خندیدن و بوسیدن دو رفتار انسانیست که دانشمندان را سردرگم کردهاند. چرا مردم به بعضی چیزها میخندند، اما به بعضی چیزها نه؟ کارکرد بوسه چیست و چرا گویی بیشترِ مردم از آن لذت میبرند؟ توضیحاتِ ظاهرا مقبولی وجود دارد، اما هیچکدام کاملا قانعکننده نیست. خنده آنقدر عادی و آنقدر طبیعیست که ممکن است هرگز متوجهِ عجیببودنِ آن نشده باشید. بیشتر مردم فکر میکنند که خنده یک پاسخِ فیزیولوژیکِ غیرارادی در مواجهه با شوخی است. یعنی وقتی چیزی مضحک باشد، شما بهطور خودکار میخندید. اما لزوما اینطور نیست. ما به همهٔ چیزهایی که برایمان مضحک باشد نمیخندیم ــ گاهی فقط لبخند میزنیم یا توجهمان جلب میشود ــ و گاهی به چیزهایی میخندیم که قطعا مضحک نیستند.
مثلا گاهی افراد وقتی در جمع خجالتزده میشوند یا آبروریزی میکنند، میخندند. و گاهی مردم به چیزهای ناخوشایند، یا خطرناک، یا حتی مصیبتبار میخندند. مردم حتی وقتی یک ماجرای وحشتناک را به یاد میآورند ــ که طی آن کسی مصدوم یا کشته شده ــ بیاختیار میخندند. پس خنده فقط یک واکنش طبیعی به چیزهای خندهدار نیست.
نظریهٔ کاهش استرس
برخی نظریهپردازان معتقدند که خنده اساسا برای تخلیهٔ استرس است، و برخی دیگر هم گفتهاند که خنده شاید آرامشِ ناشی از رهایی از خطر را بیان میکند. شاید خود شما موقع یک حادثه یا بدبیاری چنین خندهای را تجربه کرده باشید: به محض اینکه فهمیدهاید اوضاع خوب است، زدهاید زیر خنده. این خنده گویی ناشی از راحتیِ خیالِ شماست چون ماجرا به خیر گذشته. ضمنا خنده مطمئنا به مردم کمک میکند که استرس و دیگر عواطفِ منفیشان را کنترل کنند. ولی این نظریه توضیح نمیدهد که چرا ما بیشتر وقتی شاد هستیم میخندیم تا وقتی که ناراحتیم.
خندهٔ شخصی و اجتماعی
یک سرنخ مهم در فهم پدیدهٔ خنده، این است که خنده تقریبا همیشه در برخورد با دیگران پیش میآید. مطابق پژوهشها، افراد موقع تعامل با دیگران، ۳۰ برابر بیشتر مستعد خنده هستند. حتی اتفاقاتِ خندهدار، وقتی آدمها با هم هستند، بیشتر احتمال دارد آنها را بخنداند. این به ما میگوید که خنده احتمالا نوعی پیامِ اجتماعی است تا اینکه صرفا یک احساس یا تخلیهٔ فشار باشد. اما خنده چه پیامی صادر میکند؟
مطابق پژوهشها، آدمها موقع حرفزدن با دیگران، بیشتر احتمال دارد به حرف خودشان بخندند تا به حرف دیگران. شاید خنده پیام یا نشانهایست از اینکه فرد آمادهٔ پذیرش دیگران و برقراری رابطه با آنهاست. ضمنا ما معمولا پیش آدمهایی که از آنها خوشمان نمیآید نمیخندیم (یعنی خندهٔ واقعی نمیکنیم). و این را هم میدانیم که باهم خندیدن، افراد را به هم نزدیکتر میکند و رابطهٔ اجتماعی را تقویت میکند. پس مطابق نظریهٔ پیام اجتماعی، خنده پیامیست که تمایل فرد را به ایجاد پیوندهای اجتماعی نشان میدهد.
به عقیدهٔ برخی محققان، خنده از بازیگوشیِ نخستیسانان غیرانسانی تکامل یافته است. میمونها گاهی موقع بازی با هم، جیغ و سوت میکشند، و رفتاری مشابهِ این را در بچههای کوچکِ انسان هم میبینید ــ بچهها هم موقع بازیْ خنده و جیغ سر میدهند. صداهای شادیآمیز ظاهرا پیامیست که میگوید «از بودن با شما خوشحالم» یا «از معاشرت با شما لذت میبرم». شاید در بین بزرگسالان هم خنده همین پیام را منتقل میکند.
اما چرا ما به بعضی چیزها معمولا میخندیم ولی به چیزهای دیگر نه؟ اگر خنده یک سیگنالِ اجتماعیست که پیامِ نزدیکی و پیوند را منتقل میکند، در این صورت «موضوعِ» خنده خیلی مهم نخواهد بود. ولی بعضی چیزها واقعا خندهدارتر از بقیه هستند. برای همین، پدیدهٔ خنده کماکان تاحدی یک راز باقی مانده است. در حال حاضر، ما خردهنظریاتی دربارهٔ خنده داریم، اما هیچکدامشان نمیتواند تمام دلایل خندهٔ مردم را توضیح دهد.
دربارهٔ بوسیدن چه میدانیم؟
درمورد بوسیدن هم همینطور است. در نود درصدِ فرهنگهای انسانی، شرکای عشقی یا شرکای جنسیْ همدیگر را میبوسند، و حتی در فرهنگهایی که بوسهٔ دهانبهدهان قابل قبول نیست، دو طرفْ صورت همدیگر را میلیسند یا میمالند. بعضی دیگر از گونههای جانداران هم همدیگر را میبوسند. بونوبوها (شامپانزههای کوتوله) نه فقط همدیگر را خیلی میبوسند، بوسههای زبانیِ عمیق هم انجام میدهند. بههرحال، منشاء بوسهٔ انسان ممکن است ریشهٔ عمیقی در گذشتهٔ حیوانی ما داشته باشند.
یک نظریه این است که بوسه، از رفتارِ مادرانِ گونههای نخستیسانْ تکامل یافته است، چون آنها غذا را میجوَند و در دهان نوزادانِ بیدندانِ خود میریزند. درواقع بسیاری از والدینِ حیواناتْ غذا را میجوَند و از دهان خود به دهان نوزادانی که هنوز دندان ندارند میریزند.
شیوهای برای ارزیابی یا نزدیکی
یک توضیح دیگر این است که بوسه، بهصورت شیوهای برای ارزیابیِ یک شریکِ احتمالیْ تکامل یافته است. جانورانی مثل سگها با بوییدنْ همدیگر را برانداز میکنند. البته شامهٔ انسانها به اندازهٔ بقیهٔ پستانداران قوی نیست. شاید برای همین ما نیاز به تماسِ جسمیِ بسیار نزدیکی داریم تا بتوانیم اطلاعات بیشتری دربارهٔ طرف مقابل کسب کنیم. مطابق برخی پژوهشها، بوی نفَس و طعم بزاقِ شخصی دیگر، میتواند اطلاعاتی دربارهٔ وضع سلامت او بدهد. و اینکه مردان میتوانند از طریق طعم و بو، قابلیتِ تخمکسازیِ زنان را حس کنند. همچنین ممکن است افراد از روی نحوهٔ بوسیدنِ طرف مقابل، میزان علاقه و عمق رابطهٔ او را ارزیابی کنند. البته مردم دانسته و عامدانه همدیگر را به این روشها ارزیابی نمیکنند. اما این امکان هست که روند تکاملِ بوسه، باعث شده که مردم با تماسِ پوست و بزاق، شرکای بالقوهٔ زندگی خود را ارزیابی کنند.
توضیح دیگر این است که بوسیدن هم مثل خنده، بهطور کلی به منظور ایجاد رابطه و پیوند اجتماعی استفاده میشود. برخی افراد گفتهاند که بوسیدن اغلب حس نزدیکی را تشدید میکند. مطابق تحقیقات، بوسیدنْ هورمونهایی چون اکسیتوسین را آزاد میکند که باعث تقویت حس ارتباط اجتماعی میشود. ما معمولا کسانی را که نمیخواهیم با آنها صمیمی باشیم نمیبوسیم. شاید برای همین است که شامپانزگان و بونوبوها هم مثل انسانها بعد از جنگ و درگیری، برای آشتیکردن همدیگر را میبوسند ــ این هم بهنوعی ایدهٔ پیوند اجتماعی را تایید میکند.
دیدگاه دیگر این است که بوسیدن، علاقهٔ جنسی را تشدید میکند. اما چرا بوسیدن؟ چرا بهجای لمس لبها، گوشِ همدیگر را مالش ندهیم یا دماغ همدیگر را دستمالی نکنیم؟ در حال حاضر، هم برای بوسه و هم برای خنده، چند توضیح محتمل وجود دارد که هم از تجارب شخصی افراد و هم از تحقیقات علمی به دست آمده است؛ ولی هنوز هیچ توافق عمومی وجود ندارد که کدام نظریه محتملترین خواهد بود.