دزموند توتو از رهبران جنبش ضدآپارتاید آفریقای جنوبی و از فعالان شناختهشدهٔ حقوق بشر در سن ۹۰ سالگی درگذشت. او در قلب و ذهن میلیونها تن از مردم آفریقای جنوبی از محبوبیت و احترام زیادی برخوردار بود. در آوریل ۲۰۱۷ وقتی مردم آفریقای جنوبی در اعتراض به برکناری وزیر دارایی مورد احترامشان از سوی رئیسجمهور به خیابانها آمدند، توتو خانه سالمندان خود را ترک کرد تا به معترضان بپیوندد. آن زمان او ۸۶ ساله بود و وضعیت سلامتش خوب نبود. ولی اعتراض در خون او بود. در نظر او هیچ دولتی مشروع نبود مگر آنکه نماینده همه مردمش باشد.
و حتی در آن موقعیت هم زبان تند و تیزش را حفظ کرده بود؛ او گفت، «دولتی که نمایندهٔ ما نیست، برای سقوطش دعا میکنیم». این حرفها ناشی از وجدان اخلاقی و کرامت انسانی او بود. او بر پایه همین اصول سالها شجاعانه با نظام آپارتاید مبارزه کرد و به مدافع برجستهٔ حقوق بشر و فعال حقوق مظلومان تبدیل شد.
بعد از سقوط رسمی رژیم آپارتاید در سال ۱۹۹۴، توتو از مبارزه برای حقوق بشر دست نکشید، و به سخنان انتقادآمیز علیه سیاسیونی که از قدرتشان سوءاستفاده میکردند ادامه داد. او همچنین نفوذ خود را در جهت اهداف حقوقبشری خرج کرد، از جمله مبارزه با ایدز، فقر، نژادپرستی، همجنسگراستیزی و تراجنسهراسی.
مبارزهٔ او برای حقوق بشر صرفا به آفریقای جنوبی محدود نمیشد. او از طریق بنیاد صلحی که در سال ۲۰۱۵ تاسیس کرد، تعریف خود را از جهان صلحآمیز گسترش داد و آن را مکانی تعریف کرد «که در آن هر کسی کرامت انسانی و پیوند متقابل انسانها را محترم بشمارد».
او همینطور به یکی از حامیان سرسخت دالایی لاما تبدیل شد، کسی که او را بهترین دوست خود میدانست. او دولت آفریقای جنوبی را بهخاطر عدم اعطای ویزا به رهبران معنوی تبعیدی تبت که میخواستند در «کنفرانس بینالمللی صلح دزموند توتو» در سال ۲۰۱۱ شرکت کنند محکوم کرد.
سالهای تکوین
دزموند توتو کودکی محقری داشت. در سال ۱۹۳۱ در شهر کلارکسدورپ استان شمالغربی آفریقای جنوبی متولد شد. پدرش مدیر دبیرستان و مادرش خدمتکار خانه بود. یکی از تاثیرگذاترین افراد دوران نوجوانی او، تروِر هادلسون یکی از مبارزان دوآتشهٔ ضدآپارتاید بود. دوستی آنها باعث ورود توتو به کلیسای انگلیکان شد.
بعد از فارغالتحصیلی، مدتی به تدریس انگلیسی و تاریخ در شهر سووِتو و بعد در ژوهانسبورگ در مدرسهای که پدرش مدیر آن بود مشغول شد. آنجا او همسر آینده خود را پیدا کرد. جالب آنکه گرچه او انگلیکان بود، قبول کرد مراسم ازدواجش به سیاق کاتولیک برگزار شود. این روحیهٔ وحدتگرایانهٔ او در سالهای جوانی، بعدها در فعالیت او برای تقریب مذاهب باز هم خود را نشان داد.
در سال ۱۹۵۳ که قانون آموزش بانتو برای سیاهان تصویب شد، او تدریس را رها کرد. این قانون، بومیان آفریقایی کشور را به کارگرانی بیمهارت تبدیل میکرد. او در سال ۱۹۵۵ وارد خدمت کلیسا شد و همان سال ازدواج کرد. در ۱۹۵۸ وارد تحصیلات دینی شد و بعد از تکمیل تحصیلاتش در سال ۱۹۶۰ به عنوان خادم کلیسای جامع سنت ماری در ژوهانسبورگ مشغول به کار شد، و بعدها در ۱۹۷۵ به مقام اولین شمّاس سیاهپوست آن منصوب شد.
در سال ۱۹۶۲ او به هزینهٔ مجمع جهانی کلیساها برای ادامهٔ تحصیل در رشتۀ الهیات به لندن رفت. بعد از کسب فوقلیسانس الهیات و خدمت در تعدادی از کلیساهای لندن، در ۱۹۶۶ به آفریقای جنوبی برگشت و در مدرسه الهیات فدرال در شهر جنوبی آلیس مشغول تدریس شد. یکی از چیزهای کمتر شناختهشده درباره او این است که علاقهٔ خاصی به تحقیق و مطالعۀ اسلام داشت. او میخواست برای دکترای خود این حوزه را دنبال کند، ولی راه دیگری رفت.
او در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ درگیر فعالیتهایی شد که او را وارد کارزار سیاسی علیه آپارتاید کرد. او برای تدریس به کشورهای بوتسوانا، لسوتو و سوازیلند رفت، و بعد برای کار به عنوان معاون مدیر صندوق آموزش الهیات به لندن اعزام شد و با آنجا بود که به مبحث «الهیات سیاهان» علاقمند شد.
او در دههٔ ۱۹۷۰ همچنین به کشورهای آفریقایی زیادی سفر کرد و سرانجام به ژوهانسبورگ برگشت و به عنوان رئیس کلیسای ژوهانسبورگ و رهبر کلیسای جامع سنت ماری در ۱۹۷۶ منصوب شد.
فعالیت سیاسی
توتو در سنت ماری برای اولین بار با نخستوزیر رژیم آپارتاید جان فورستر ملاقات کرد و در ۱۹۷۶ نامهای به او نوشت و وضعیت اسفباری را که سیاهان مجبور به زندگی در آن بودند محکوم کرد. در ژوئن همان سال شهرِ سووتو شعلهور شد، چون دانشآموزان دبیرستانی سیاهپوست علیه استفاده اجباری از زبان آفریکانس به عنوان زبان آموزشی اعتراض کرده بودند و پلیس آپارتاید آنها را درو کرد. توتو هر چه بیشتر به عمق درگیری نزدیک شد و در پی مرگ یکی از رهبران جنبش سیاهان در ۱۹۷۷ خطابهای پرشورتر و آتشین خواند. او به عنوان دبیرکل شورای کلیساهای آفریقای جنوبی و بعدا رئیس کلیسای سنت آگوستین، بدل شد به یکی از منتقدان دوآتشهٔ رذایل آپارتاید ــ از جمله اخراج اجباری سیاهان از مناطق شهری که متعلق به سفیدپوستان محسوب میشد.
هدف حملات دولت
با افزایش فعالیت سیاسی توتو در دههٔ ۱۹۸۰، او به هدفی تمامعیار برای دولت آپارتاید تبدیل شد و با تهدیدات مرگ و بمبگذاری مواجه میشد، و در سال ۱۹۸۰ پاسپورت او توقیف شد. بعد از اعتراضات و مداخلات بینالمللی گسترده، دو سال بعد به او اجازه سفر محدود به خارج داده شد.
آثار و فعالیت او در سطح بینالمللی شناخته شده بود و به خاطر آنکه در جریان حل مسئلهٔ آپارتاید نقش یک رهبر اتحادبخش را داشت، برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل در سال ۱۹۸۴ شد. البته او دستاوردهای بیشتری داشت. در سال ۱۹۸۴ به اسقف ژوهانسبورگ و در ۱۹۸۶ به اسقف اعظم کیپ تاون منصوب شد. در چهار سال بعد که به آزادی نلسون ماندلا بعد از ۲۷ سال زندان منجر شد، توتو و فعالیتهایش به کمک ماندلا آمد ــ از جمله با کمپینهایی برای تحریمهای بینالمللی علیه دولت آپارتاید.
سالهای دموکراسی
بعد از فروپاشی نظام آپارتاید در سال ۱۹۹۴، او به ریاست کمیتهٔ حقیقت و آشتی در آمد. هدف اصلی این ابتکارعمل این بود که کسانی که مرتکب نقض حقوق بشر ــ له یا علیه آپارتاید ــ شده بودند، فرصتی برای اعتراف، و دریافت عفو قانونی (در صورتی که شایستهٔ آن باشند)، و امکان جبران یا غرامت از سوی خاطیان به قربانیانشان فراهم کند.
دو وهله از بزرگترین مقاطع زندگی شخصی او، دیدگاه الهی او را بسیار فراتر از مرزهای کلیسا برد. یکی وقتی بود که دخترش اعلام کرد که همجنسگراست و کلیسا از عقد ازدواج او خودداری میکرد. توتو علنا گفت: «اگر اینطور که میگویند، خدا همجنسگراستیز است، من خدا را نمیپرستم». مورد دوم وقتی بود که او اعلام کرد که مرگ اختیاری (اوتانازی) را برای خودش ترجیح میدهد.
او بهواقع نماد «ملت رنگینکمانی» آفریقای جنوبی بوده است، و آفریقای جنوبی از وجود مردی شجاع و متهور چون توتو منافع زیادی برد، و تا نسلها فقدان او را فراموش نخواهد کرد.