nuke

عصر پلوتونیوم: یادگار نسل ما در تاریخ زمین

ناتالی میدلتون | مجله اوریون

رادیواکتیوِ ناشی از آزمایش‌های اتمی تا هزاران سال در زمین باقی می‌ماند و یادگار نسل ما خواهد بود. وقتی آیندگان داستانِ ما را از زمین استخراج کنند، معلوم می‌شود که ما خودمان را نابود کردیم یا آیندهٔ‌مان را ساختیم…

اوایل دههٔ ۱۹۵۰ است. منطقهٔ یوکا فلات در نوادای آمریکا ماکتی از آمریکای مدرن را در خود جای داده است: یک حومه‌شهرِ مصنوعی با خانه‌های سبک روستایی، تیرهای برق، و دکه‌هایی پر از کنسرو خوراکی. آدمک‌های مصنوعی یا همان مانکن‌ها، با لباس‌های رنگارنگ و کت‌وشلوارهای دهه پنجاه بر تن، در حال خواباندن بچه‌های پلاستیکی‌شان یا نشسته جلوی تلویزیون‌های خاموش.

در آن نزدیکی‌ها، سربازانِ زنده در سنگری دومِتری پناه گرفته‌اند. خبرنگارها روی نیمکت‌های چوبی به شکلی خطرناک نشسته‌اند. ساعتی بعد، زنی ملقب به «بانو بمب اتم» در لباسی سکسی، با طرحِ ابرِ اتمی، و خواننده‌ای گمنام به اسم الویس پریسلی، با امید جلب توجه و تبلیغات، به عنوان «تنها خوانندهٔ اتمی کشور» اجرا خواهد داشت. میهمانان در سالن‌های شیشه‌ایْ مشغولِ خوش‌نوشی و چشیدنِ «کوکتل اتمی»: قرار است پارتی کنند تا وقتی بمب اتمْ آسمان را روشن کند، و بعد، روبوسی و رقص و آواز ‌ــ‌ مست در تلالوءِ سپیده‌دمِ مصنوعیِ انفجار اتمی.

شمارش معکوس در تمامِ فلات پخش می‌شود. آدمک‌ها و ناظران زل زده‌اند به تاریکی. آن‌هایی که در سنگرند، خود را به خاک زمین چسبانده‌اند.

گوی درخشانی از پلوتونیوم-۲۳۹ در ارتفاع ۱۵۰ متری از سطح زمین قرار دارد. این گوی که از اورانیومِ استخراجی از فلات کلرادو تولید شده، شبیه هستهٔ هلو وسطِ یک پوستهٔ ضخیم و نقره‌ای از جنس فلز بریلیوم تعبیه شده و مواد منفجره روی آن نصب شده است. اتم‌های متلاطمش گرمش کرده است. با پایانِ شمارشِ معکوس، موادِ انفجاری منفجر می‌شود و پوستهٔ بریلیوم را به درون متلاشی می‌کند و گوی پلوتونیم را لِه می‌کند. اتم‌ها متلاشی می‌شوند و با تابشی کورکننده از انرژیِ آبی‌سفیدرنگْ شب را منور می‌کنند. موج انفجار بیابان را به لرزه درمی‌آورد. گوی عظیم آتش به آسمان می‌رود، و غبار رادیواکتیو را به داخل لایهٔ استراتوسفرِ کره زمین می‌فرستد.

چند دقیقه بعد، سربازان با نشان‌های رادیواکتیو بر لباس‌شان، وارد غبار می‌شوند تا با دستانِ برهنه نمونه‌برداری کنند. «شهر قیامت» حالا زیر خاکستر رفته، و چهرهٔ ساکنینش یا ذوب شده یا بخار شده است. خورشیدِ واقعی بر فراز آسمان بالا می‌آید و بر پهنهٔ فلات می‌تابد؛ جایی که زمانی پر از درختانِ نخل یوکا و بوتهٔ قطران بود ‌ــ‌ اما حالا دیگر خالی از حیات است. خبرنگارها برای ناهارشان غذایی را که ادارهٔ دفاع غیرنظامی فدرال تهیه کرده می‌خورند ‌ــ‌ غذایی که به رادیواکتیو آلوده شده. بعد سوار بر اتوبوس‌های زردرنگ می‌شوند و داستان‌هایی دربارهٔ آیندهٔ اتمی و پیروزمندانهٔ آمریکا دست‌نویس می‌کنند.

زمین همه چیز را ثبت می‌کند.

ده‌ها سال بعد، در این میدان نبرد جنگ سرد، از حفره‌ای عمیق بر سطح زمین، غبار رادیواکتیو کماکان به آسمان می‌رود.

«اپل-۲» فقط یکی از صد آزمایش اتمیِ روزِمینی بود که آمریکا بین سال‌های ۱۹۵۱ تا ۱۹۶۳ در یوکا فلات انجام داد ‌ــ‌ و یکی از مجموعِ ۵۴۳ آزمایشِ روزمینی که در سراسر دنیا توسط آمریکا و شوروی و انگلیس و فرانسه و چین انجام شد. هر کدام از این انفجارها، ذراتِ رادیواکتیوی را به جو زمین تزریق کرد که نیمه‌عمرشان از چند دقیقه تا صدها هزار سال طول می‌کشد.

البته عناصر سنگین‌تر خیلی سریع به سطح زمین برگشتند: در یک بهار، حدود ده هزار گوسفند که در مراتعِ نوادا می‌چریدند، از درون سوختند ‌ــ‌ در نتیجهٔ تشعشعی که بسیار کمتر از میزانِ به‌اصطلاح «بی‌خطر» بود. کارگران معدن اورانیوم، ساکنینِ مناطقِ در مسیرِ بادهای رادیواکتیو، و «کهنه‌سربازان اتمی»، کم‌کم مریض می‌شدند و می‌مردند. در تمام کشور یُدِ رادیواکتیو در شیرِ گاو پیدا شد. علاوه بر این، پلوتونیوم-۲۳۹ به اضافهٔ ۸۵ درصدِ غبار رادیواکتیو، به ارتفاع بالاتری کشیده شد و در تمام کرهٔ زمین پخش شد و تدریجا فرو نشست، و در کف دریاها، در بستر دریاچه‌ها، تالاب‌های راکد، استالاگمیت‌ها، و یخچال‌های طبیعی رسوب کرد. این عنصر در مرجان‌های زنده، حلقه‌های تنهٔ درختان، و حتی در استخوان‌ها یافت شده است.

غبار پلوتونیم در مناطق مختلف دنیا یک لایهٔ رسوبیِ دوازده‌ساله در پوستهٔ زمین ایجاد کرد که قبلا هرگز وجود نداشت. این لایهٔ جدیدِ زمین‌شناختیْ تحولی چشمگیر در تاریخِ زمینی‌ست که رویش راه می‌رویم: آزمایشی که عوارض آن تا امروز هم ادامه دارد. تزریقِ پلوتونیوم به جو زمین در دوران پساجنگ، همزمان شد با افزایش تصاعدیِ یک عنصر دیگر: یعنی کربن. در هفتاد سال گذشته که آن را دورهٔ «شتاب بزرگ» نامیده‌اند، انسان‌ها بیش از کلِ دوازده هزار سال دورهٔ قبل از نسل ما ‌ــ‌ یعنی دورهٔ هولوسین ‌ــ‌ انرژی مصرف کرده و کربن تولید کرده‌اند. باز هم عده‌ای ولنگار زندگی بسیاری را نابود می‌کنند. ولی این رفتار از چشم‌ها پنهان نخواهد ماند: زمین همه چیز را ثبت می‌کند. تا مدت‌ها پس از آن‌که شهرهای ما دوباره به خاک تبدیل شد، سنگ‌ها و صخره‌ها داستان ما را روایت خواهند کرد.

انسان‌ها دیگر جزوِ نیروهای زمین‌شناختی هستند.

البته با تلاش مداومِ گروه‌های محلی و بین‌المللی که برای ممنوعیت آزمایش‌های روزمینی فعالیت کرده‌اند، از سال ۱۹۶۳ و تشکیل معاهدهٔ منع آزمایش هسته‌ای، این عنصر تا حد زیادی در سطح زمین کاهش یافته و امروز پلوتونیوم عملا فقط یک رگهٔ رقیقِ رادیواکتیو است که بین لایه‌های زمین آرشیو شده است. اما این رگهٔ رادیواکتیو به‌عنوان «یادبود» ما در تاریخ زمین باقی می‌ماند و یادگاری خواهد بود از نسل ما، و همین‌طور استعداد ما برای نابودیِ افسارگسیختهٔ خودمان، تمدن‌مان، و سیارهٔ‌مان. درعین‌حال، ظهور و زوال این دورانْ گواهی‌ست بر عاملیتِ جمعیِ ما و توانایی ما برای حفظ چیزی که بقای ما بدون آن ممکن نیست.

به قول اولژاس سلیمانف شاعرِ قزاق و فعال ضداتمی: «ما با آمدن به دنیا، دنیا را عوض می‌کنیم». انسان‌ها دیگر جزوِ نیروهای زمین‌شناختی هستند. وقتی سرانجام دوران ما به سر رسید و زمین‌شناسانِ آینده داستان کامل ما را از داخل زمین استخراج کنند، معلوم خواهد شد که آیا نسل ما، که خود از خاکِ مرگ برخاست، آینده‌اش را نابود کرد یا آن را ساخت.

کتابستان

شبانه

نگار خلیلی

شهسوار سویدنی

لئو پروتز

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر