یک شکم برای سیرکردن» نیست، بلکه خصوصا درمورد مادرانِ تحصیل‌کرده و کاربَلَد، هر فرزندِ تازه ممکن است به معنای از دست دادنِ فرصت کار باشد؛ چون زنانی که وقت و انرژی و پولِ خود را صرف کسب مهارت کرده‌اند، در صورتِ بچه‌آوردن، مجبورند از کارِ خود بزنند و آیندهٔ‌شان را نادیده بگیرند. هرچه زنانْ بیشتر از کار دور باشند، خسارتِ درآمدیِ بیشتری خواهند خورد.

این به معنای آن نیست که سیاست‌گذاریِ عمومیْ بی‌تاثیر است. در کشورهایی که نرخ باروریْ آن‌ها دهه‌ها کاهش داشته است ‌ــ‌ و زنان، هم در تحصیلات و هم در کسب و کار، مشارکتِ بالایی دارند ‌ــ‌ افتِ نرخِ رشد با هم فرق دارد. کشورهایی مثل فرانسه و چند کشور اسکاندیناوی که سیستم‌های نگهداری از کودک در آن‌ها خوب است، کاهشِ نامحسوس‌تری را شاهدند. عوامل دیگر هم موثرند، مثلا این‌که آیا نهادهای یک کشور، قادر و مایل هستند تا با وضعیتِ کاریِ مادرانْ خود را وفق دهند یا نه.

چین در سال ۲۰۱۵ سیاست تک‌فرزندی خود را کنار گذشت.

گرچه سیاستِ تک‌فرزندی قطعا تاثیر مهمی در کاهش نرخ کلیِ باروری در دهه ۱۹۷۰ در چین داشته، در میانه دهه ۱۹۹۰، این نرخ شاهدِ کاهشی فاحش بوده است. از سال ۲۰۱۹ این نرخ حتی کمتر هم شده است. ضمنا از زمانِ کنارگذاشتنِ این سیاست در سال ۲۰۱۵، هیچ جهشی در زادآوری ایجاد نشده است. مطابق داده‌های بانک جهانی، در سال ۲۰۱۸، بیش از ۵۲ درصدِ فارغ‌التحصیلانِ دانشگاهیِ چین، زنان بودند.

سیاست تک‌فرزندیِ چین، عواقب دیگری هم داشته است. در چین بین سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۵به ازای هر ۱۰۰ دخترِ متولدشده، ۱۰۷ پسر به دنیا می‌آمد، که اندکی از میانگینِ جهانی بیشتر بود. بین ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰، این اختلافْ با افزایشی خیره‌کننده به ۱۱۷ پسر رسید؛ گرچه اخیرا قدری کمتر شده و به ۱۱۱ پسر رسید. مطابق یک تحقیقِ اخیرِ سازمان ملل، حدود ۲۴ میلیون «کمبود زن» در دنیا وجود دارد که نصفش در چین است. حالا معلوم شده که دلیلِ تفاوتِ شدید در نسبت پسرها به دخترها، اهمیتِ پسرداشتن در فرهنگ سنتی چین و ترکیبِ آن با تکنولوژیِ انتخابِ جنسیتِ فرزند و امکان سقط جنینِ اختیاری بوده است. این «کمبود زن»، امکان جبرانِ نرخ جمعیتِ چین را مشکل‌تر هم می‌کند.

پیامدهای کاهش جمعیتِ احتمالیِ چین، اقتصاد این کشور را نگران کرده است. امسال بانک مرکزی چین چنان نگرانِ این قضیه بود که در اقدامی غیرمعمول، با انتشار بیانیه‌ای عمومی به مقامات هشدار داد که زاد و ولد را آزادتر و تشویق کنند.

در آمریکا اما کاهش رشد جمعیتْ منشأ دیگری دارد. سرانهٔ باروریِ زنان از دهه ۱۹۷۰ کاهش محسوسی داشت، که تدریجا جبران شد و تقریبا به نرخ نُرمال رسید؛ اما از رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ نرخ باوری سقوط کرد و طی یک دهه دوباره به نرخ سال‌های ۱۹۷۰ رسید.

از دهه ۱۹۷۰ که زنان آمریکایی وارد نیروی کار شدند، حضورشان در دانشگاه هم بیشتر شد. سال ۲۰۱۹ فقط ۴۶ درصد مردان آمریکاییْ سوادِ دانشگاهی داشتند، اما این رقم برای زنانِ ۲۵ تا ۳۴ساله ۵۴ درصد بود: ده درصد اختلافِ بیشتر نسبت به نسلِ والدینِ خودشان.

زنانی که لیسانس دارند، درمقایسه با زنانِ دارای مدرک تحصیلیِ پایین‌تر، بچه‌های کمتری هم دارند و در سنینِ بالاتری بچه‌دار می‌شوند. مرکز کنترل بیماریهای آمریکا دریافت که پیشرفتِ تحصیلیْ رابطهٔ معکوس با سنِ مادرشدن و تعداد بچه‌ها دارد.

در کشورهای کمتر-توسعه-یافته هم این روند در نرخِ زادآوری وجود دارد. در ترکیه طی سال‌های اخیر، درصدِ زنانی که تحصیلاتِ بالای دیپلم دارند شدیدا رشد کرده است. تا سال ۲۰۱۹، یک‌سومِ زنانِ بین ۲۵ تا ۳۴ سالْ تحصیلات عالی [دانشگاهی] را کامل کردند که این رقم برای نسلِ مادران‌شان فقط ۱۱ درصد بود. در ترکیه هم نرخِ کلیِ زاد و ولد در مقیاسه با سه دهه پیش نزول کرده است.

ایران هم الگوی مشابهی دارد. بعد از انقلاب ۵۷ در ایران، رهبرانِ ایران زنان را تشویق کردند تا درس بخوانند ‌ــ‌ برخلافِ بسیاری از کشورهای همسایه‌شان. نرخِ کلیِ باروریْ بعد از انقلابْ رشدِ چشمگیری داشت، اما بعد به تدریج سقوط کرد و تقریبا دو دهه رشدِ منفیِ جمعیت وجود داشت. از سال ۲۰۱۸ حدودا ۵۹ درصدِ زنانِ دیپلمه (در مقایسه با ۶۶ درصد برای مردان)، در کنکورِ دانشگاه ثبت نام کردند.

در هر دو کشور، به‌رغمِ مطالبهٔ روحانیون، نمی‌توان انتظار داشت که روندِ بلندمدتِ کاهشِ باروری و افزایش سوادِ زنانْ تغییری کند. بلکه، هم ترکیه و هم ایران ‌ــ‌ و اکثر کشورهای صنعتی ‌ــ‌ مجبور خواهند شد که علاوه‌بر تسهیل و ارزان‌کردنِ بچه‌آوری برای زنان، همچنین حضور آن‌ها را در کسب و کار، راحت‌تر و ارزان‌تر کنند.

 

کتابستان

شبانه

نگار خلیلی

شهسوار سویدنی

لئو پروتز

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر