ادبیات، فلسفه، سیاست

matador 2

رفاه انسان در مقابل رفاه حیوان؛ درس‌هایی از یک عربِ قرون وسطایی

کوین بلانکین‌شیپ | مجلهٔ پراسپِکت

هیچ چیز، حتی حقوق حیوانات، آن‌قدر بی‌ضرر نیست که برای مقاصدِ خبیث به کار نرود. برای همین، مدام باید حواس‌مان به خودمان و خودخواهیِ اخلاقی‌مان باشد. ولی چگونه می‌توان بین رفاهِ انسان و رفاهِ غیرانسانْ توازنی برقرار کرد؟

مدتی پیش، «لایحه رفاه حیوانات» در مجلس عوام انگلیس تصویب شد، که مطابق آن، بدرفتاران با حیوانات ممکن است تا پنج سال حبس بخورند. چند روز بعد در هندوستان، عده‌ای از نمازگزارانِ هندو در مخالفت با قانون منع قربانی‌کردنِ حیوانات در هند (مصوب ۱۹۶۸)، به‌رغم محدودیت‌های کرونایی، با ورود به معبد مقدس دِوی در شهر کدونگالور، دست به کشتارِ خروس‌ها زدند. در جایی از روی ترحم، قانونی برای حفاظت از حیوانات تصویب شد، و در جایی دیگر، به خاطر آزادیِ مذهبی، قانونی مشابه نقض شد. چگونه می‌توان بین رفاهِ انسان و رفاهِ غیرانسانْ توازنی برقرار کرد؟

پرسشی گیراست و ضروری ‌ــ‌ اما تازگی ندارد. شخصیت‌هایی مثل فرانسیس اَسیزی و بودا خواستار ترحم برای همهٔ موجودات زنده شده‌اند. لئوناردو داوینچی به دلایل اخلاقی گوشت نمی‌خورد. اما یکی از جسورترین سخنورانِ این حیطه، در غرب ناشناخته مانده است: ابوالعَلاء مَعَرّی زاهدِ آزاداندیش و نابینای عرب که ۱۰۰۰ سال پیش درگذشت؛ او درواقع به‌عنوان مولفِ «رسالهٔ غفران» شناخته می‌شود که سفری به جهانِ پس از مرگ است و خیلی‌ها این اثر را جلودارِ «کمدی الهیِ» دانته می‌دانند. ضمنا او به‌عنوان یک شخصیتِ ملحد معروف است. اما رسالهٔ مذکور و شهرت او به خداناباوری، ایده‌های عمیقش را در باب حیواناتْ تحت‌الشعاع قرار داده است.

بر اساس استانداردهای امروزی، معرّی یک گیاه‌خوارِ مطلق بود؛ چیزی که در دوران اسلامِ قرون وسطا بسیار نادر بود، چون باورِ مسلمانان بر این بود که خدا خوردنِ حیوانات را بر انسان حلال کرده است. برعکسِ مسلمانان، معرّی فکر می‌کرد هرگونه آسیبی به موجوداتِ غیرانسانی، خودخواهانه یا بدجنسانه است. او در شعری طنز و طعن‌آلود از مردم می‌خواهد که نه فقط خوردنِ گوشت که تمام محصولاتِ حیوانی را بی‌خیال شوند: «از ماهیِ دریا نخورید / از حیواناتِ کشته نخورید؛ / شیرِ مادگان را ننوشید ‌ــ‌ مالِ گوساله‌هاست، نه برای زنانِ بی‌غمِ اشرافی؛ / آن عسلِ شفافی که زنبورانِ عسل از غنچه‌ها مکیده‌اند ‌ــ‌ برای این نبود که دو دستی تقدیمِ دیگران کنند».

فراخوان به گیاه‌خواری، مقایسهٔ حیوان و انسان را هم برجسته‌تر می‌کند ‌ــ‌ که از این لحاظ ما فاجعه هستیم. برای همین، او در جایی به طعنه می‌گوید، «واقعیتش، حیوانات حتی از ما هم بهترند … چون آزارشان به کسی نمی‌رسد». برای آدم‌های خیلی حساس، شاید این بهانهٔ خوبی برای گریز از جامعه باشد ‌ــ‌ معرّی هم به همین جامعه‌گریزی معروف بود.

معرّی فقط به توصیه‌ورزیْ بسنده نمی‌کند و در اثرِ دیگری موسوم به «رسالهٔ اسب و قاطر»، یک گام فراتر می‌رود؛ این دیوانِ نثرِ پُر پیچ و تاب، دقیقا هزار سال پیشر منتشر شد، و شخصیت‌هایش حیواناتی هستند که در آستانهٔ جنگ‌های صلیبی، دربارهٔ دین و شعر و مردمِ شام حرف می‌زنند. اسبِ داستانْ از حیوانات دفاع می‌کند و به رفتار بی‌رحمانهٔ آدمیان با آن‌ها اعتراض دارد. او پیشِ قاطر گلایه می‌کند که: «ما از تبارِ سُتوران استیم و قسمتِ ما این است که بارهای گران بر گردن‌مان ببندند و بر پشتِ ما پُشته کنند».

جنگجویان در حال نبرد بر پشت اسبان؛ مخطوطهٔ قرن دوازدهمی.

کتاب برای اثبات حرفش به مجموعه‌ای از رفتارهای وحشتناکِ آدم‌ها با جانوران اشاره می‌کند؛ مثلا ایجاد پیوند عاطفی با حیواناتِ اهلی به قصدِ کشتن آن‌ها در آینده، و شکار آهوانِ وحشی که باعث یتیم‌ماندنِ بره‌های‌شان می‌شود. اما مشمئزکننده‌ترین شیوه‌ها، مواردی هستند که اعرابِ بدوی به کار می‌بردند. مثلا قبل از سفری طولانی، شترها را سیراب می‌کردند و بعدا شکمِ آن‌ها را سوراخ می‌کردند تا مایعِ اضافی را از آن بنوشند، یا آن‌ها را می‌کشتند تا حیواناتِ شکارچیْ سراغِ آن‌ها بروند و دنبالِ آدم‌ها نیایند. اسبِ داستان ناله می‌کند که، «هیچ حیوانی مثل شتر از دست پسرانِ حوّا شکنجه نشده است».

مؤید فی‌الدین شیرازی، واعظ و شاعر ایرانی، معرّی را به پیشی‌جستن از رحمت خدا و احکام اسلامی در باب حیوانات متهم کرد. معرّی که مرعوب نشده بود، در نامه‌ای به او، منظور خود را توضیح داد و گفت، «دینداران همیشه از گوشت پرهیز داشته‌اند»، چون رسیدن به گوشت، مستلزم ایجاد درد در بدن حیوان است. به‌هرحال در بهترین حالت، اگر آدم خیلی هم باوجدان باشد، باز هم نمی‌داند چه‌قدر درد به بدن حیوان وارد کرده است؛ همان‌طور که نمی‌داند اصلا کارش درست است یا غلط. این تحقیرِ اخلاقی، مبنای گیاه‌خواریِ معرّی است که خواستارِ آگاهیِ عمیق‌تری از جهل خودمان و حتی فناپذیریِ خودمان می‌شود. درعین‌حال، گویا معرّی می‌خواهد بگوید همان‌طور که مردم از آسیب به همدیگر اجتناب می‌کنند، از آسیب به حیوانات هم خودداری کنند. البته تحققِ همهٔ این‌ها، ظواهر و قوالبِ مختلفی خواهد داشت. خودِ معرّی مرتاضِ سفت و سختی بود که رژیم غذایی‌اش برای هر سن و سالی افراطی است.

امروزه تعارض مذهب و فرهنگ، ایجاد موازنه را مشکل‌تر می‌کند. یک نمونه‌اش، اعتراضِ هندوهایی‌ست که در بالا ذکر شد، و در مقابل، تقاضای برخی فعالان برای خاتمهٔ شیوه‌های پرخطری چون پرورشِ خَز و بازارهای حیواناتِ زنده در چین، در پی شیوع کرونا. در اروپا و در بلژیک، تولید گوشت حلال (به شیوهٔ اسلامی یا یهودی) بدون بیهوشیِ برقی ممنوع شده است ‌ــ‌ تصمیمی که به‌رغم مخالفت مذهبیون، از سوی دیوان دادگستری اروپا تایید شد.

سرانجام این‌که، هیچ اصلی ‌ــ‌ حتی حمایت از رفاه حیوانات ‌ــ‌ آن‌قدر بی‌ضرر نیست که برای مقاصدِ خبیث به کار نرود. برای همین، همان‌طور که معرّی اصرار داشت، مدام باید حواس‌مان به خودمان و خودخواهیِ اخلاقی‌مان باشد.

 

کتابستان

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر

دوسیه افغانستان

شاهزاده ترکی الفیصل آل سعود

نیم‌قرن مبارزه و سیاست

سمیه رامش