اینترنت و تاثیر فرهنگیاش معمولا از دریچهٔ مردانِ نابغه و متقلبانِ پشت شرکتهایی که دنیا را تغییر دادهاند دیده میشود. بیوگرافیها، خاطرات و افشاگریهای اخلاقی دربارهٔ رؤسای غولهای تکنولوژی، ذهنیت خوانندگان را دربارهٔ نحوهٔ تغییر جهان واقعی توسط جهان مجازی شکل داده است. اما اینگونه کتابها ندرتا از چهرههای اصلیای که تجربهٔ آنلاین بودن را شکل دادهاند نام میبرند: ستارگان رسانههای مجازی.
ستارگان فضای مجازی یا همان اینفلوئنسرها، که بیشتر زن و در پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و تیکتاک و یوتیوب محبوب هستند، در واقع حسابهایی کاربری هستند که از چند صد هزار تا میلیونها دنبالکننده دارند. برخی از آنها با این فعالیت زندگی خود را تامین میکنند: اسپانسر جذب میکنند، و برندِ خودشان مثلا محصولات آرایشی میسازند. به گزارش فوربز، بیش از ۵۰ میلیون نفر در دنیا خود را اینفلوئنسر میدانند؛ گلدمن سکس پیشبینی میکند که این صنعت تا سال ۲۰۲۷ دو برابر خواهد شد و حدود ۵۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید.
این ستارگان مجازی هرچند فرهنگ دیجیتال را شکل میدهند، معمولا به عنوان افرادِ شهرتپرست و شبهسلبریتی دیده میشوند که چیزهای بیاهمیت زندگی خود را پُست میکنند و محصولات بازاری را به قیمتهای گزاف تبلیغ میکنند. اما اخیرا کتابهایی با نگاه جدیتر به صنعت اینفلوئنسرها منتشر شده که تاثیر محبوبترین کاربران شبکههای اجتماعی را بر اقتصاد جهان و نگاه مردم عادی به فضای آنلاین کاوش میکنند.
تیلور لورنز، نویسندهٔ تکنولوژی برای واشنگتن پست، و کارشناس کاوش رسانههای اجتماعی و فرهنگ اینترنت، در کتابِ «Extremely Online» میگوید که اینفلوئنسرها قدرت زیادی دارند: «بانیان شرکتهای تکنولوژی شاید کد منبع را کنترل کنند، اما این کاربران هستند که محصول را شکل میدهند». لورنز با چارتبندیِ تاریخِ اینفلوئنسری از دههٔ ۱۹۹۰ تا امروز، میگوید که اینفلوئنسرها به این خاطر قدرت گرفتند که شهرت و تجمل را از قلمروی ممنوعه در آوردند.
اینفلوئنسرهای اولیه، مثل ستارگان برنامههای واقعنما (رئالیتی)، یک گونهٔ جدید از سلبریتی خلق کردند که بهقدر کافی کنجکاوی جلب میکرد ولی کماکان برای بیشتر مردم ناشناخته بود. به عقیدهٔ لورنز، اینفلوئنسری به رغمِ شهرتِ بدش، شانس بیشتری به افراد داده تا بیش از هر زمان دیگری در تاریخ، مستقیما از کار دست خودشان سود ببرند. مثل مادر-بلاگرهایی که رنجِ فرزندپروری را به کسب و کارهای چند صد هزار دلاری تبدیل کرده و نوجوانانی که با کمک کمدیهای کوتاه مولتیمیلیونر میشوند.
با ظهورِ کنشگریِ مجازی و اینفلوئنسرهایی که با پُست مطالب اجتماعی و خبری دنبالکننده جذب میکنند، اینفلوئنسری به سیاست هم نفوذ کرد. برای همین هم نامزدهای سیاسی از آنها برای جلب رایدهندگان جوانتر کمک میگیرند. لورنز همینطور به نقش جدید اینفلوئنسرها در رسانههای سنتی میپردازد، مثلا اینکه استودیوهای تلویزیونی و سینماییْ ستارهها و ماجراها را از محتوای این حسابها به دست میآورند. مثلا برخی ستارگان تیک تاک پایششان به بازی در فیلمها و برنامههای رئالیتی باز شد.
لورنز دید مثبتی به پدیدهٔ اینفلوئنسری دارد. و او تنها نیست. اُئنون فوربت که خودش تجربهٔ اینفلوئنسری دارد، در خاطراتش در کتابِ «Bad Influence» به یک دهه کار اینفلوئنسری میپردازد. این کتاب که حاوی جزئیات شخصی است، کیفیتِ تصادفیِ شهرت اینفلوئنسرها نشان میدهد، و همینطور تصویر مطلوبی از کارکرد اینفلوئنسرها در فرهنگ جلوه میدهد. او میگوید: «ما عکاس، فیلمبردار، تبلیغنویس، مدیر، ویراستار، مدل و تیم بازاریابی همه را یکجا هستیم». اما مزیتِ کتابِ او، به رغم ظاهرِ خوشبینانهاش، تامل در پارانویای عمیقی است که از مدام در معرض عدهٔ زیاد بودن ایجاد میشود.
و دلایل زیادی هم برای نگرانی وجود دارد: به ازای هر طرفدار، یک منتقد هم وجود دارد. سیمون براون منتقدی پرحرارت است که در کتابِ «Get Rich or Lie Trying»، به پشت صحنهٔ این صنعت نگاه میکند که پر از کلاهبرداری، جراحی پلاستیک، نژادپرستی و بهرهکشی است. براون که ژورنالیست است، داستانهای بیرحمانهٔ اینفلوئنسرهایی را روایت میکند که خودشان در کلاهبرداری شرکت داشتهاند. گاهی کسانی که سرشان کلاه رفته خودشان دست آخر به اینفلوئنسر-کلاهبردار تبدیل شدهاند.
براون تجربهٔ زنی را ترسیم میکند که دهها هزار دلار به دانشگاه ترامپ باخت (دانشگاهی که برنامههای آموزشی مشاور املاک برگزار میکرد ولی منحل شد)؛ بعد این زن خودش نقشهٔ مشابهی را اجرا کرد.
براون میگوید این تاثیر واقعیِ اینفلوئنسرهاست: سوءاستفاده را در مقایسه با ایامِ پیشا-اینترنت، به کاری راحتتر، گستردهتر و بسیار حیلهگرانهتر بدل کردهاند.
اصل مطلب در تمام این کتابهای کاملا متفاوت این است که اینفلوئنسرها ریتم فرهنگ ما را و همینطور اینکه چه کسی قدرت را در جامعه در دست دارد عوض کردهاند. اما این کتابها سعی نمیکنند به این سوال جواب دهند که اینفلوئنسرها تا چه مدت میتوانند در اوج بازیشان باقی بمانند.
برخی کارشناسان تخمین میزنند تا سال ۲۰۲۶ حدود ۹۰ درصد محتوای آنلاین را هوش مصنوعی تولید خواهد کرد. با افزایش پُستها و عکسهای باورپذیرِ تولیدشده توسط هوش مصنوعی، اینفلوئنسرها با رقابت بسیار بیشتری برای جلب توجهِ کاربران اینترنت مواجه خواهند شد.
هیچ اینفلوئنسری هرچه قدر هم که مهارتش را در استفاده از اینترنت برای شهرت و سود در گذشته ثابت کرده باشد، تضمین ندارد که نفوذ و تاثیرش را در تحول تکنولوژیک بعدی حفظ خواهد کرد.