Tag: فیلوسوفیا

مسکو آن‌چنان شهرِ جدیدی است که زمانی «رم سوم» محسوب می‌شد. با این حال از نظر پوتین، اوکراین با قدمتی بسیار بیشتر، به عنوان یک هویت متمایز، محصولی مصنوعی و مدرن و پیامدِ غیرمنتظرهٔ تاسیسِ کنفدراسیون شوروی است…
ترس جزوِ عواطفِ بنیادی و ضروری است که به بقای ما کمک می‌کند. اگر اجدادِ ما نمی‌ترسیدند، شاید امروز ما این‌جا نبودیم. اما نقطهٔ ضعفش این است که چون انسان‌ها گونه‌ای ارتباطی هستند، ترس را می‌توان در مردم تلقین کرد…
در دنیای واقعی بسیاری از لذت‌های ما با رنج فراوان میسر می‌شود. اما ما سعی می‌کنیم این‌ها را فراموش کنیم. سفر به سرزمین خیالی عدالت، عجیب و ناخوشایند است. برای بعضی‌ها عدالت مسئله نیست…
این ذهنیت که روسیه به یک دیکتاتوریِ اورولی تبدیل شده، بیانی دقیق از وضعیت فعلی این کشور نیست. وضعیتِ تراژیکِ امروز روسیه بیشتر در تاریخ این کشور ریشه دارد تا در انتزاعاتِ تمامیت‌خواهی…
استبداد مرادف است با خودسالاری و می‌تواند به حکومت مطلقه، دیکتاتوری و نهایتا فاشیسم و تمامیتخواهی ختم شود. از طرفی، دموکراسی هم فقط انتخابات نیست. بلکه شامل نهادهای لیبرال و متکثر و قانونی دیگری‌ست که قدرت را مهار می‌کند…
نظام اسلامی حالا دیگر به پدیده‌ای منسوخ در ایرانِ معاصر بدل شده است. جامعهٔ مدنی ایران به لحاظ گفتمانی و ساختاری بسیار جلوتر از نظام سیاسیِ ماهیتا موروثی و استبدادی حاکم بر کشور است…
شریعت اسلام حتی برای زندگی غیرمسلمانان قانون وضع می‌کند. هیچ کس نیست که شریعت از او غافل شود. هیچ کس حق ندارد که بخواهد مشمول شریعت نشود. اگر شما با اسلام کاری نداشته باشید، اسلامِ سیاسی با شما کار دارد…
من مدتی را در ناحیه‌ای در سودان جنوبی گذراندم، جایی که زنان پستان‌های خود را نمی‌پوشانند، و بعد درست دو هفته بعد به ایران پرواز کردم، جایی که حجاب اجباری‌ست و زنان مجبورند موهای‌شان را بپوشانند…
ولی فقیه به عنوان فرد معصوم و حجت خدا، حتی خلاف اصول خود اسلام است. حتی بر اساس خود اسلام، این یک بدعت در دین و مصداق شرک است. چنین شخصیتی اساسا جعلی بوده، و امروز دیگر نامشروع بودن آن بر خود مسلمانان هم عیان است…
اگر زمانی، رنه دکارت، گمان می‌کرد که غده صنوبری مغز، منزلگاه روح است، حالا باید بپذیریم که مدارهای مشخصی در مغز، منزلگاه قانون دوم ترمودینامیک هستند و ما را به بردگان او تبدیل کرده‌اند. همان مدارهایی که بشر…
خیلی‌ها «قرارداد اجتماعیِ» روسو را فراخوانی برای آزادی و انقلاب می‌دانند؛ ولی این دروغی بیش نیست. کاری که روسو در این کتاب می‌کند عملا این است که جای یک دیکتاتورِ ظالم را با ظالمی دیگر عوض می‌کند…