زندگیِ اصیل و معنادار بر اساس حق انتخاب سنجیده میشود. عشقِ حقیقی نه سلطه است و نه انحلال. یک شراکت است. درکی متقابل از همدیگر است. کنترلگری نیست، و ازخودگذشتگی هم نیست، بلکه تلاقیِ دو ذهنِ برابر و مستقل است…
استفادهٔ روانشناسان یا متخصصان علوم اعصاب از آزمایشات فکری برای مطالعهٔ روانشناختی ما بینهایت مفید است، ولی استفاده از آزمایش فکر را در فلسفه باید بیخیال شد…
پیش از آنکه به خودمان بگوییم نه من اینطوری نیستم و هیچوقت کسی را بر اساس قیافهاش قضاوت نمیکنم، باید بدانیم که ذهن ما معمولا بهطور ناخودآگاه، خیلی سریع و اتوماتیک این کار را میکند…
برای حکومت ایران و طالبان، کنترلِ بدنِ مردم بهطور عام و حجابِ اجباری بهطور خاص، یک مسئلهٔ هویتی و حیاتیست. یعنی «حجاب اختیاری» تهدیدِ وجودی محسوب میشود. این رژیمها با وسواسِ کنترل بر انسان شکل گرفتهاند…
فلسفه به قول فارابی، بیرونشدن از فطرت اولی است. طبیعی است که وقتی شما سر بلند میکنید و به جاهای دیگر نگاه میکنید، به کسانی که سر به زیر دارند و کنجکاوی و پرسشگری را شیطنت میدانند خوش نمیآید. اما فلسفه، مانند هنر، علم و دین، خاصَه آدمی است.
فرهنگ فلسفی را همانگونه که بیاعتنا به انسجام معمول کتابها نوشته شده، پارهپاره و پیش و پس میتوان خواند، و لازم نیست که از ابتدا تا انتها به ترتیب خوانده شود.
بزرگترین معمای سیر حکمت در اروپا آن است که فروغی از چه منبع یا منابعی برای نوشتن این اثر سترگ بهره گرفته است. اگر این معما گشوده بود، بهتر میتوانستیم دربارهی پست و بلند زبان و درونمایهی این کتاب کلاسیک داوری کنیم.
اگر معتقدید بشر اساسا موجود خوبیست، احتمالا آزادی بیشتری برایش قائل میشوید. اما اگر انسان را ذاتا گنهکار بدانید، آنوقت شاید به این فکر کنید که نیازمند هدایت و کنترل است؛ و این ترفندِ خوبی برای بهرهکشی است…
استاد میرشمس الدین ادیب سلطانی، در پیشگفتارهای خود بر دو ویراستِ ترجمهی سنجش خرد نابِ ایمانوئل کانت، دستکم، هفت بار، به ذکر جمیل محمد علی فروغی و اثر ماندگارش، سیر حکمت در اروپا، میپردازد.
آیا میان ژانرِ(نوع) نوشتن و درونمایهی نوشته پیوندی نزدیک و معنادار برقرار است؟ آیا مضمون مانند مایعی است که میتوان در ظرفهایی با ابعاد و اشکال گوناگون ریخت بدون آنکه ماهیت آن مایع تغییر کند؟
همانطور که نادرستی استبداد را میتوان نشان داد، نادرستی شورش نیز از این واقعیت معلوم میشود که اگر دستوری که بر اساس آن [مردم] عمل خواهند کردند به طور علنی به رسمیت شناخته شود، در هدف خود ناکام میماند.