کشف و استقبال، جدایی و پیوندِ مجدد، نادیده گرفتهشدن، نوآوری و تشویق، تمسخر و بهحاشیهرفتن، و نهایتا احترام ــ دوران حرفهای طولانی گروه موسیقی بیجیز سرشار از فراز و نشیبهای باورنکردنی بوده است. بیشتر گروههای موسیقی اگر یک دورهٔ موفق کوتاه هم داشته باشند، خوششانس محسوب میشوند. بیجیز، که از سه برادر به اسامی بَری، رابین و موریس گیب تشکیل شده بود، دستکم دو دورهٔ موفق را تجربه کرد: یک بار با ترانههای غمگین خود اواخر دههٔ ۱۹۶۰، و بعد با ظهور مجددش در میانهٔ دههٔ ۱۹۷۰ بهعنوان چهره برتر پاپ در ژانر دیسکو.
اخیرا شبکهٔ اچ.بی.او مستندی دربارهٔ گروه بیجیز به کارگردانی فرانک مارشال منتشر کرده است که تاریخچهٔ موسیقی این گروه را طی چند دهه بهشکلی مثبت و موثر دنبال میکند. این مستند به نقش غریزهٔ هنری، روابط خانوادگی، ملاحظات تجاری، تغییرات فرهنگی و اتفاقاتِ محض در شکلگیری ترانههای ماندگار میپردازد.
در این مستند، فیلمهای آرشیوی فراوانی از دوران پر زرقوبرق دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰ میبینیم که با جدیدترین مصاحبههای بری گیب آخرین بازماندهٔ گروه بیجیز تلفیق میشود؛ او که موهایش سفید شده، هنوز بازنشسته نشده است. در این مستند او را موقع اجرا بهعنوان یکی از هنرمندان اصلی جشنوارهٔ گلاستونبری ۲۰۱۷ میبینیم؛ ضمن اینکه او آلبومی برای انتشار در سال ۲۰۲۱ در دست دارد موسوم به «سبزهزاران»، که محصول همکاری دوبارهٔ او با هنرمندان موزیک کانتری است. در این مستند هنرمندانی که با بیجیز همکار کردهاند هم حضور دارند ــ و نیز بهطرزی هوشمندانه، اعضایی از گروههای خانوادگی دیگر، مثل اوئیسیز و جوناس برادرز.
برادرانِ بیجیز از اواخر دههٔ ۱۹۵۰ یعنی از بچگی باهم موزیک اجرا میکردند و از گروههای آرندبی مثل برادران میلز الهام میگرفتند، و بعد مثل بیشتر گروهای دیگر، از بیتلز تاثیر گرفتند. و مثل بیتلها، غرق همهٔ انواع موسیقی شدند:راک، کانتری، گاسپل، وینتِجپاپ.
اما بیجیز تقریبا از ابتدای حرفهٔ ضبط موسیقی، چیزی داشت که خاص خودش بود. بَری و رابین، که خوانندههای اصلی بودند، آواها و ملودیهای ویژهای داشتند که تلفیقی جذاب از حسِ اشتیاق و تردید را در کارشان تزریق میکرد. در عصری که دیدنِ خوانندگانِ بیپروا و هنجارشکن روی صحنه مُد بود، آنها ترکیبی از شرم و حیا و جذابیت بودند.
از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰، بیجیز مجموعهای از ترانههای پرفروش ساخت، از جمله «ماساچوست»، «عاشقِ کسی بودن»، «پیامی برای تو»، «شروع یک جوک»، و «واژهها». با اشعاری مالیخولیایی، ترکیب ملایم صداها، کارهای سنجیده و عمدتا با رنگوبوی موزیکِ باروک، ترانههای آنها حاوی پیام تسکین و آرزومندی در دورانی مشوش و روانپریش بود. آلبومهای آنها ــ خصوصا «اودسا» ــ حاوی مفاهیمِ موسیقایی و شعریِ متعالیتر و کارهایی نامتعارف بود.
اعضای پرکارِ بیجیز، اغلب ترانهسازانِ ماهری هم بودند. بسیاری از ترانههای آنها به هر سه برادر منسوب است. موریس گیب در کلیپی از یک مصاحبه در ۱۹۹۹ گفت که، «بهترین توضیحش این است که ما موقع این کار [ترانهنویسی]، همه باهم یک ذهن میشویم».
در ۱۹۶۹ اختلافاتی بین آنها پیش آمد. رابین گروه را ترک کرد تا تنهایی کار کند؛ او و بَری مدت یک سال در مصاحبههای مختلف به هم حمله میکردند و موریس نقشِ میانجی را بین آنها بازی میکرد. اما آنها دوباره به هم پیوستند (که این تاحدی برای حمایت از رابرت استیگوود مدیر برنامههای خودشان بود که کمپانی تازهٔ خود را تاسیس کرده بود) و آهنگهای موفق بیشتری تولید کردند: «روزهای تنهایی» و «ترمیم قلب شکسته».
اما تا ۱۹۷۴ اوضاعِ بیجیز خراب شد. مشکلِ الکل و مواد دامنِ آنها را گرفت؛ آلبومهای درهمبرهمشان فروش نمیکرد. بری گیب در مستند میگوید شرکت ضبط موسیقی «داشت بیخیالمان میشد. باید صدایی تازه خلق میکردیم. باید حال و هوایی تازه خلق میکردیم».
خوشبختانه استیگوود مدیر برنامههای اریک کلاپتون هم بود؛ کلاپتون پیشنهاد داد که آنها در استودیویی موسوم به کریتریا استودیوز در میامی که او هم آنجا آهنگ ضبط کرده بود کارشان را ضبط کنند. آنجا در ۱۹۷۵، تلفیقی جادویی از آسمان آبی، همکاری با یک گروه بکاپ، موج فرهنگ دیسکو و تولیدکنندهای به نام اریف ماردین که به موسیقی آرندبی آمریکا نزدیک بود، کمک کرد تا بیجیز دوباره جان بگیرد و حس و حالی تازه پیدا کند: حال و هوایی سرزنده که در ترانهٔ جدیدشان «چرندیات» مشهود بود. از آنجایی که بیجیز قبلا از مد افتاده بود، شرکت پخشِ آنها هم «چرندیات» را بدون ذکر اسم گروه برای پخش به ایستگاههای رادیویی میفرستاد. این آهنگ، بدون ذکر اسم گروه، به آهنگِ پرطرفدارِ رادیوها تبدیل شد؛ و این بازگشتِ بیجیز بود.
موقع کار در استودیوی کریتریا، گشایشِ دیگری هم حاصل شد. بری گیب موقع همخوانیِ «شبهای برادوی»، به یک لحنِ دوجنسی و نافذ رسید که بیجیز را به سنتِ قدیمیِ موسیقی سیاهان آمریکا پیوند داد: صدایی که ــ گذشته از آنکه برای گیب شخصیتِ آواییِ کاملا جدیدی خلق میکرد و اصلا هم خجالتی نبود ــ در آهنگِ «باید برقصی» و ترانههایی که برای فیلمِ «تب یکشنبه شب» نوشتند مشهود بود. وقتی این ترانهها را مینوشتند، بیجیز در شاتو دروویل اقامت داشت: یک عمارت مخروبهٔ قدیمیِ فرانسوی که التون جان آلبومِ «هانکی شاتو» را آنجا ضبط کرده بود. برادرانِ گیب ترانهٔ «زندهماندن» را آنجا نوشتند. حال و هوای رازآلود و گیرای این آهنگ، تا امروز ردّ خود را در آهنگهای زیادی باقی گذاشته است.
در ۱۹۷۷، آلبوم «تب یکشنبه شب»، که مجموعهای از بهترین آهنگهای دیسکو و ترانههای بیجیز بود، به یکی از رکوردشکنترین کارهای آنها بدل شد. گرچه موزیکِ دیسکو از موسیقیِ سیاهان و کلابهای سیاهان و همجنسگرایان ظاهر شد (و در مستند هم تلاش شده به آن اشاره شود)، اعضای بیجیز با چهرههای خندان و لباسهای نقرهای خود، به چهرههای محبوب دیسکو بدل شدند. در اواخر دههٔ ۱۹۷۰، موسیقی برادرانِ گیب همهجا شنیده میشد: هم آهنگهای پرفروش خودشان، هم ترانههایی که برای برادرِ کوچکترشان اندی مینوشتند، و هم ترانههایی که برای دیگران نوشته بودند.
سال ۱۹۷۹ در جریان تور کنسرت بیجیز، یک جوّ ضد-دیسکو در حال شکلگرفتن بود. مارشال [کارگردان مستندِ بیجیز] در اشاره به تور کنسرت سال ۱۹۷۹، به یکی از جنجالیترین رویدادهای مرتبط با موسیقیِ دیسکو میپردازد که به «شب نابودی دیسکو» معروف شد. یک دیجیِ راک موسوم به استیو دال که شعارِ «دیسکو مزخرف» را رواج داده بود، این جنجال را ترتیب داد. او بین دو بازی تیمِ شیکاگو وایتساکس در ورزشگاهِ کامیسکیپارک، تعداد زیادی از صفحاتِ موسیقیِ دیسکو را منفجر کرد که منجر به هجوم جمعیت به داخل زمین و واردشدن خساراتِ فراوانی شد. در مستند، وینس لارنس که یکی از گویندههای ورزشگاهِ کامینسکیپارک در آن شب بود و بعدا تولیدکنندهٔ موسیقیِ هاوس شد، آن واقعه را نوعی «کتابسوزی نژادپرستانه و ضد-همجنسگرایانه» توصیف کرد.
بیجیز در بحبوحهٔ تهدیداتِ بمبگذاری، تورِ کنسرتهای خود را تمام کرد؛ ایستگاههای رادیویی از موسیقی رقص [دَنس] طفره میرفتند و از بیجیز اجتناب میکردند. در فیلمی از همان زمان، بری گیب در دفاع از خودشان میگوید، «ما فقط یک گروه پاپ هستیم، ما یک نیروی سیاسی نیستیم. ما فقط آهنگ میسازیم، و فکر نمیکنم هیچ دلیلی برای حذفِ ما وجود داشته باشد چون ما از دههٔ ۷۰ وجود داشتیم و دوست داریم در دههٔ ۸۰ هم وجود داشته باشیم».
برادران گیب که از جلب توجه طفره میرفتند، بهعنوان ترانهسرا و تهیهکننده به کار خود ادامه دادند. ترانههای ملیح، تمپوی متوسط، و هارمونی آواییِ بالا و لحن خاطرهانگیزِ بیجیز، در ترانههای بینقصی که برای دیگران نوشتهاند هم ظاهر میشود، ازجمله «زن عاشق» با صدای باربرا استرایسند، «دلشکستگی» با صدای دیان وارویک، و «جزایر رودخانه» کار مشترک کنی راجرز و دالی پارتن. حتی در دوران برزخِ پسا-دیسکو، بیجیز هنوز آهنگهای پرفروش تولید میکرد. موسیقیِ رقص هرگز حذف نشد، و با فروکشکردنِ دیسکو و دیسکوهراسی، بیجیز دوباره محجوبانهتر به عرصه برگشت، و هر چند سالْ آلبومهایی را منتشر میکرد و احترامی را که شایستهٔ آن بود کسب کرد. البته تا سال ۱۹۹۷ طول کشید تا آنها هم به تالار مشاهیر راک اند رول راه پیدا کنند.
موریس گیب سال ۲۰۰۳ درگذشت، و رابین گیب در ۲۰۱۲؛ ترکیبِ آواییِ منحصربهفردی که منقرض شد. در مستندِ بیجیز، بری گیب نشان میدهد که دستاوردهای برادرانش و گروهش را بهخوبی درک میکند. خودش میگوید، «ما هیچوقت در یک ژانرِ بخصوص نبودیم. فقط دورانهای مختلفی داشتیم و خودمان را با دورههای مختلف تطبیق میدادیم. گاهی خوب ارتباط برقرار نمیکردیم، اما هیچوقت کنار نکشیدیم».