ادبیات، فلسفه، سیاست

musk

نگاهی به کتابِ «ایلان ماسک» به قلمِ والتر ایزاکسون

ایلان ماسک: دمدمی و خودویرانگر

به باورِ ایلان ماسک بشریت به سمت ویرانی می‌رود. ماسک به عقل خودش ایمان دارد و معتقد است که او بهترین آدم برای محافظت از انسان‌ها در برابر تکنولوژی‌های شریر است…

فازِ ایلان ماسک دقیقا چیست؟ زمانی این سوالْ ذهن خوره‌های تکنولوژی را مشغول کرده بود. اما حالا موقعیت ماسک در صنعت پرتاب ماهواره، اینترنت ماهواره‌ای، خودروهای برقی و شبکه‌های اجتماعی باعث شده تا رفتار غیرقابل پیش‌بینی او در دنیای ثروتمندترین مردان جهان پیامدهای جهانی داشته باشد. دسترسیِ دونالد ترامپ به توییتر در کنترلِ اوست؛ همین‌طور اتصال اینترنت نیروهای مسلح اوکراین و توانایی آمریکا برای ارسال افراد به فضا.

او مسیر چندین صنعت را عوض کرده است و شمّ نیرومندی در شناسایی تکنولوژی‌های مهم برای آینده دارد (برای همین شاید باید سرمایه‌گذاری‌های فرعی او در تراشه‌های مغز و روبات‌های انسان‌نما را جدی گرفت). خیلی مایهٔ تعجب نیست که چرا خیلی از مردم می‌خواهند بدانند حالا ماسک به دنبال چیست.

والتر ایزاکسون ژورنالیست آمریکایی در کتابِ ایلان ماسک این سوال را در یک بیوگرافی محرمانه پاسخ می‌دهد. او که قبلا بیوگرافی استیو جابز را نوشته بود، برای دو سال ماسک را مثل سایه دنبال کرد و به خانوادهٔ او و نزدیک‌ترین محرمانِ اسرار او دسترسی داشت تا تصویرِ روان‌شناختیِ مفصلی از او به دست آورد.

ایلان، متولد ۱۹۷۱، دورانِ کودکیِ متلاطمی در آفریقای جنوبی داشت. او زیر دستِ یک مادر مجرّد و زحمت‌کش و یک پدر بدرفتار بزرگ شد. ماسک که در مدرسه شدیدا قربانیِ زورگویی بود، به خیال‌پردازی و رمان‌های علمی‌تخیلی پناه برد. او در عنفوان جوانی به کانادا و بعد آمریکا مهاجرت کرد. در دورانِ معروف به تبِ داتکام در اواخر دههٔ ۱۹۹۰ او میلیونر شد و مشترکا یک دایرکتوری تجارت آنلاین و بعد یک بانک آنلاین تاسیس کرد که بعد از یک ادغام تجاری تبدیل شد به پی‌پل. بعد او برای خودش هدفی محقر تعیین کرد و تصمیم گرفت نژاد بشر را تبدیل کند به یک گونهٔ چندسیاره‌ای که بتواند از انقراض زمین جان به در ببرد.

شاید هیچ کسِ دیگری چنان تغییرات عظیمی را در حوزه‌های متعدد ایجاد نکرده باشد؛ خصوصا با کمپانی‌های موشک‌سازی اسپیس‌اکس، و کمپانی تسلا سازندهٔ ماشین‌های برقی.

اما ماسک همان‌قدر که محبوب است منفور هم هست که به‌خاطر حرف‌های سیاسی‌اش و جنگ مقدسش علیه ووک و ویروس و مدیریتِ دردسرآفرینِ توییتر است که حالا اسمش شده اِکس. ایزاکسون در کتابش مردی را به تصویر می‌کشد که نقشه‌ای بلندپروازانه برای بشریت دارد اما آدمی دمدمی و ستیزه‌جو و خودویرانگر است.

ایزاکسون می‌گوید که ماسک معتقد است بشریت به سمت ویرانی می‌رود. اصولِ کاریِ فوق‌انسانی ایلان (او خیلی کم می‌خوابد) و ریسک‌پذیری‌اش (او چند بار ثروتش را به خطر انداخت و معمولا از مهندسانش می‌خواهد تا قمارهای حسابگرانه بکنند) از همین جا ناشی می‌شود. و به همین دلیل است که عادت دارد کارمندانی را که به نظرش نالایق‌اند یا چندان متعهد نیستند خشمگینانه توبیخ یا حتی موقتا آن‌ها را اخراج کند.

ماسک به عقل خودش ایمان دارد. در مورد هوش مصنوعی او معتقد است که او بهترین آدم برای محافظت از انسان‌ها در برابر ماشین‌های شریر است. او وارد ژئوپولیتیک هم شده است. ماسک اجازه نداد که نیروهای اوکراین برای حمله به نیروهای روسیه که کریمه را اشغال کرده‌اند، از شرکت خدمات ماهواره‌ای او استارلینک استفاده کنند، چون می‌ترسید حمله به این شبه‌جزیره باعث تلافی اتمی شود. البته اوکراین بعدا به کریمه حمله کرد و هیچ همچون واکنشی را برنینگیخت.

تصویر نهایی که ظاهر می‌شود، یک کارآفرین باانگیزه و بااستعداد است که هر چه تاثیرش در امور جهانی بیشتر می‌شود، بی‌ثبات‌تر و کوته‌فکرتر می‌شود. بی‌شک دیگر رهبران تجاری هم می‌توانند غیرقابل پیش‌بینی رفتار کنند ‌ــ‌ استیو جابز هم همین‌طور بود (مقایسه‌ای که ایزاکسون خواننده را به آن تشویق می‌کند) ‌ــ‌ اما آن‌ها افکارشان را به‌طور زنده روی توییتر نمی‌ریزند. ماسک که برخی او را جانشین جابز خوانده‌اند، حالا بیشتر شبیه یک میلیاردر بوالهوس است که دنبال فرقهٔ شخصی است در حالی که مثل یک کودک نوپای عصبانی رفتار می‌کند.

آیا این ماسکِ حقیقی است؟ کسی که به‌خاطر ثروت و قدرت افسانه‌ای‌اش احساس افسارگسیختگی به او دست داده، یا به‌خاطر مصرف توییتر رفتارش شدت گرفته است؟ احتمالا ترکیبی از هر دو.

ایزاکسون اذعان می‌کند که سوژه‌اش [ماسک] گاهی احمقانه رفتار می‌کند. اعتیادِ ماسک به شبکه‌های اجتماعیْ مرافعاتِ غیرضروری ایجاد کرده است. او یک غواصِ امداد و نجات در تایلند را بچه‌باز خواند که منجر به شکایت از او به اتهام افتراء شد (که ماسک در آن برنده شد). او اعلام کرد که برای خرید کاملِ تسلا پول کافی را تامین کرده ولی وقتی معلوم شد این پول را ندارد، مجبور شد یک مصالحهٔ چندمیلیون دلاری با کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا بکند. ماسک خودش اذعان کرده که: من به پای خودم شلیک کردم.

در سال‌های اخیر توییت‌های او مواضعِ جناحِ چپ را در مسائلی مثل هویت جنسی به باد انتقاد گرفته، و با نظریاتِ توطئهٔ دست‌راستی لاس زده است. به گفتهٔ ایزاکسون این چرخش به راست تا حدی ناشی از اختلافِ ماسک با دخترِ ترنسِ او جینا است که جهان‌بینیِ مارکسیستی او باعث جدایی از پدرش شده است.

به عقیدهٔ ماسک توییتر به ووک مبتلا شده بود و نظراتِ آلترناتیو را سانسور می‌کرد و بیشتر به همین دلایل بود که تصمیم گرفت آن را بخرد. ایزاکسون همین‌طور می‌گوید این معامله شاید به ماسک که در بچگی قربانیِ قلدری بود شانسی داده تا برای خودش یک زمین بازی داشته باشد.

همهٔ این‌ها حالا شاید کارهای مثبتِ ماسک را تحت‌الشعاع قرار دهد. برخی دارندگان ماشینِ تسلا برچسبی را روی ماشین‌شان نصب می‌کنند که روی آن نوشته: این ماشین را وقتی خریدم که کسی نمی‌دانست ایلان عوضی است.

موضوعِ نگران‌کننده‌تر این است که او سوادی در ژئوپولیتیک ندارد. کتابِ مفصلِ ایزاکسون شرحی گیرا از زندگیِ استثناییِ ماسک ارائه می‌دهد. با این حال هنوز این حس را دارید که ماجراهای ماسک هنوز تمام نشده است.

کتابستان

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر

دوسیه افغانستان

شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود

نیم‌قرن مبارزه و سیاست

سمیه رامش