خوابِ مشترک یا باهمخوابیدنِ زوجها از ارزشِ زیادی برخوردار است اما این طرزفکر، بیشتر ساخته و پرداختۀ جامعه است و مبنای علمی ندارد. بیشتر تحقیقاتِ مهمی که در حوزۀ علم خوابْ طی ۶۰ سالِ گذشته انجام شده است، روی افرادی بوده که تنها و در شریطِ آزمایشگاهی و تحتِ شرایطِ شدیدا کنترلشده بودند.
ما، باهمخوابیدن را معادلِ همخوابگی (یعنی سکس) تلقی میکنیم که منجربه نوعی باورِ فرهنگیِ غلط شده است: یعنی جُداخوابیدن را نشانهای از رابطۀ بدونِ عشق یا بدونِ سکس میدانیم؛ که عدهای این را «طلاقِ خواب» هم مینامند و یعنی زوجین جُدا از هم میخوابند.
دربارۀ فواید و مضراتِ باهمخوابیدن یا جداخوابیدن، بهتر است از علم کمک بگیریم. واقعیت این است که کسانی که با شریکِ جنسیشان میخوابند (درمقایسه با زوجهایی که این کار را نمیکنند) معمولا خوابِ بدتری را تجربه میکنند. مثلا، وقتی با کسی میخوابید که خُرناس میکشد، ۵۰ درصدِ بدخوابیِ شما بهخاطرِ اوست.
ولی وقتی از افرادِ بدخوابشده سوال کنید که «آیا ترجیح میدهید با شریکتان بخوابید یا جُدا بخوابید؟» بیشترشان میگویند که بله میخواهند با شریکشان بخوابند. این به ما میگوید که مغزِ اجتماعیِ ما، به نیازمان برای نزدیکی و امنیت در شب، اولویتِ بیشتری میدهد ـــ حتی اگر این باعثِ خرابشدنِ خوابمان شود.
با اینحال، همۀ زوجها باید سلامت خواب را یکی از اولویتهای رابطۀشان قرار دهند. چرا؟ چون خوابِ سالم رابطۀ ما را تقویت میکند، ولی بیخوابیِ شبانه میتواند به رابطۀ ما آسیب بزند. این سناریوی رایج را درنظر بگیرید: یکی از زوجین به خواب میرود، و شروع به خرناسکشیدن میکند. شریکش بیدار میماند و عذاب میکشد تا اینکه شریکِ خُرناسکِش را با تکانی بیدار میکند. هیچیک از این زوجها خوب نمیخوابند و حداقل یکی از آنها شدیدا آزرده میشود. این میتواند به یک چرخۀ معیوب بدل شود که در نتیجۀ آن، مشکلاتِ خوابِ زوجین منجربه مشکلاتی در روابطشان شده، و در نهایت منجربه نابودیِ رابطه و آسیبخوردن به سلامت و رفاهشان شود.
ما، باهمخوابیدن را معادلِ همخوابگی (یعنی سکس) تلقی میکنیم که منجربه نوعی باورِ فرهنگیِ غلط شده است: یعنی جُداخوابیدن را نشانهای از رابطۀ بدونِ عشق یا بدونِ سکس میدانیم.
ما طی تحقیقی، خواب و کیفیتِ رابطه را در یک گروه از زوجهای ناهمجنسگرا بررسی کردیم و دریافتیم که وقتی مردها بدتر میخوابند، روزِ بعد کیفیتِ رابطۀشان پایین میآید. اما درمورد زنان، موضوع کلا به رابطۀشان مربوط است. یعنی روزهایی که زنها از رابطۀشان راضی نبودند، هنگامِ شب، هم خودشان و شوهرشان خوابِ خوبی نداشتهاند.
بعضی زوجها بهخاطر ناهمزمانیِ برنامۀ خواب و بیداریشان، دچار مشکل میشوند. بعضی از ما، مثلِ جغدِ شب هستیم و دوست داریم دودِ چراغ بخوریم، ولی عدهای دیگر مثلِ گنجشکْ کلۀ سحر بیدار میشوند و اسبابِ ناراحتیِ جغدها را فراهم میکنند. آیا این پرندگانِ متفاوت، باید کنار هم بخوابند؟
تحقیقِ ما نشان داد زوجهایی که خوابشان همزمانیِ بیشتری دارد، در روابطشان هم مزایایی را تجربه میکنند. ما خوابِ زوجها را دقیقه به دقیقه در تمامِ شب اندازهگیری کردیم و معلوم شد آنهایی که زمانهای خواب و بیداریشان همزمان است، از رابطۀ خود رضایتِ بیشتری دارند. تحقیقاتِ دیگر هم نشان میدهد که زوجهای ناهماهنگ (ازنظرِ زمان خواب) از رابطۀ خود رضایتِ کمتری دارند، و بیشتر باهم درگیر میشوند، و فعالیتِ جنسی کمتری هم دارند.
ولی تحقیقاتْ همچنین نشان میدهد زوجهایی که مهارتِ خوبی در حل مسائه دارند، میتوانند بر مشکلاتِ ناشی از ناهمزمانیِ خوابشان فائق آیند. برای بسیاری از زوجها، زمانِ قبل از خواب و بعد از بیداری، در داشتنِ رابطهای قوی مهم است. مثلا اگر شما از نوعِ جغد هستید و شریکتان از نوعِ گنجشک است، میتوانید مدتی را با او در رختخواب بگذرانید تا اینکه او به خواب برود؛ و وقتی او به خواب رفت، میتوانید به آرامی اتاق را ترک کنید و به زمانبندیِ طبیعیِ خوابِ خودتان برگردید. یا وقتی شریکتان قبل از شما بیدار میشود، میتواند امورِ بامدادیِ خودش را انجام دهد و بعدتر بیاید سراغتان و به شما صبح بخیر بگوید ـــ خصوصا با یک فنجان چای یا قهوه. درنهایت، نکتۀ کلیدی برای داشتنِ رابطۀ سالم، معامله بر سرِ تفاوتها و سازشکردن است.
واقعیت این است که دربارۀ تاثیرِ جداخوابیدن بر رابطه و صمیمیتِ زوجها، تحقیقاتِ سازمانیافتۀ اندکی صورت گرفته است. با اینحال، زوجهای زیادی به من گفتهاند که جداخوابیدنْ رابطۀ آنها را نجات داده است. یکی از آنها، زنی ۲۸ ساله بهنامِ جنیفر و شریکش مردی به اسمِ استیو بود. جنیفر نویسندۀ یک وبسایت بود و دلیلِ ملاقاتمان هم این بود که میخواست مقالهای دربارۀ بیضرربودنِ جُداخوابی برای زوجها بنویسد.
جنیفر از همان اوایلِ بحث به من گفت که هدف از این مصاحبه فقط تحقیق برای نوشتنِ مقالهاش نیست ـــ بلکه جنبۀ شخصی دارد. او و استیو تصمیم گرفته بودند جُدا بخوابند، و هرچند این تصمیمِ مشترکشان بود، جنیفر مدام در این فکر بود که آیا این تصمیمْ نشانۀ بهخطر افتادنِ رابطۀشان است یا خیر. بهنظرِ آنها، مسئله زمانبندی بود. جنیفر، از نوعِ جغدِ شب بود و معمولا زمانِ اوجِ فعالیتش از ۱۰ شب به بعد شروع میشد. ولی استیو که مهندس و بهطور سنتی «روزکار» بود، حدودِ ۱۰ شب آمادۀ خوابیدن میشد، و از سر و صدای تایپکردنِ جنیفر در رختخوابِ مشترکشان عذاب میکشید. درعوض، جنیفر هم از این دلخور بود که استیو، فعالترین ساعتِ کاریِ او را خراب میکند.
همانطور که باهمخوابیدن، موفقیتِ رابطۀ شما را تضمین نمیکند، جداخوابیدن هم منجربه شکستِ رابطۀتان نمیشود.
ضمنا هیچکدامشان حتی حاضر نبودند که دربارۀ جداخوابیدن حرف بزنند، چون اصلا با ذهنیتی که از خودشان داشتند ـــ یعنی یک زوجِ بیست و چند سالۀ عاشقپیشه ـــ جور درنمیآمد. جنیفر برایم توضیح داد که اوایلْ جُداخوابیدنشان حالتِ «تفننی» داشت؛ مثلا گاهی، خصوصا وقتی جنیفر کارِ فوری و فوتی داشت و مجبور بود که تا نصف شب بیدار باشد و بنویسد، خودش پیشدستی میکرد و میرفت در اتاق مهمان میخوابید. در ابتدا هیچکدامشان نمیخواست قبول کند که این استراتژیِ خواب برای هردوی آنها بهتر است.
اما آنها بعد از مدتی تنهاخوابیِ تفننی، کمکم متوجه شدند که وقتی جنیفر تنها میخوابد، هردویشان شادترند، کمتر دلخورند، و از خوابیدن باهم لذت میبرند، خصوصا آخرِ هفتهها که زمانبندیِ خوابشان با هم تداخل نمیکرد. درنتیجه، جداخوابیدن برای آنها به یک هنجار و امرِ عادی بدل شد و برایشان مفید بود. جنیفر و استیو تصمیمِ درستی گرفتند که بهنفع رابطۀشان تمام شد. و وقتی من هم تصمیمشان را تایید کردم، واقعا تسکین پیدا کرد.
پس، در جوابِ این سوال که «آیا جداخوابیدن از شریکمان، برای رابطۀمان بد است؟» باید بگویم، «نه لزوما.» همانطور که باهمخوابیدن، موفقیتِ رابطۀ شما را تضمین نمیکند ـــ که ایکاش میکرد! ـــ جداخوابیدنْ هم منجربه شکستِ رابطۀتان نمیشود. باید سعی کنید با گفتگوی صادقانه، راهحلهایی پیدا کنید که بهترین کیفیتِ خواب را برای هردویتان به بار آورَد. اگر بهنظرتان میرسد که جداخوابیدنْ انتخابِ درستی برای هردوی شماست، سعی کنید آن را بهعنوانِ «طلاقِ خواب» تلقی نکنید بلکه یک نوع همکاری برای داشتنِ خوابِ خوب تعریف کنید.
درنهایت همۀ زوجها باید خواب را یک اولویت برای خودشان بدانند: اولویتی برای هردو نفر. درنهایت، یکسومِ زندگیِ شما در خواب میگذرد. یعنی خوابْ بخشِ عمدهای از زندگیِ مشترکِ ما را تشکیلی میدهد ـــ خیلی بیشتر از سکس ـــ و با اینحال، درمقایسه با سکسْ توجهِ بسیار کمتری معطوفِ خواب میشود. پژوهشها نشان میدهد وقتی خوب استراحت میکنید، ارتباطِ بهتری با دیگران دارید، شادتر هستید، همدردیِ بیشتری دارید، جذابترید، و بامزهتر هستید ـــ و همۀ اینها صفاتِ مهمی برای ایجاد و حفظِ یک رابطۀ نیرومند هستند.