عتیق رحیمی این بار برای ساخت فیلم نه سراغ رمان های خودش بلکه سراغ رمانی با همین نام نوشته «اسکولستیک موکاسونگه» نویسنده آفریقایی رفته و فیلمنامه آن را نوشته است. او قبل از شروع تصویربرداری، هشت ماه در رواندا برای این فیلم تحقیق کرد. رمان «بانوی رود نیل» قبلا جایزه ادبی (رنودو) را در فرانسه دریافت کرده بود.
فیلمساز فیلم را به چهار فصل با عناوین «معصومیت»، «تقدس»، «تخطی» و «قربانی» تقسیم کرده و در این چهار فصلِ مرتبط با هم، ساختار اجتماعی جامعهای تصویرشده که به سمت نفرت و نسلکشی حرکت میکند. این ساختار شامل مثلثِ دین و مذهب، استعمار و نژادباوری و قدرت و سیاست است.
عتیق رحیمی در خصوص علت انتخاب موضوع نسل کشی در رواندا برای ساخت فیلمش میگوید: «مدتها بود دوست داشتم فیلمی درباره آفریقا بسازم. حوادث سالهای جنگ درافغانستان و کشتار و ویرانی آن، همیشه درذهنم با کشتار رواندا در همان دوره گره خورده بود. وضعیت جنگ در افغانستان، ساختارچنین جنگها، قربانیهایی که گرفته و زخم های که برجا می گذارد، شباهتهای زیادی با جنگ رواندا دارد. دوست داشتم یک روایت انسانی و ضدجنگ درباره رواندا کار کنم و از این رو رمان خانم موکاسونگه را به فیلمنامه تبدیل کردم.»
فیلمساز با آنکه دراین فیلم موضوع جنگ رواندا را با بیان منتقدانه تصویرکرده، اما به نظر میرسد دغدغه ذهنی او سرزمین اصلی خودش هم بوده است. به تعبیر بهتر، عتیق رحیمی، فاجعه برخاسته از جنگ در افغانستان را در رواندا نشان میدهد که به نوعی از نظر نقش استعمار، دین و قومگرایی، ساختارشبیه هم دارند.
جنگ رواندا، استعارهای از جنگ افغانستان در فیلم او است. حتا برخی نمادها ازافغانستان در بعضی از صحنههای گذرا در فیلم وجود دارد که استعارهٔ رواندا برای نشان دادن بنیانهای جنگ افغانستان را تقویت میکند؛ بنیانهایی که میتواند در رواندا، افغانستان یا هر جایی شبیه آن باشد.
عتیق رحیمی در گپ وگُفتی که با نگارنده درباره فیلم بانوی رود نیل انجام داده و در قالب کتاب رایگان در سایت نبشت منتشر شده، به نکاتی درباره تشابه جنگ رواندا و افغانستان پرداخته است. او دربخشی از صحبتهایش در مورد نقش تعدادی از افراد باسواد جامعه در تقویت ذهنیت قوم گرایانه و اسطوره سازی در افغانستان میگوید:
«در این سالها در افغانستان، طبقه باسواد بیشتر به سمت تفکر قومی و تبلیغ اسطورههای قومی پیش رفتند و مردم را هیزم سوخت خود ساختند.»
آنتاگونیسم قومی
مدرسه کاتولیک درفیلم بانوی رود نیل درواقع محل نمایش جامعه طبقهبندی شده قومی است که میتواند آدمها را به طبقه حاکم و محکوم تقسیم کند. هژمونی قومی به حدی ریشه دوانده که حتی باید بینی مجسمه یک قدیسه، یک بینی از نژاد اصیل و یا همان قوم باشد.
هیچ بینی دیگری ارزش انسانی ندارد. فیلم نشان میدهد که نسل کشی در یک جامعه چگونه رخ میدهد؛ جامعهای که با ذهنیت ایدیولوژیک و قوممحور و با تکثیر خشونت درصدد حذف، قتل و اجبار دیگران به فرار از خانه و کاشانهاشان است. بانوی رود نیل تصویری ازدین گرایی وآنتاگونیسم قومی را تشریح می کند که در آخر فیلم به نسل کشی در رواندا میانجامد.
بانوی رود نیل نشان میدهد که یک جامعه آرام چگونه میتواند ناآرام و تبدیل به یک کابوس وحشتناک شود. در این میان عنصرایدیولوژی، خودبرتربینی قومی و نژادی و عنصر استعمار، شکلدهنده و اجراکننده این کابوس میتواند باشد.
خانم شارلوت کاریزاگی یکی از تهیه کنندهگان فیلم درباره انتخاب عتیق رحیمی برای کارگردانی این فیلم میگوید: «کارعتیق رحیمی ازظرافت و حساسیت خاصی برخوردار است. او درد بیوطنی، تبعید و جنگ را میداند، با تراژدیهای تاریخ معاصر، ظلم و نقش ایدیولوژی و منشأ خشونت آگاه است. فیلم عتیق میتواند ساز و کار خشونت درهمه جنگهای مشابه را تفسیر کند. نگاه عمیق او به مسایل برای ما مهم بود. عتیق تمام خصوصیات را برای تطبیق این رمان خوب به یک فیلم تاثیر گذار دارا بود.»
واقعگرایی و شاعرانهگی
فیلم بانوی رود نیل انعکاس همه ی حوادث گسترده دررمان نیست بلکه مبتنی بر جوهره آن است. به گفته خانم موکاسونگه، نویسنده رمان، عتیق رحیمی پایبند فضای کلی و واقعگرایی موجود دررمان است. او میگوید: «عتیق رحیمی نوعی شاعرانهگی و ظرافت را در اجرا و تصویر بکاربرده و نکاتی را اضافه کرده است.»
بانوی رود نیل همزمان یک فیلم سیاسی است. فیلمی که افتخار به تاریخ، نژاد و قومیت را به چالش میکشد و معصومیت انسان در برابرسیاست و ایدیولوژی را تصویر میکند.
به باور نگارنده، عتیق رحیمی از نظر شاعرانهگی دراین فیلم، به توصیف دنیای معصومیت پرداخته است؛ معصومیتی که گاهی به تابلوی نقاشی خیرهکننده ونمادینی تبدیل میشود. فیلم ازمنظرانسانی یک اثر پرسشبرانگیز است و هیات داوران جشنواره فیلم برلین معتقدند این فیلم تاکنون بحث های زیادی را ایجاد کرده که می تواند ادامه یابد.
بانوى رود نیل درهفتادمین جشنواره فیلم برلین و در بخش نسلها، برنده جایزه خرس نقرهای به عنوان بهترین فیلم شد.