شما هم «ترسِ از دست دادن» دارید؟!
ترس از دست دادن، جزء لاینفک زندگی است که با پشت سر گذاشتن آن در هر مرحله میفهمیم که ما به این جهان، آمدهایم برای مراقبت و افزودن چیزی از جنس عشق به این خانه و گذاشتن و گذشتن…
ترس از دست دادن، جزء لاینفک زندگی است که با پشت سر گذاشتن آن در هر مرحله میفهمیم که ما به این جهان، آمدهایم برای مراقبت و افزودن چیزی از جنس عشق به این خانه و گذاشتن و گذشتن…
مَثلی هست که میگوید «آدمهای خوب بازندهاند»؛ یعنی اگر مردم را فریب دهید و از آنها سوءاستفاده کنید، و نگران احساساتشان نباشید، در زندگی پیشرفت میکنید. اما آیا علم این را تایید میکند؟
هر چهقدر هم خود را زرنگ فرض کنیم، علمِ ما شدیدا محدود است و بهراحتی ممکن است بازندهٔ قمارِ زندگی باشیم. واقعیت این است که ما از استنتاج صحیح ساختار پیچیدهٔ جهان اجتماعی خودمان ناتوانیم…
رسانههای اجتماعی با توسل به مکانیسمهای راستیآزمایی یا بستنِ حساب کاربران، سعی در مهار اطلاعات غلط دارند. این اقدامات میتواند موثر باشد، اما درعینحال امکان مشارکت در گفتگو را از بسیاری از افراد میگیرد…
گاهی انگار ازدواج ایدهٔ بدی است و کلا همه چیز را خراب میکند. اما آیا واقعا چنین است؟ آیا ازدواج به خودی خود مشکلساز است و منجر به طلاق میشود؟
علاقه، دوستی، و عشق، عواطفی متفاوت هستند، اما افراد اغلب متوجه تفاوت آنها نمیشوند. این عواطف بهراحتی ما را سردرگم میکنند، اما تمایزاتی وجود دارد که میتواند این سردرگرمی را از بین ببرد.
اضطراب اجتماعی عاملی روانیست که در تمام طول زندگی با ماست؛ آدمِ سالم هرگز آن را از دست نخواهد داد. اما میزان بالای آن میتواند مایهٔ بروز مشکلاتِ حاد یا اختلالات جسمی و روانی، و حتی مرگ شود.
ما احتمالا هیچوقت نمیتوانیم از حملات تروریستی، کلاهبرداریهای اینترنتی یا کلاهبرداریهای پیچیدهٔ دیگر پیشگیری کنیم. اما با استفاده از علم خلاقیت، میتوانیم زندگی را برای مبتکرانِ بدخواه تا جای ممکن سخت و دشوار کنیم.
همهگیری کرونا به ما یادآوری کرد که مرگ همیشه به ما نزدیک است. اما بهطور کلی مرگْ موضوعی ممنوعه بوده است و به ما یاد دادهاند که از پرداختن به آن پرهیز کنیم. چرا؟
آیا ما ذاتا وحشی هستیم و تمدن ما را آدم کرده، یا برعکس، ما طبیعی بودیم و تمدن ما را وحشی کرده است؟ آیا ساختار تمدنْ منشاء فساد است؟
حسِ لامسه، اذهان و ابدانِ ما را به جهانِ اجتماعیِ اطرافمان پیوند میدهد. اگر لمسکردنْ به امر ممنوعه بدل شود، چه بر سرمان خواهد آمد؟
اینکه شبیهِ کسی باشید که شخصیتی منفی یا خائن دارد یا بهنوعی آدمِ بدیست، ناخوشایند است، چون این سوال را در ما برمیانگیزد که: چرا من باید شبیه او باشم؟