سایمون کریچلی در دانشگاه نیو اسکول آمریکا فلسفهٔ قارهای درس می دهد. حدود بیست سال پیش، زمانی که او باور خود مبنی بر برآمدن فلسفه از دل ناامیدی – چه یاس مذهبی و چه سیاسی – ابراز کرد، به شهرت رسید. او معتقد است تمام جریان تاریخ فلسفه، داستان رسیدن تفکر به نوعی نیهیلیسم است که از بیجواب ماندن ایدههای مذهب مدعی سعادت بشری برمیآید. از آنجایی که خارج از مرزهای مذهب هیچگاه نتوانستهایم فلسفه اخلاق معینی ترتیب ببینیم، فلسفه جز انتشار و به تثبیت رساندن ناامیدی، بدبینی و بیهویتی کاری نداشته است.
کریچلی مذهب را هنوز تنها راه نجات بشر میداند. ایدهای که انسان را از تاریکی بیرون میآورد و او را به نوری دلخوش میکند که منابع آن معلوم نیست و نیاز هم نیست که معلوم باشد. او از سنتی برمیآید که استوار بر ایدهآلیسم هگلی است؛ ایدهآلیسم نه به معنای قائلبودن به حقیقتی ناب و امری کلی، بلکه ایدهآلیسمی که تنها در ساختمان مطالعه فلسفه کارکرد دارد.
کریچلی این تفکر فلسفی را در دیالکتیک مطالعه تاریخ فلسفه به کار میبندد. او هر فلسفه را زاده شرایط تاریخی، اجتماعی، مذهبی و حتی ادبی موجود میداند. این سنت پس از عبور از دکارت، کانت و هگل به سرعت با کم اهمیت جلوه دادن کییرکگور به سراغ نیچه میرود و چهار حوزه مطالعاتی او را مییابد.
کریچلی معتقد است کار اصلی نیچه، نه ستیز با مسیحیت، بلکه به مبارزه طلبیدن کل جریان خردباوری اروپایی است. نیچه نخستین خردستیز قرن بیستم است؛ قرنی که هرگز در آن نزیست اما از هر حیث به آن تعلق دارد. سویه بعدی فلسفه نیچه، به چالش کشیدن باورهای مرسوم از فلسفه یونان کلاسیک است. گرچه او ستایشکننده فیلسوفان یونانی است، اما گرایش سقراط برای معنا دادن به تمام پدیدههای هستی را زیر سوال میبرد. نیچه میپرسد پس با هنر چه باید کرد؟ و این همان نقطهای است که کریچلی روی آن تاکید میکند.
کریچلی مذهب را هنوز تنها راه نجات بشر میداند. ایدهای که انسان را از تاریکی بیرون میآورد و او را به نوری دلخوش میکند که منابع آن معلوم نیست و نیاز هم نیست که معلوم باشد
سویه بعدی فلسفه نیچه، مبارزه با نظام اخلاقی اجتماعی است. این ایده که میتواند تنه به تنه آنارشیزم بزند (اما از این کار اجتناب میکند) بنیان نظام اخلاقی فردی نیچه را شکل میدهد: هر انسان یک فلسفه اخلاق! گرچه ایدهای است که میتواند بی سروته و سردرگمکننده باشد.
و سویه چهارم فلسفه نیچه: زایش مفهوم ابرمرد. انسان نیرومند و مظلومگریزی که تن به قربانیبودن نمیدهد. او شهسوار ایمان، زاده ذهن دین مدار کییرکگور را، که نور برقآسای خود را بر تاریخ فلسفه تابانده و همچنان با سرعت میتازد، نادیده میگیرد و موجودی سراسر زمینی را جانشینش میکند. این تفسیر کریچلی از نیچه است.
اما کریچلی ناامیدی را که نطفه زایش ایدههای فلسفی میداند، فقط ناشی از سردرگمی مذهبی نمیپندارد. سستی باورهای مذهبی، معنا را در نظر بشر متزلزل میکند و سستی باورهای سیاسی مفهوم عدالت را کمرنگ میکند. از این رو کریچلی تلاش کرده است ساختاری را ترسیم کند که میشود آن را نوعی اخلاقیات یا فلسفه اخلاقی نسبتا منسجم دانست. به این ترتیب کار او ادامه تمنای ارسطو و سودای افلاطون است. او از سنت آگوستین دوری میجوید و همانند نیچه، مایل است ببیند آیا امکان برساختن فلسفه اخلاقی که از دایره الهیات بیرون باشد وجود دارد یا نه. و همزمان، تلاش میکند اصول اخلاقی او از نوعی جهانشمولی بهرهمند باشد. معیارهای اخلاقی برای انسانها باید تقریبا یکسان باشند.
اگر اساس عدالت سیاسی تساوی در حقوق انسانی است، اخلاقیات نیز، که تکالیف افراد جامعه بر حقوق دیگران را شامل میشود، باید از نوعی یکسانی برخوردار باشد. جنایت همه جا جنایت است. چه در فرانسه و چه در سواحل اندونزی. از اینرو، با نگاهی منطقی میشود فلسفه جهانشمولی برای نظام اخلاقی قائل بود.
اگر اساس عدالت سیاسی تساوی در حقوق انسانی است، اخلاقیات نیز، که تکالیف افراد جامعه بر حقوق دیگران را شامل میشود، باید از نوعی یکسانی برخوردار باشد.
کریچلی به پرسش یونانی معروف به اتوفرَن نیز دامن میزند: «آیا کار نیک را چون خدا خواسته است نیک است و یا چون نیک است خدا خواسته است؟»
این پرسش خود مبنای اعلام استقلال فلسفه اخلاق از الهیات است. اخلاق از آسمانها پرهیز میکند اما خیر و شر زمینی را سنت جداناشدنی خود میداند. مجازات و مکافات اعمال در اخلاقیات کریچلی همانگونه بارز است که از کیفرخواست مسیحایی توماس آکویانس برمیآید. این تفتیش عقاید محدود و ضمنی تلاش میکند قانون را با آیندهٔ به ظاهر مترقی بشر پیوند دهد. کریچلی معتقد است آیندهای وجود دارد که در آن بیش از امروز دچار تزلزلهای معنایی شده باشیم.
در واقع به باور او ما بیش از حدِ نیاز، تیشه به ریشه باورهای مذهبی خود زدهایم. اصلاحات را اصلاح کردهایم، پیش از آنکه معنای نمناک و نمور آن را دریافته باشیم. ما دست به طغیان زدهایم و امروز آنچه در توشه داریم، ناامیدی از سنتهایی است که در این شورش به میراث گذاشتهایم.
کریچلی از زمره فیلسوفان جدیدی است که در سنت دانشگاهی بریتانیایی/آمریکایی تلاش میکند مفاهیم ابتدایی فلسفه، آن سازندگان مفهوم وسوسهآلود لوگوس (خرد) را، به دل فلسفه مترقی امروز پیوند زند.
ـــــــــــــــــــــ
کتابهایی که از سایمون کریچلی به فارسی ترجمه شده و در دسترس هستند:
فیلسوفان مرده، مترجم: عباس مخبر. نشر مرکز
در باب طنز. مترجم: سهیل سمی. نشر ققنوس
دیوید بویی. مترجمان: مهدی پارساخانقاه و سحر دریاب. نشر شوند
فلسفه قارهای. مترجم: خشایار دیهیمی. نشر ماهی
الفبای ناممکنها. مترجم: فرهاد اکبرزاده. نشر مانیا هنر
خیلی کم… تقریباً هیچ: مرگ، فلسفه و ادبیات. مترجم: لیلا کوچک منش. نشر نی
فلسفه در سی روز. مترجم: علیرضا حسن پور. موسسه انتشارات فلسفه
لویانس و سوبژکتیویته پسا واسازانه. مترجم: مهدی پارساخانقاه