Tag: ادبیات جهان

شاید آن روز دیگر گریه نمی‌کردند. نمی‌دانم، پیش‌شان که نبودم؛ فقط می‌توانم تصور ‌کنم. خود من معمولاً توی خانه گریه نمی‌کردم، به جز سر میز، اگر شام می‌زد توی ذوقم، یا وقت خوابم نزدیک می‌شد، چون واقعاً دلم…
هیچ وقت به تو نگفتم. نتوانستم بگویم. نتوانستم بگویم، که همه چیزهایی که گفته بودی، برای من درست به همان اندازه ارزشمند بود، که درست در همان روز در سالن اجتماعات دبیرستانمان با صدای تو جان گرفت…
اواخر اکتبر ۱۹۶۲ بود. موشک‌های روسی را به کوبا می‌فرستادند. کندی و خروشچف با هم بگومگو می‌کردند. ممکن بود دنیا به پایان برسد. این حرف رایجی بین مردم بود: «غصه نخور، دنیا که به آخر نرسیده.»…
آقایی کراواتی، با تیپ و ظاهر فردی روشنفکر، احتمالاً همسن و سال خودش، با سر و وضعی خیلی تروتمیز تاکسی را صدا زد، کنارش نشست و آدرس جایی نزدیک را داد. در یک موقعیت دیگر آرتاک با کمال میل سر صحبت را با او باز می‌کرد…
خواهران برونته به‌رغم زندگی متلاطم خود آثار بزرگی خلق کردند. زندگی و کارِ برونته‌ها نشانی‌ست از این واقعیت که مرزی برای تخیل نیست. این راهنما شما را با دنیاهای مسحورکننده‌ای که برونته‌ها می‌ساختند آشنا می‌کند…
جسورانه‌ترین نوآوریِ رشدی این بود که با کمکِ رئالیسم جادوییْ تاریخِ کلانِ کشورش را به داستان‌های کوچکِ مردمان عادی پیوند زد؛ در ژانری که امر خیالی و امر واقعی را در قلمرویی ساختگیْ کنار هم قرار می‌دهد…
طبیعتِ انسان بی‌نهایت عاشقِ زیبایی‌ست. ادگار آلن پو درباب غریزهٔ زیبایی می‌گوید: عطشِ جاودانگیِ انسان است. همان میلِ شب‌پره به ستاره. فقط درکِ زیباییِ ظاهری نیست، بلکه تلاشِ بی‌امان برای رسیدن به زیباییِ بالاتر است…
جویس با خاک‌پرستی و ملت‌پرستی مخالف است. سوالی که جویس مطرح می‌کند این است که قدرت‌پرستی و دین‌پرستی و فرقه‌گرایی چه ارزشی در برابر اساس حیات دارد؟ این سوالی‌ست که صد سال پیش او در «اولیس» مطرح کرده بود…
پینار و قدر شب پیش از اینکه بخوابند، حنایی که خواهرش سحر آماده کرده بود را به کف دستان‌شان مالیده جوراب‌های کهنه‌ی‌شان را مثل دست‌کش به دستان‌شان کردند و به رخت‌خواب‌شان خزیدند. لحظه‌یی بعد سحر نیز آمده در…
یه بار دیگه، فقط یه بار دیگه تنهاییمو می‌چلونم. از همینجا. اول یه جیغ بلند می‌کشم تا آروم بگیرم، بعد به رستم فکر می‌کنم. به رستم حسود، حقه‌باز، عامی، زخم خورده‌ی سرما و نامردیا و بوقچیا و فقری که همیشه…