قطعاً اگر به همهمان بگویند «مدفوع» یک تصویر مشترک و یک مصداق کلی به ذهنمان میآید. حال اگر ازمان بپرسند که چه شد مدفوع انسان به چیزی کاملاً شخصی بدل شد، آنقدر شخصی که از کف خیابانها به کنج خانهها بیاید و به اشتراک گذاشتنش باعث شرم شود، ممکن است جوابهای مختلفی به این سؤال بدهیم.
برای خیلی این بدیهی است که «مدفوع» چیزی زننده و زشت است و باید آن را پنهان کرد و برای برخی آنچنان هم چیز عجیب و غریبی نیست؛ چون ما از وقتی که به دنیا میآییم، آن را با خود داریم و بعدتر نیز با انگشتهای کوچکمان به کشفش دست میزنیم، پس باید به چیزی که از خودمان بیرون میآید، عادت کنیم: «انکار مدفوع چیزی جز تأکید بر حضور آن نتیجهای ندارد.»
تا به حال شده به این فکر کنید که چرا «مدفوع» باید شبیه به یک «تابو» یا یک عنصر نامطبوع باشد که نباید خیلی دربارهاش حرف بزنیم. چرا آن را مثل طلا یا ثروت ندانیم، بالاخره این چیزی است که همهمان آن را داریم و تولیدش میکنیم. شاید جواب این پرسشها را بتوانیم با شناخت تاریخچهی احداث فاضلاب و پیامدهای مختلف آن در ملل گوناگون بیابیم.
دومینیک لاپورت در کتاب «تاریخ مدفوع: تبارشناسی سوژهی مدرن» به مطالعهی سیر زندگی بشر پیش از وجود فاضلاب و بعد از آن در ارتباط با دولتها و حکومتها میپردازد. لاپورت فرمان سلطنتی ویله-کوتره: «هر کس مدفوع خودش» را آغازگر روندی تاریخی میداند که به شکلگیری و ترسیم حدود و ثغور «من» در دو حوزهی عمومی و خصوصی انجامید. او در این راستا با تکیه بر رابطهی انسان با مدفوع خویش، مدفوع آدمی با ساختار بیرونی و رابطهی نظاممند فرد با جامعه و فرد با دولت به این موضوع میپردازد که چطور کنترل فرایند دفع «مدفوع» تأثیری چند لایه و عمیق بر روابط انسانی و روابط اجتماعی و سیاسی میگذارد. او «مدفوع» را برابر با طلا و ثروت میداند و دولت را معادل فاضلاب؛ مردم تولید میکنند و دولت جمعآوری و کنترل میکند. در نظر لاپورت بنا کردن فاضلاب به معنای پدیدآوردن سیستم گستردهی کنترلگری و سودآوری برای دولت یا حکومت است و آدمی که خود تولیدکنندهی این گنج است، از بازیهای بیرونی ماجرا بیخبر مانده و خواسته یا ناخواسته به این ساختار و نظام تن داده است و همین تن دادن اوست که این سیستم را پابرجا نگه میدارد و به آن قدرت میبخشد.
لاپورت در شش فصل کوتاه و خوشخوان طلای زباله، نظافت جلوی خانهی خود، چیز استعماری، بو نمیدهد، بزک، آنچه شکسپیر ازل گفت… با بهرهگیری از آرای مارکس و آلتوسر پژوهش خود را بر روانکاوی فروید و لکان استوار میکند و با استفاده از روایت جذاب و لحن طنازانهی خود، انتقادات سیاسی-اجتماعیاش را نسبت به انواع حکومتها و جریانهای پنهان از دید و آگاهی مردم بیان میکند.
«حداکثر امید ما این است که با غریو خندهای، برخی نقابها را از چهرهی قدرت کنار بزنیم.»
عنوان درشت «تاریخ مدفوع» بر زمینهی قهوهای برای یک کتاب ممکن است شما را به عنوان مخاطب در یک فضای دوقطبی قرار بدهد؛ یا از این انتخاب زیرکانه به وجد میآیید و علاقهمند میشوید تا بدانید در این کتاب چه خبراست، یا این انتخاب صریحانه شما را دلزده میکند و به خیالتان که قرار است در این کتاب با چیزهای تند وتیزی طرف باشید که به مذاقتان خوش نمیآید؛ اما باید گفت حتی اگر مخاطب کتابهای سیاسی-اجتماعی نباشید و از دنیای اصطلاحات آن سر درنیاورید، ترجمهی خوب قاسم مؤمنی، همراه با عکسهای تاریخی، ارجاعات مداوم، پانویسها و پینوشتهای هر فصل خواندن این کتاب از نشر «دمان» را برایتان به تجربهای دلچسب بدل میکند.
معرفی کتاب تاریخ مدفوع: تبارشناسی سوژهی مدرن، چاپ ۱۳۹۸ که در این روزهای نشر ایران، کتابی خواندنی و تأثیرگذار به حساب میآید. لاپورت در این کتاب مفهوم فرد را به فضولات گره میزند و به شیوهی مقبول ژرژ باتای، تاریخ مدفوع را به تاریخ سوژه بدل میسازد تا «والاترین» شکلهای آگاهی را با «پستترین» محصول انسان تلفیق کند. او این کار را با بررسی نمونههای مختلفی از گفتار، کردار، زبان و تجربه به انجام میرساند.