استیون کینگ نویسندهٔ آمریکایی بهخاطر رمانها و داستانهای کوتاهِ وحشتناکش معروف است. طی سالهای متمادی، او با خلق دهها قصهٔ مخوف، خوانندگانش را همواره به وحشت انداخته است. تعداد زیادی از آثار او به تلویزیون و سینما هم راه یافتهاند. در اینجا به هفت تا از ترسناکترین آثارِ داستانی او میپردازیم.
***
آن (۱۹۸۶)
دلقکها، خصوصا دلقکهایی که بچههای کوچک را شکار میکنند و میخورند، ممکن است از هر چیزی ترسناکتر باشند. محل وقوع ماجرا، دهکدهای خیالی به اسم دِری است که یکی از ساختههای محبوب استیون کینگ است. «آن»، داستانِ عدهای بچه است که با هم متحد میشوند تا با اهریمنی مخوف که گویا همهٔ نسلها را در دِری به وحشت انداخته، بجنگند.
پنیوایز، دلقک داستان، یکی مخوفترین تبهکارانِ استیون کینگ است ــ شاید به این خاطر که قربانیانش معمولا بچهها هستند. قهرمانهای «آن» به زادگاهشان برمیگردند تا یک بار برای همیشه پنیوایز را شکست دهند؛ اما این عواقبِ خوفناک و مصیبتباری هم در پی دارد.
ایستادگی (۱۹۷۸)
«ایستادگی»، یک داستانِ پَسارستاخیزی است که بعد از فروپاشیِ دنیا در نتیجهٔ شیوع نوعی سلاح بیولوژیک رخ میدهد. عدهٔ کمی از باقیماندگان در کشور سفر میکنند و به شهر بولدر در ایالت کلرادو میرسند، و امیدوارند جامعهٔ جدیدی تشکیل دهند.
یکی از گروهها را زنی مسن به اسم مادر ابیگیل هدایت میکند؛ او همچون رهبری معنوی برای کسانیست که میخواهند راه خیر را در پیش بگیرند. علاوه بر اینها، یک «مرد سیاهپوش» به اسم رندال فلَگ هم هست که دارد پیروانش را در لاسوگاس جمع میکند تا دنیا را کنترل کند. فلگ یکی از بدترین آدمبدهایی است که استیون خلق کرده است: قدرتهای مافوقطبیعی دارد، و میل شدیدی به شکنجهٔ هر کسی دارد که با او مخالفت کند.
کوجو (۱۹۸۱)
ماجرای «کوجو» در شهری خیالی به اسم کَسِلراک رخ میدهد، و داستانِ یک سگ خانگیِ نژادِ سنت برنارد متعلق به شخصی به اسم جو کامبر است. وقتی یک خفاشِ هار، سگِ جو را گاز میگیرد، سگ هار میشود و جنجال شروع میشود. مثل خیلی از رمانهای استیون کینگ، مضمونِ کودکانِ درمعرضخطر، خواندنِ این رمان را ترسناکتر میکند.
سالِمز لات (۱۹۷۵)
در «سالمز لات»، خونآشامان سراغِ شهر آرامِ جروسالِمز لات میروند. نویسندهای به اسم بن میرز در کانون این رمان قرار دارد؛ او که به شهر زادگاهش برگشته، درمییابد که همسایههایش دارند به خونآشام بدل میشوند. با اضافهشدنِ یک خانهٔ ارواح، چند بچهٔ گمشده، و یک کشیش که ایمانش متزلزل میشود، دستورالعملِ خلقِ داستانی مخوف کامل میشود.
کری (۱۹۷۴)
«کری»، تا پیش از فیلم کلاسیکش، یکی از مخوفترین آثار کینگ محسوب میشد. کری وایت یک دختری خجالتی و منزوی است که هدفِ بدرفتاریِ مادر و زورگوییِ دیگران است. وقتی کشف میکند که نیروهای ذهنیِ خارقالعادهای دارد، از آنها برای ویرانی و انتقامجویی از کسانی که به او بد کردند استفاده میکند.
قبرستان حیوانات خانگی (۱۹۸۳)
وقتی گربهٔ محبوبِ خانوادهٔ کرید با ماشین تصادف میکند، لوئیس کرید او را در یک قبرستانِ محلی دفن میکند. اما گربهٔ او خیلی زود برمیگردد؛ درحالی که رنگ و بوی مردهها را دارد. بعدا یک وانتِ پرسرعت، پسرِ نوپای کرید را هم زیر میگیرد، و او هم بعد از دفنشدن، از دنیای مردگان برمیگردد. این رمان بهخوبی ترسهای والدین نسبت به کودکانشان را زیر ذرهبین میبرد.
درخشش (۱۹۷۷)
«درخشش» دربارهٔ نویسندهٔ بلندپروازی به اسم جک تورنس است که الکُلیست و خانوادهاش را به هتلی دورافتاده میبرد به امید اینکه بتواند رمانش را بنویسد. متاسفانه این هتلْ شبحزده است و ارواحِ میهمانانِ قبلیِ هتل، خیلی زود جک را به جنون میکشانند. پسرِ او، دنی، که قدرتهای روحی و روانی دارد، میتواند ببیند که اطرافش چه چیزهایی اتفاق میافتد؛ پدرش هر لحظه غیرعادیتر و خطرناکتر میشود.
خودِ استیون کینگ یک بار گفت این کتاب را ــ که موقع سفر به کوههای راکی نوشت ــ تا حد زیادی از رمانِ «خانهٔ تسخیرشده» اثر شرلی جکسون الهام گرفته است.