مفهوم ژورنالیسم یا خبرنگاری ــ بهمعنای گردآوری و گزارش خبر و اطلاعات بهمنظور افزایش آگاهی عمومی ــ طی دهههای اخیر کاملا متحول شده است. مطبوعات چاپی و رسانههای خبری سنتی به کار خود ادامه میدهند، اما انفجار منابع خبریِ جایگزین، نفوذ آنها را کم کرده است.
یکی از مهمترین تحولات اخیر در حوزهٔ خبررسانی، شیوعِ شهروندخبرنگاری است؛ منظور از شهروندخبرنگار معمولا یک خبررسان مستقل و ناوابسته است که از طریق شبکههای اجتماعی چون توئیتر و فیسبوک یا رسانههای دیگر مثل وبلاگ، خبرنامه و پادکست گزارش برای مردم گزارش میفرستد. مخاطبان چنین فردی، بسته به قلمروی فعالیتش، ممکن است فقط چند ده نفر یا چند میلیون نفر باشند.
اما شهروندخبرنگار اساسا پدیدهٔ جدیدی نیست. در آمریکا تاریخِ این نوع فعالیت به دوران تولد ایالات متحده برمیگردد؛ آن زمانْ میهنپرستان با چاپ و انتشار جزوههایی، دلایل حمایتشان را از استقلالِ مستعمرات از بریتانیا بیان میکردند. یکی از موثرترینِ این شهروندخبرنگارها، توماس پِین بود، که جزوهٔ حدودا ۵۰صفحهایِ او موسوم به «عقل سلیم»، توضیح میداد چرا مستعمراتِ سیزدهگانه باید از سلطهٔ بریتانیا خارج شوند. اینگونه مطالبْ نقشِ بزرگی در تنویر افکار عمومی داشت.
در جریان جنگ داخلی آمریکا، خاطرات روزانهٔ سربازان و غیرنظامیان، اطلاعاتِ منحصربهفردی از رویدادهای ویرانگری که وقایعنویسان شاهد بودند در اختیار مردم قرار میداد. این وقایعنگارهها نوعی وبلاگهای بَدوی بودند. بیشترِ این گزارشهای عینی برای مخاطب عام نوشته نمیشدند، اما بسیاری از آنها به اسناد اطلاعاتیِ مهمی برای مورخین بدل شدند و گزارشِ روزنامههای کثیرالانتشار و مجلاتْ را کامل میکردند.
حتی داستانِ تخیلی به ابزارِ گزارشگری بدل شد. یکی از تاثیرگذارترین نمونههای این، رمانِ «جنگل» (۱۹۰۶) اثر آپتون سینکلر بود که بر اساس شش ماه کار تحقیقی نوشته شد و منجر به افشای شرایط خطرناک کاری و بهداشتی در صنعت بستهبندی گوشت آمریکا شد. این کتاب خشم عمومی را برانگیخت و به ایجاد قانون غذا و داروی پاک و قانون بازرسی گوشت در همان سال کمک کرد.
شهروندخبرنگاریِ نوین
اما مفهوم نوین شهروندخبرنگار، از سال ۲۰۰۰ متولد شد: زمانی که اویهنو، کارآفرینِ اهل کرهٔ جنوبی، شعارِ «هر شهروند یک گزارشگر است» را مطرح کرد. اویهنو و سه نفر از همکارانش روزنامهای آنلاین به اسمِ اوهماینیوز راه انداختند، چون از مطبوعات سنتی کرهٔ جنوبی راضی نبودند. فراخوانِ آنها برای جذب گزارشگرانِ داوطلب، با صدها پاسخ مواجه شد، و تا سال ۲۰۰۷ این روزنامه ۵۰هزار همکار از ۱۰۰ کشور دنیا جذب کرد.
درواقع همزمان با ظهور اینترنت، شهروندخبرنگاری هم رشدِ حیرتانگیزی را تجربه کرد، چون اینترنت بسترهایی در اختیار ژورنالیستهای آماتور قرار داد تا خبرهایی را گزارش کنند که رسانههای کثیرالانتشار از آنها غافل بودند یا آنها را نادیده میگرفتند. همینطور انجمنهای آنلاینی که ابتدائا برای همرسانیِ خبرهای شخصی ایجاد شدند، خیلی زود به سیستمهای عمومیِ توزیعِ خبر بدل شدند. طولی نکشید که سازمانهای خبری بزرگ هم از همین بسترها برای همرسانی و تبلیغ خبرهای خودشان استفاده کردند.
طی سالهای اخیر، شهروندخبرنگارها نقشی مهم در گزارش اخبار فوریِ لحظه به لحظه داشتهاند، حتی در رویدادهای بزرگ جهانی مثل سونامی ویرانگر اندونزی در سال ۲۰۰۴. شهروندخبرنگارانْ ناآرامیهای سیاسی بینالمللی ــ از بهار عربی در اوایل سالهای ۲۰۱۰ گرفته تا رویدادهای مرتبط با همهگیری کرونا ــ را کاملا از نزدیک پوشش دادهاند.
یکی از حوزههایی که شهروندخبرنگاران خصوصا در آن مفید بودهاند، «خبرهای محلی» است که عمدتا رسانههای بزرگ از آنها غافل میشوند. شهروندخبرنگارها از طریق بسترهای آنلاین ــ مثل فیسبوک، توئیتر، پادکستها، وبلاگها، و انتشار روزنامههای خودساخته ــ به راحتی و با هزینهٔ کم میتوانند فعالیتهای محلی را گزارش کنند و مسائل مهم منطقهای را پیشِ چشمِ دنیا برجسته کنند. به این شیوه، آنها میتوانند مشکلات مردمِ محرومی را که صدایشان به جایی نمیرسد گزارش کنند.
البته این ایده که «هر شهروند یک گزارشگر است»، گاهی شهروندخبرنگاران را در مقابل رسانههای بزرگ قرار داده است. منتقدانِ شهروندخبرنگاری معمولا گلایه دارند که بیشترِ اینگونه خبرنگاران فاقد آموزش و تجربهٔ ژورنالیستهای حرفهای هستند و اینکه از زیرساختِ سازمانی برای تضمینِ معیارهای حرفهای برخوردار نیستند. مثلا، سازمانهای خبری بزرگ معمولا ادیتور، حقوقدادن و راستیآزما دارند تا از رعایتِ اصول و استانداردهای گزارشگری مطمئن شوند. اما شهروندخبرنگاران از چنین سیستمِ حمایتی برخوردار نیستند.
ضمنا ژورنالیستهای حرفهای از امتیاز ویژهای برای گزارشگری برخوردارند که شهروندخبرنگاران معمولا از آن محرومند. این موضوع خصوصا در مورد نهادهای امنیتی صادق است که معمولا فقط خبرنگارانِ قانونی و مجاز را قبول دارند و نه وبلاگنویسهای مستقلِ موبایل-به-دست را.
و به همین دلایل، شهروندخبرنگاران بیشتر در معرض آزار و شکنجه هستند. حتی در آمریکا گاهی پیش میآید که شهروندخبرنگاران بهخاطر ضبطکردنِ فعالیت پلیس بازداشت میشوند، بهرغم آنکه مطابق متمم اول قانون اساسی حقِ این کار را دارند.
در کشورهای استبدادی، که دولت رسانههای ملی را در کنترل خود دارد، آزارِ شهروندخبرنگاران وخیمتر است. مثلا در چین، شهروندخبرنگاری به اسمِ ژانگ ژان که وکیل هم بود، بهخاطر گزارش درباره کرونا در شهر ووهانِ چین از طریق توئیتر، ویچت و یوتیوب، در سال ۲۰۲۰ به چهار سال زندان محکوم شد. ماجرای ژانگ ژان منجر به خشم بینالمللی شد و آمریکا، اتحادیه اروپا و انگلیس خواستار آزادی او شدند.
اما در نهایت، تقویتِ نقشِ شهروندخبرنگاران در عرصهٔ خبررسانی، منتج به مردمیترشدن اطلاعات میشود. امروزه هر کسی با یک گوشی موبایل میتواند هم گزارشگر و هم مخاطب باشد. همانندِ روزنامهها و شبکههای بزرگِ سخنپراکنی در چند دهه پیش، امروز بسترهای آنلاین از قبیل توئیتر، یوتیوب و فضاهای مجازیِ مشابه، برای آگاهیرسانی و تنویر افکار عمومی نقشی حیاتی دارند.