ادبیات: سند طبیعت رامنشدنی بشر خونخوار
رویارویی طبیعت و بشر برای همیشه ادامه خواهد داشت و بخشی از حاصل این مواجهه، خلق ادبیات و آثار داستانی است که اگر خوانده شوند، چیزهای زیادی در مورد زندگی و قوانین نانوشتهٔ آن به ما میآموزند.
رویارویی طبیعت و بشر برای همیشه ادامه خواهد داشت و بخشی از حاصل این مواجهه، خلق ادبیات و آثار داستانی است که اگر خوانده شوند، چیزهای زیادی در مورد زندگی و قوانین نانوشتهٔ آن به ما میآموزند.
شاید این را شنیده باشید که گفتهاند، «تو باور داری چون اینطور به تو یاد دادهاند.» این را برای این گفتهاند که از قدرتِ باورمان بکاهد و ما به عقایدمان شک کنیم، یا حتی بتوانیم عقایدمان را کاملا رها کنیم. ولی چرا؟ چون، صرفِ اینکه عقایدِ من نتیجۀ بزرگشدن در یک جامعۀ بخصوص است، نمیتواند چیزی را اثبات یا انکار کند ـــ حتی وجود خدا را ـــ بلکه فقط یک واقعیتِ روانیِ ملالآور را دربارۀ من آشکار میکند.
در مواجهه با کرونا، رنج ملال و تنهایی ابتداییترین وضعیتی بود که تک تک انسانهای این کره-ی خاکی را به شکلی تازه درگیر کرد. پس از مدتهای مدید، دگربار انسان به اعماق خود فرو رفت و طعم گس و تلخ تنهایی را چشید؛ تنهاییای که به ناچار اجازه مستولی شدنش را میدهیم اما نهایتاً این مستولی شدن یادآورِ تنهاییِ بنیادین بشر است،
همهگیریِ کرونا، تجسمی واقعی از ایدۀ اندرسون است. یک ذرۀ ویروسیِ منفرد، بهتنهایی بیاثر است، و بنابه تعاریفِ علمیْ مرده محسوب میشود؛ هرچند ظاهرا میتواند روی سطوح تا مدتی به بقای خود ادامه دهد. این ذرۀ ملکولیِ بینهایت ریز، مثل اسب تروآ عمل میکند. خودِ ویروس درواقع فقط مجموعهای از دستورالعمل است: یعنی یک رشته از موادِ ژنتیک است که داخلِ یک کپسولِ پروتئینی قرار میگیرد، و بستهای از اطلاعات را در خود حمل میکند.
در صورتی که زندگی چنان شکننده است که یک ویروس به سادگی بتواند آنرا در یک لحظه از بین ببرد، سئوال حتمی این است که زندگی چه مفهومی دارد؟ چه باقی میماند و ما در عصر ویروس کرونا، با زندگی مان چه کاری میتوانیم؟
شاید بهنظر آید که پرداختن به این سوال که آیا انسانها ذاتا خوب یا بد هستند، نوعی قهقرا به مجادلۀ الهیات دربابِ «گناه نخستین» باشد ـــ چیزی که احتمالا فیلسوفان باید از آن بپرهیزند. هرچه باشد، آدمیان موجوداتی پیچیدهاند که هم مستعدِ خیر و هم مستعدِ شرّ هستند.
احتمالا این پایانِ جهان نیست. ولی مصیبتی خزنده با سرعتی دوچندان دارد دنیا را میگیرد؛ بلایی که عدهای از ما را میکُشد و بقیۀ ما را متاثر میسازد. همهگیریِ کرونا درواقع جدیدترین و غیرمنتظرهترین مورد از رشته مصائبِ پیشروی بشر است. مسکنِ طبیعیِ ما شتابان به چیزی ساختۀ بشر تبدیل شده، و به وضعی دچار میشود که با «تغییر اقلیم» حسنِ تعبیرش میکنیم ولی حتی نمیتوانیم آن را مدیریت کنیم.
آیا ما میتوانیم خلاقیت مان را افزایش دهیم؟ خلاقیت مطمئنا قابل توارث است مثل استعداد ریاضی یا موسیقی که در یک فامیل جریان دارد. اما آنطور که فهمیده شده؛ مغز انسان تغییر پذیر است، بطور دایم در حال آموزش و تغییر: در این صورت، آیا میتوانیم خلاق بودن را بر اساس تجربه بیاموزیم؟
عباس ابوطالبی پژوهشی در مورد مبانی فکری و ایدیولوژیک طالبان انجام داده است. فرضیهٔ اصلی پژوهش آقای ابوطالبی این است که اندیشههای دینی و سیاسی طالبان نشانگر تأثیرپذیری آنها از جریانات سلفیگری به ویژه تفکرات مدرسه دینی دیوبندیه هند است. بخشهایی از فرضیههای مطرح در این پژوهش در این مقاله مرور شده است.
بشر امروز با بحرانی جهانی روبهروست. شاید بزرگترین بحران نسل ما. تصمیماتی که مردم و دولتها طی هفتههای آتی اتخاذ میکنند ممکن است جهان ما را برای سالهای متمادی تغییر دهد. این تصمیماتْ نهفقط نظامهای بهداشتیِ ما که اقتصاد و سیاست و فرهنگ ما را هم تغییر خواهد داد. ما باید سریع و قاطع عمل کنیم. درعینحال باید مراقبِ پیامدهای بلندمدتِ اقداماتمان هم باشیم. وقتی دنبالِ راهحل میگردیم، هم باید از خود بپرسیم که چهطور باید بر این تهدیدِ آنی غلبه کرد، و هم باید بپرسیم که بعد از فروکشکردنِ این طوفان، در چه جهانی زندگی خواهیم کرد. بله، این طوفان خواهد گذشت، انسان به بقای خود ادامه خواهد داد، بیشترِ ماها زنده خواهیم ماند ـــ اما در دنیایی متفاوت سکونت خواهیم داشت.
دانشمندان، متفکران و جامعهشناسان انتظار داشتند که گسترشِ علوم جدید، دینزدایی را تشدید کند: یعنی علم یکی از عواملِ دینزدایی باشد. اما این انتظار، غلط از آب درآمد. پیتر هریسون، مدیر انستیتوی مطالعات عالی علوم انسانی در دانشگاه کویینزلند، در این مقاله میگوید ماموریت علم از بین بردن دین نیست و دین هم از بین نخواهد رفت.
به تازگی، زمزمههایی راجع به نوعی «فرار بزرگ» به گوش میرسد که از آن با نام «فلسفهٔ عمومی» یاد میکنند. فلسفه عمومی در واقع، به نوعی، فلسفهٔ پاپ را شامل میشود که میتوان نمونههای آن را در کتابهایی چون لوجیکمیکس (Logicomix)، دنیای سوفی و ماتریکس و فلسفه نیز یافت. فلسفهٔ پاپ، که همتایانی چون فیزیک پاپ، تاریخ پاپ و روانشناسی پاپ دارد، اشکال و مفاهیم فلسفی را به نحوی قابل فهم نمایش میدهد. ژانر پاپ عموما به افراد غیر متخصص اطلاعات میدهد. اما آیا فلسفه عمومی چیز خوبی است؟