در فرهنگ مُد، گابریل «کوکو» شانل را معمولا بهعنوان کسی میشناسند که پوشیدن شلوار را در میان زنان رواج داد و آن را به بخشی ثابت از لباس زنان تبدیل کرد و به رهاییِ زنان از مصیبتِ کُرست کمک کرد! طرحهای او به جای آنکه زنان را در لباسهای تنگ و قفسمانند سنتی محصور کند، آزادی حرکت و راحتی را در اولویت قرار میداد. او قواعد خیاطی را بههم زد و عناصری از مُد مردانه را وارد کار کرد. مثلا خطِ کمر و باسن را از طرح لباس حذف کرد تا طرحهای فاقد جنسیت (مردانه/زنانه) خلق کند. مثل هر خطشکنِ موفقی، سرپیچیِ شانل از هنجارهای اجتماعی و جنسیتی در همان اوایل حرفهٔ او، برخی را مشوّش و برخی دیگر را ملهم از خود کرد.
و برای همین هم برخی او را یک اسطورهٔ فمینیسم میدانند. اما اخیرا نمایشگاهی از آثار او در موزهٔ مدِ پاریس برگزار شده است که کوکو شانل را فمینیست معرفی نمیکند. گرچه آثار او «زنانه» و دارای «زنانگی» توصیف شده است، هیچ جای این نمایشگاه اشارهای به فمینیسم نشده است. به گفتهٔ مدیر موزه، این کار عمدی بوده است. یک قرن قبل وقتی کوکو شانل در اوج شهرت بود، واژهٔ فمینیسم چندان شناخته شده نبود. درواقع او خودش هرگز از اینگونه عبارات استفاده نمیکرد. اما روشن است که زنان در کانونِ آفرینشِ او بودند. او زندگی خود را برای خلق سبک جدیدی از لباس زنان وقف کرد. زندگی این خیاط افسانهای ــ از کودکیِ رنجآلودش بهعنوان یک یتیم، تا عشاق ثروتمندش، تا جاسوسی برای آلمان نازی ــ پس از مرگ او در ۱۹۷۱، در فیلمها و کتابها و مستندهای مختلفی زیر ذرهبین رفته است. اما آثار و نقش او در مد زنان چندان درک نشده است.
مشکل روبهروشدن با افسانهای مثل شانل این است که بیشتر از صد زندگینامه دربارهٔ او وجود دارد که عمدتا زندگی خصوصی او را کاوش میکنند. مردم خیال میکنند او را میشناسند، اما درواقع شناختی سطحی از کار او وجود دارد. بسیاری از برندهای معروف درواقع از او ملهم شدند یا کارهای او را تقلید کردهاند. و گرچه کار او جنبهٔ زیباشناختی داشت، دلایلی دیگری برای ماندگاری ایدههای او وجود دارد. ایدههای او، از جنس پارچهها گرفته تا طرح کفشها و انواع لباس و ژاکتهای ساده، اساسا به زنان آزادی حرکت و حس راحتی میداد. لباسهای او که بر تن مدلها و بر جلد مجلاتِ معتبر ظاهر میشد، به جزئی لاینفک از مد زنان بدل شد و حدود یک قرن بعد هنوز دوام کردهاند. طرح سادهٔ لباس چسبان و بیآستین که عملا فاقد شکل (و معادل فورد مدل تی در صنعت مد) بود، به طرحی همهمنظوره و کلاسیک و ارزان با جاذبهای جهانی بدل شده است.
البته با آنکه بیشک شانل در ترسیم مدِ زنان بسیار تاثیرگذار بود، ولی نباید به هیچ طراحیْ اعتباری بیشازحد بخشید، چون برندهای بزرگ در حوزهٔ مد تجاری، دوست دارند یک طراحِ بهخصوص را عامل انقلابی تاریخی معرفی کنند و مثلا بگویند که فلان طراح، زنها را آزاد کرد. اما باید توجه کرد که مُد، هم تغییرات جامعه را عیان میکند و هم به تغییر کمک میکند ــ یعنی لزوما منشاء تغییر نیست. و طراحان در جذبِ تغییر و شتاببخشیدن به آن بسیار هوشمند عمل میکنند. درواقع، طراحان برجستهٔ مد، از خودآگاهِ جمعی بهره میگیرند.
سالهای طلایی
اوایل دورهٔ حرفهای شانل، مصادف شد با سالهای طلایی دههٔ ۱۹۲۰: عصر وفور پرهیاهویی که ناشی از شکوفایی اقتصادی و احیای پساجنگ بود. دورهٔ دخترانِ قرتیِ دههٔ ۱۹۲۰ بود (یا بهقول آمریکاییها: فلاپرز) که برای بیان استقلال و آزادیِ تازهبهدستآمدهٔ خود، مدل موهای کوتاه میزدند و لباسهای تنگ و کوتاه میپوشیدند و آرایش غلیظ میکردند و الکل مینوشیدند و سیگار میکشیدند و پشت فرمان ماشین مینشستند ــ آنها هنجارهای اجتماعی و اخلاقی را به تمسخر میگرفتند، و با جاز آمریکایی تمام شب میرقصیدند و روابط جنسی آزاد داشتند. شانل به حسوحالِ زمانه پاسخ داد و لباسهایی را طراحی کرد که به لباسهای ماندگار دنیای مد بدل شدند.
به پیروی از پل پوآره، خیاط بزرگ اوایل قرن بیستم که کرست را از طرحهای خود حذف کرد، شانل هم همین کار را میکرد و لباسهایی میدوخت که به درد زنانِ فعال و مستقل بخورد. او از پارچهٔ ژرسه استفاده کرد ــ یک پارچهٔ ارزان که بهطور سنتی برای زیرجامههای مردانه به کار میرفت ــ و با آن لباسهایی با خطوطِ شُل و سیال تولید کرد. او به جای آنکه با خطوط تنگِ کمر و کرست، هیکل زنانه را برجسته کند، کلا همهٔ آنها را حذف کرد و لباسهایی بدون آستین و شُل و راحت با دامنهای کوتاهتر طراحی کرد که به زنها و دخترها اجازه میداد راحت حرکت کنند و آزادانه برقصند.
مسیر حرفهای شانل از همین اصل راهنما پیروی میکرد: تا پیش از او، راحتی و آسودگی و آزادی حرکت، در دنیای مد وخصوصا در دوخت سفارشی (اوت کوتور) که شانل در آن رشد کرده بود، امری غریب بود. برای همین بود که وقتی کریستین دیور دنیای مد را در ۱۹۴۷ منقلب کرد و دوباره خطوط نازک کمر، کرستها و دامنهای پفدار و باسنهای بزرگ را به مُد برگرداند، شانل در ۷۱ سالگی دوباره به صحنه برگشت. معروف است که او درباره رقیبِ طراح خود گفت: دیور به زنها لباس نمیپوشاند، آنها را روکش میکند.
ابتدا طرح معروف او موسوم به توییت با استقبال چندانی روبهرو نشد. چون برای مطبوعات پاریس بهقدر کافی جدید و نوآورانه نبود و از او انتقاد کردند که در زمان منجمد شده است. ولی شانل مخاطبان خود را میشناخت. حالا حدود ۷۰ سال بعد، طرح توییت او به طرح کلاسیک لباس زنان بدل شده است و در تصاویر تاریخی از خودِ شانل که آن را پوشیده تا سفیر برندِ خودش باشد همواره دیده میشود. شانل زنی بود که در اوایل قرن بیستم، کسبوکار خودش را به راه انداخت، به یک زن کارآفرینِ ابرموفق بدل شد، هرگز ازدواج نکرد، و برای استقلال مالی خود جنگید. او شاید خود را فمینیست خطاب نمیکرد، اما در تاریخِ زنان در قرن بیستم، نقش بزرگی ایفاء کرد.