افغانستان در ورطهٔ فاجعه قرار دارد، و این بار دیگر تقصیر جو بایدن است. او با نادیدهگرفتن ژنرالهای ارشد آمریکا و فرمانش به خروج شتابزدهٔ نیروهای آمریکا، راه را برای تروریستهای طالبان باز کرد تا بیش از یکچهارمِ ولسوالیهای افغانستان را در کنترل خود بگیرند. حالا طالبان میخواهند کابل را به زور بگیرند، و آمریکا هم ضعیفتر از هر زمان دیگری به نظر میرسد.
درواقع آمریکا هفتههاست که عملیات نظامی خود را در افغانستان تمام کرده؛ از همان موقع که میدان هوایی بگرام ــ که مدتها پایگاه عملیاتهای آمریکا در کشور بود ــ را به دولت افغانستان تحویل داد. البته استعمال فعلِ «تحویلدادن» خیلی سخاوتمندانه است؛ نیروهای آمریکا شبانه و بی سر و صدا، برقها را خاموشها کردند و در رفتند. و قبل از آنکه نیروهای افغان سر برسند و کنترل پایگاه را در دست بگیرند، غارتگران آمدند و آنجا را چپاول کنند.
رئیسجمهور آمریکا از تصمیم خود برای خروج نیروها شدیدا دفاع کرده و میگوید آمریکا «به افغانستان نرفت تا ملتسازی کند» و میگوید «ماندن یعنی تلفات برای نیروهای آمریکا». او از تصمیم شتابزده خود دفاع میکند و اصرار دارد که در این مورد، «سرعت یعنی امنیت». و میپرسد، «چند هزار نفر دیگر از دختران و پسران آمریکا مایل به خطرکردنَند؟» البته منظورش روشن است: مخالفت با خروج آمریکا یعنی به خطر انداختن آمریکاییان. اما درواقع، این افغانها هستند که در خطرند. آخرین باری که آمریکا جنگی را ناتمام رها کرد بهخاطر بیاورید: در ۱۹۷۳، آمریکا شتابزده متحدانش را در جنوب ویتنام ترک کرد. سالِ بعد، ۸۰هزار سرباز و غیرنظامیِ ویتنام جنوبی کشته شدند؛ این مرگبارترین سال در تمام دوران جنگ ویتنام بود.
شایان ذکر است که در ۱۹۷۵، آمریکا عملا کامبوج را به خمرهای سرخ، ابرکمونیستهای مورد حمایتِ چین داد، که بعد به جنایاتی غیرقابل تصور دست زدند. حالا آمریکا دارد افغانها را ترک میکند و به مشتی اسلامگرای غارتگر میسپارد؛ به گروهی که تاریخچهای طولانی در توحش دارد. همین حالا هم تهاجم طالبان دهها هزار غیرنظامی را آواره کرده است. و در حالی که دولت افغانستان مثل بید میلرزد، طالبان سلاحهای آمریکایی را به زور از ارتش افغانستان میگیرند و آنها را به رخ میکشند و در کشور نمایش قدرت میدهند.
توجیهِ آمریکا برای خروجِ شتابزده از افغانستان، بسیار ضعیفتر از دلیلِ خروجش از ویتنام است. در ویتنام ۵۸۲۲۰ آمریکایی کشته شد که عمدتا سرباز وظیفه بودند، ولی در افغانستان طی ۲۰ سال فقط ۲۴۴۸ سرباز کشته شدند که همگی داوطلب بودند. ازین گذشته، آمریکا رسما از ابتدای سال ۲۰۱۵، به ماموریتِ رزمی خود خاتمه داده بود، و از آن زمانْ فقط ۹۹ تلفات داشت ــ با احتساب حوادث غیرجنگی. در همین مدت، بیش از ۲۸۰۰۰ مامور پلیس و سرباز افغان کشته شدند.
هیچکدام از این حرفها برای کمارزش جلوهدادنِ خون و سرمایهای نیست که آمریکا در افغانستان از دست داد ــ و منظور هم این نیست که نیروهای آمریکایی باید تا ابد بمانند. برعکس، پایانِ طولانیترینْ جنگِ آمریکا، هدفی ارزشمند است. اما رویکردِ رئیسجمهورِ آمریکا عملا یعنی باید پذیرفت که یک نیروی چریکیِ تروریست توانسته قدرتمندترین ارتش جهان را شکست دهد، و افغانستان دوباره به چریکها تحویل داده شد. این، از اعتماد جهانی به آمریکا میکاهد، امنیت افغانستان و منطقه را به خطر میاندازد، و تهدیدِ بازگشتِ ترور به دنیا را در پی خواهد داشت. بازگشتِ قریبالوقوعِ طالبان به قدرت، مطمئنا روحیهٔ گروههای تروریستی را در جنبش جهادیِ جهانیْ تقویت و آنها را جسورتر میکند.
علاوهبر این، طالبان که مخلوق سازمان اطلاعات نظامی پاکستان است، کماکان کمک فراوانی از ارتش پاکستان دریافت میکند. پس با آنکه رئیسجمهور آمریکا میگوید آیندهٔ افغانستان حالا در دستان خودش است، درواقع بیشتر در دست پاکستان است. پاکستان از طالبان برای تهدیدِ هندوستان استفاده میکند؛ دفعهٔ قبل که طالبان در قدرت بود (از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱)، به پاکستان امکان میداد از خاک افغانستان برای تعلیم تروریستان بهمنظور ماموریت در هند استفاده کند.
بازگشت طالبان برای چین هم بسیار مفید است. از طرفی تشکیلِ جبههٔ تازهای از تروریسم علیه هند، توجهِ هندوستان را از تهدیدِ نظامیِ چین در هیمالیا منحرف میکند. ضمنا پاکستانْ مشتریِ چین است، و خروج آمریکا راه را برای ورود استراتژیک چین به افغانستان باز میکند ــ افغانستان منابع معدنی عظیمی دارد و در موقعیتی استراتژیک بین پاکستان و ایران قرار دارد. چین در ازای دریافتِ این امتیازات، میتواند دو نیازِ حیاتیِ طالبان را مرتفع کند: رسمیتِ بینالمللی و کمک اقتصادی. با توجه به اینکه احتمالا روسیه هم حکومت طالبان را در افغانستان به رسمیت خواهد شناخت، این گروه انگیزهای برای کاهشِ خشونتش نخواهد داشت؛ گرچه این روزها سعی میکند چهرهای زیبا از خود نمایش دهد.
بایدن گزینهٔ بهتری در اختیار داشت: آمریکا میتوانست نیروهای اندکی را در افغانستان نگه دارد تا حمایتِ هواییِ حیاتی و اطمینانِ خاطر برای نیروهای افغانستان فراهم کند. درست است که این کار، تخطی از معاملهٔ دونالد ترامپ با طالبان در سال ۲۰۲۰ میبود، اما طالبان هم قبلا این معاملهٔ شیطانی را نقض کرده است. بایدن از نقضِ بقیهٔ اقداماتِ ترامپ خوشحال بود، اما اصرار بر حفظِ اینْ یک معامله قابلدرک نیست. او میگوید آمریکا در حال توسعهٔ «توانایی ضدتروریسمِ فوق-دوربُرد» است که نیازمندِ حضورِ فیزیکی در افغانستان نخواهد بود. اما اگر امنیتِ افغانستان بیش از این فروبپاشد، عملیاتهای «فوق-دوربرد» به دردِ کسی نخواهد خورد.
چیزی که محتملتر است، خروجِ اضطراریِ کارکنان سفارت آمریکا و دیگر شهروندان آمریکا از کابل است، درست مثل تخلیهٔ سایگون در ۱۹۷۵. هند همین حالا هم کنسولِ خود را از قندهار خارج کرده است. رابرت گِیتس وزیر دفاع سابق آمریکا در دورهٔ جورج دبلیو بوش و باراک اوباما، سال ۲۰۱۴ نوشته بود که بایدن «طی چهار دهه گذشته تقریبا در تمام مسائل مهم سیاست خارجی و امنیت ملی اشتباه کرده است». حالا خروج شتابزدهٔ آمریکا از افغانستان، دوباره همان الگو را تکرار خواهد.