ادبیات، فلسفه، سیاست

07c4159798073cbd4875b093dda39f19

آیا کودکانی که بیشتر بازی می‌کنند، شغل بهتری در آینده خواهند داشت؟

جنی اَندرسون | مجله مجمع جهانی اقتصادی

ماه ژانویه در مجمع جهانیِ اقتصاد، فهرستِ چیزهایی که خیلی باید نگران‌شان باشیم منتشر شد که یکی از مواردِ صدرِ این لیستْ نگرانی از بیکارشدنِ کارگران به‌خاطرِ اتوماسیون یا خودکارسازی است. مشاغل آینده نیاز نیاز بیشتری به خلاقیت، هوش عاطفی و مهارت‌ حل مسئله دارند و پژوهشگران می‌گویند اگر می‌خواهیم کودکان در جهان آینده شغل خوبی داشته باشند، باید اجازه داد بیشتر بازی کنند.

ماه ژانویه در مجمع جهانیِ اقتصاد، فهرستِ چیزهایی که خیلی باید نگران‌شان باشیم منتشر شد که یکی از مواردِ صدرِ این لیستْ نگرانی از بیکارشدنِ کارگران به‌خاطرِ اتوماسیون یا خودکارسازی است. اورسولا برنز، رئیس هیئت نظارتِ گروهِ مخابراتیِ وئون (VEON)، و مدیرعاملِ سابقِ کمپانیِ زیراکس – که اخیرا مجبور شد عدۀ زیادی از افرادِ خود را اخراج کند – گفت، «درنهایت، چاره‌ای نداریم جز این‌که تعدادِ زیادی از مردم را بیکار کنیم.»

بیشتر راه‌حل‌های ارائه‌شده برای این مشکل، همان پیشنهادهای سطحِ‌بالای معمول هستند: بازآموزیِ کارگران، تعیین یک درآمد پایۀ همگانی، یا وضعِ یک «قرارداد اجتماعی جدید» که شرکت‌ها را وادار به احتسابِ نیازهای کارگران و افزایشِ ارزشِ سهام‌داران کند. اما گروهی از مدیران با نگاهی عمیق‌تر به زنجیرۀ تامین، پیشنهادی عِلمی اما کمتر شناخته‌شده ارائه کرده‌اند، یعنی: بازی‌کردن.

جان گودوین، مدیرعاملِ بنیادِ لِگو (و مدیر مالیِ سابقِ گروهِ لگو) می‌گوید، اگر به بچه‌ها اجازه دهیم بیشتر بازی کنند «در محل‌کار و همین‌طور جامعه، جایگاهِ مناسب‌تری پیدا خواهند کرد.»

شاید به‌نظر آید که این‌ها، حرف‌های سودجویانۀ مدیرعاملِ لگو باشد، اما تحقیقات نشان می‌دهد که بازی‌کردنْ برای پایه‌ریزیِ آموزشِ اجتماعی، عاطفی، و تحصیلیْ اهمیت زیادی دارد. پوشیدنِ لباسِ بتمن (مردِ خفاشی) یا ساختنِ شهرهای خیالی با بلوک‌های بازی، به پرورشِ خلاقیتِ کودکان، رشدِ هوش هیجانی و تنظیم عاطفی‌شان، و تقویتِ همدلی در آن‌ها کمک می‌کند – درست همان مهارت‌هایی که روبات‌ها نمی‌توانند جایگزین کنند.

در کنفرانسِ داووس (سوئیس)، حتی کسانی که تولیدکنندۀ اسباب‌بازی نبودند هم به این مفهوم علاقه نشان می‌دادند. یک سرمایه‌گذارِ تایوانی به‌اسمِ کای فو لی که دفترِ گوگل را در چین افتتاح کرد و بیش از سه دهه در حوزۀ هوش مصنوعی کار کرده است، می‌گوید، باید مهارت‌هایی را توسعه دهیم که فقط مختصِ انسان‌ها هستند. به‌گفتۀ او، «چهار چیز است که هوش مصنوعی نمی‌تواند آن‌ها را مانند انسان‌ها انجام دهد: خلاقیت، چالاکی، دلسوزی، و پیچیدگی.» البته او می‌گوید که همدلیْ سرآمدِ همۀ آن‌هاست: «چون وظیفۀ انسانیِ ماست که آن را ابراز کنیم.»

 

 

به‌گفتۀ گودوین، پایه‌گذاریِ روش‌های تخیّلیِ حل‌مسئله، باید از سنینِ پایین شروع شود. البته دو نفرِ دیگر از هوادارانِ «بازی» هم او را همراهی می‌کنند: یکی جسپر برودین مدیرعاملِ آیکیا و دیگری پل پولمن مدیرعاملِ یونیلیور، که قرارِ شام با دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا را نادیده گرفت تا ائتلافِ ریئل پلی (Real Play Coalition) را افتتاح کند. تمرکزِ این گروه، بر دولت‌ها، مدارس و والدین است که ظاهرا همۀ آن‌ها ارزشِ بازی را دست‌کم گرفته‌اند. این‌ها با کمک مجمع جهانی اقتصاد، سعی کردند اهمیتِ موضوع را به گوشِ کسانی که مخاطبِ اصلی آن هستند برسانند، یعنی: رهبرانِ صنایع و دولت‌ها که به آیندۀ اقتصادِ جهان فکر می‌کنند.

گودوین می‌گوید، «ما بچه‌ها را به‌عنوان سرمایۀ اقتصادی درنظر نمی‌گیریم. ما متعهد به رشدِ کودکان از یک منظرِ کودک‌محور هستیم.» اما مجمع جهانی اقتصاد، روی کودکان یا حتی موضوعِ آموزش تمرکز نمی‌کند؛ تمرکزِ آن بر سرمایه‌داری و مولفه‌های آن است، ازجمله کارگران. پس ائتلافِ ریئل پلی، کودکان را به‌عنوان کارگرانِ فردا معرفی کرده، و از این ایدۀ بنیادی حمایت می‌کند که اگر ما مهارت‌هایی را که برای بقا در عصرِ اتوماسیون لازم است، به کودکان بیاموزیم، دیگر نیازی نیست خیلی نگران بازآموزیِ آن‌ها در آینده باشیم.

علمِ بازی

کارشناسانی که در این حوزه تحقیق می‌کنند، معتقدند «بازی» یک تعریفِ فنی دارد و معیارهای مشخصی دارد که باید رعایت شود. کنِث رابین – استادِ توسعۀ انسانی در دانشگاه مریلند – و همکارانش، می‌گویند بازی باید: ناشی از انگیزۀ درونی باشد و نه این‌که ازطرفِ والدین تحمیل شده باشد؛ لذت‌بخش باشد؛ نتیجۀ مشارکت فعال باشد؛ و رها از قوانینِ زندگیِ واقعی باشد (چُرت‌زدن ممنوع، ما داریم سوار بر یک تک‌شاخِ ارغوانی به مریخ پرواز می‌کنیم!).

محققان، دسته‌بندی‌های مختلفی را برای بازی مشخص کرده‌اند – جسمانی، سازنده، تخیلی، داستانی، و بازی‌های قاعده‌مند – که همۀ آن‌ها به بچه‌ها کمک می‌کنند تا در سه حوزۀ مختلف رشد کنند: جسمی، اجتماعی، و هیجانی و شناختی:

– بازی‌های خیالی، مثل نقاشی، رقص، یا آب‌بازی، باعثِ رشد خلاقیت شده و به کودکان امکان ابراز احساسات، برقراری ارتباط، و تجربۀ واقعیت می‌دهد.

– بازی با بلوک‌های ساختمانی یا مقوایی باعث رشدِ مهارت‌های حرکتیِ ظریف می‌شود. همچنین به انعطاف‌پذیری و سرسختیِ کودکان کمک می‌کند چون (بلوک‌های بازی فرو می‌ریزند و) باعث تحریکِ استدلال و حل‌مسئله می‌شوند («چه‌طور بُرجی بسازم که سقوط نکند؟»).

– تعقیب، مخفی‌شدن، پریدن و کشتی‌گرفتن باعث رشدِ مهارت‌های حرکتیِ دُرشت می‌شود که اساسا برای خزیدن و قدم‌زدن و دویدن، و همچنین برای تقویتِ پشتکار و تفکر لازم هستند (تمرینِ جسمی به تثبیتِ حافظه کمک می‌کند).

– بازیِ داستانی (مثل لباس‌پوشیدن، نقش‌بازی‌کردن، و داستان‌گویی) در کودکانْ باعث کمک به تنظیمِ هیجانی و افزایش مهارت‌های ارتباطیِ ویژه – مثل همدلی، همکاری، و مذاکره – می‌شود.

بازیِ آزاد و خودانگیخته، به بروزِ خلاقیتِ ذاتی، تخیل، و علائق و استعداهای کودک کمک می‌کند. کودکان ازطریقِ بازیْ هویت‌شان را ابراز کرده، و مهارت‌های ذی‌قیمتی را که در آینده به آن‌ها نیاز خواهند داشت، به‌دست می‌آورند.

کن رابینسون – معلم و استادِ خلاقیت – در مقدمۀ گزارشی رسمی دربارۀ علمِ بازی که با حمایتِ مالیِ کمپانیِ یونیلیور تهیه شد، می‌نویسد، «بازی، روشی ابتدایی یا حتی بَدوی برای فهم و تجربۀ جهانِ اطرافِ ماست.» (این را هم باید گفت که یونیلیور برای کثیف‌کاریِ بچه‌ها انگیزۀ خاصی دارد: این کمپانی یکی از بزرگترین تجارت‌های مواد شوینده را در جهان داراست.)

رابینسون می‌نویسد، «بازیِ آزاد و خودانگیخته، به بروزِ خلاقیتِ ذاتی، تخیل، و علائق و استعداهای کودک کمک می‌کند. کودکان ازطریقِ بازیْ هویت‌شان را ابراز کرده، و مهارت‌های ذی‌قیمتی را که – در آیندۀ نامعلومِ پیشِ‌روی‌شان – به آن‌ها نیاز خواهند داشت، به‌دست می‌آورند.»

بازی: گونۀ درحالِ انقراض

ما می‌دانیم که برای تبدیل‌شدنِ کودکان به افرادی سالم و سازگار، بازی‌کردنْ نقشی اساسی دارد. گودوین – در میانِ عده‌ای از مدیرانِ صنعتیِ کت‌وشلواری که روی صندلی‌های کوچکِ لِگویی نشسته و حینِ درست‌کردنِ اسباب‌بازی‌های لگویی، مجذوبِ حرف‌هایش شده بودند – گفت که، با این‌حال بازیْ جزوِ «گونه‌های در معرضِ خطر» است. برمبنای تحقیقی که به سفارشِ اِدلمن اینتلیجنس (Edelman Intelligence) و در ۱۰ کشورِ جهان انجام شد و ۱۲۷۱۰ نفر از والدین در آن شرکت داشتند، ۵۶ درصدِ پاسخ‌دهندگان گفتند که بچه‌های‌شان روزی کمتر از ۱ ساعت در خارج از خانه بازی می‌کنند – یعنی حتی کمتر از زندانیانی که تحتِ تدابیر شدید امنیتی نگهداری می‌شوند. یکی از هر ۱۰ بچه، اصلا بیرون از خانه بازی نمی‌کند، و دوسومِ والدین گفته‌اند که فرزندان‌شان کمتر از بچگی‌های خودشان بازی می‌کنند. (این تحقیق به‌درخواستِ کمپانیِ کوارتز از ادلمن انجام شد.)

اما اگر بچه‌ها بازی نمی‌کنند، پس مشغول چه‌کاری هستند؟ موبایل، بازی‌های ویدیویی و تبلت‌ها، سهمی از آن را به‌خود اختصاص داده‌اند، اما مشغولیتِ بیش‌ازحدِ بچه‌ها به فعالیت‌های سازمان‌یافته مثل فوتبال، کلاس موسیقی، و رقص – اگر در تعریفِ بازی قرار نگیرند – همین تاثیر را برجا خواهد گذاشت. والدین می‌دانند که بچه‌های‌شان برای «موفق‌شدن» به تحصیلات، ورزش، و موسیقی نیاز دارند، برای همین هم، روی این‌گونه فعالیت‌ها تمرکز کرده و «بازی‌کردن» را به‌عنوانِ اوقاتِ فراغتِ کم‌ارزشی محسوب می‌کنند که می‌توان آن را نادیده گرفت. ضمنا، وادارکردنِ بچه‌ها به درس‌خواندنِ بیشتر، باعث مشارکتِ بیشترِ آن‌ها در مدارس نمی‌شود. داده‌های موسسۀ گالوپ نشان می‌دهد که ۲۶ درصدِ کلاس‌پنجمی‌ها، مشارکتِ اندکی در مدرسه دارند؛ تا کلاسِ ۱۲، این رقم به ۶۸ درصد می‌رسد.

فرزندپروریِ مدرن، که فعالیت‌های سازمان‌یافته و آکادمیک را به بازیِ آزاد و بی‌قاعده ترجیح می‌دهد، احتمالا عامل اصلیِ شیوع مشکلاتِ روانی در کودکانِ عصر جدید است. بچه‌ها مهارت‌های کلیدی برای کنارآمدن با زندگی را یاد نمی‌گیرند چون هیچ‌وقت فرصت بازی پیدا نمی‌کنند.

به‌گفتۀ گودوین، در مدارسْ «تمرکزِ زیادی بر انجام آزمون‌های مجزا و پرمخاطره وجود دارد که این مانعِ به‌کارگیریِ نیروهای خلاقانۀ کودکان می‌شود.»

شکی نیست که کودکان باید ریاضی و علوم یاد بگیرند، اما آن‌ها باید روشِ انسان‌بودن را هم بیاموزند. کتی هیرش‌پاسِک، پروفسور روان‌شناسیِ دانشگاهِ تمپل و یکی از کارشناسانِ پیشرو در حوزۀ بازی، به نیویورک‌تایمز گفت، «ما داریم بچه‌های‌مان را طوری تربیت می‌کنیم که کامپیوترهای بهتری باشند، اما بچه‌های ما هرگز نخواهند توانست بهتر از کامپیوترها نقشِ آن‌ها را بازی کنند.» ما غالبا اهمیتِ فعالیت‌هایی را که به یادگیریِ مهارتِ مذاکره، کاوش‌گری، یا نوآوری در کودکان کمک می‌کنند، نادیده می‌گیریم. «این‌ها کارهایی هستند که آدم‌ها بهتر از کامپیوترها انجام می‌دهند، و بازی‌کردن به رشد این مهارت‌ها کمک می‌کند.»

پیتر گرِی، پروفسور روان‌شناسی دانشگاه بوستون، بحث می‌کند که فرزندپروریِ مدرن، که فعالیت‌های سازمان‌یافته و آکادمیک را به بازیِ آزاد و بی‌قاعده ترجیح می‌دهد، احتمالا عامل اصلیِ شیوع مشکلاتِ روانی در کودکانِ عصر جدید است. بچه‌ها مهارت‌های کلیدی برای کنارآمدن با زندگی را یاد نمی‌گیرند چون هیچ‌وقت فرصت بازی پیدا نمی‌کنند؛ به‌گفتۀ او: «بچه‌های امروز کمتر از گذشته آزادی دارند.» و این‌که فقدانِ آزادی عواقبِ وخیمی داشته است.

چه باید کرد؟

به‌گفتۀ گودوین، هدف اصلیِ ائتلاف ریل پلی این است که اهمیتِ «بازی» را طوری برجسته کند که دیگر هدفِ عدۀ کمی از مدیرانِ داووس نباشد، بلکه دولت‌ها و والدین هم از این شکلِ فعالیتْ جداً حمایت کنند. این چیزی‌ست که از زمانِ تولدِ کودک شروع شده و تا دورانِ مدرسه ادامه می‌یابد. او می‌گوید، «ما نظام‌های آموزشی‌مان را با یادگیریِ انسانی سازگار نساخته‌ایم و این همان‌جایی‌ست که باید فورا مداخله کنیم.»

باتوجه به این‌که بچه‌ها هم در کلاس‌های پیش‌دبستانی و هم مدارسِ رسمی شرکت می‌کنند، یافتنِ تعادلِ درست بین بازی و درس، به بحثی بسیار داغ تبدیل شده است. برخی معتقدند که حذفِ دروسِ علمی از سال‌های اولِ تحصیل، برای کودکانِ ثروتمند، که در خانه به امکاناتِ فراوانی دسترسی دارند، مشکلی ایجاد نمی‌کند، اما این‌کار می‌تواند به بچه‌های فقیرتر که مدرسه را تقریبا یک سال دیرتر از همسالانِ ثروتمندشان شروع می‌کنند، آسیب بزند.

جک ما موسسِ گروه علی‌بابا در داووس هشدار داد که به احتمال زیاد، کارگران با فناوری‌های خودکار جایگزین خواهند شد، و نگرانی از بیکارشدن – و بحران هویت – ممکن است منجر به آشوب‌های اجتماعی شود. به‌گفتۀ او، «هر انقلابی در فناوری، توازنِ جهان را برهم زده است.» برای حفظِ نسل‌های آینده از چنین سرنوشتی، باید کمک‌شان کنیم موانعِ پیش‌روی‌شان را بردارند و آیندۀ خود را بسازند.

ــــــــــــــــــــــ 
منبع: مجمع اقتصادی جهان | ترجمه از تیم نبشت

کتابستان

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر

دوسیه افغانستان

شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود

نیم‌قرن مبارزه و سیاست

سمیه رامش