در سیلیکون ولی، روندی رو به رشد در میان مدیران فناوری و افراد ثروتمند دیده میشود که از فناوریهای پیشرفته تولیدمثلی و روشهای گزینش شریک زندگی برای ایجاد فرزندان باهوشتر استفاده میکنند. این حرکت، که با هدف تولید فرزندان با عملکرد بالا شکل گرفته است، ترکیبی از جاهطلبی علمی، تمرکز فرهنگی بر هوش، و نگرانیهایی درباره آینده بشریت در عصر پیشرفت سریع هوش مصنوعی را نشان میدهد. مقالهای که توسط والاستریت ژورنال منتشر شده، به این پدیده میپردازد و افراد کلیدی، فناوریها، و بحثهای اخلاقی پیرامون پیگیری «نوزادان نابغه» را برجسته میکند.
انگیزه برای داشتن فرزندان باهوشتر
پیگیری فرزندان باهوشتر ریشه در فرهنگ بهینهسازی سیلیکون ولی و احترام به تواناییهای فکری دارد. مدیران فناوری، که به حل مسائل پیچیده عادت دارند، منابع و ذهنیت خود را در فرزندپروری به کار میگیرند. آنها از دو مسیر اصلی به دنبال تقویت تواناییهای شناختی فرزندان خود هستند: انتخاب شریک زندگی بهصورت گزینشی و انتخاب جنین بر اساس ویژگیهای ژنتیکی. برخی افراد دهها هزار دلار برای خدماتی مانند پلتفرمهای دوستیابی با IQ بالا یا غربالگری ژنتیکی پیشرفته برای شناسایی جنینهایی با ویژگیهای مطلوب، مانند هوش بالا، هزینه میکنند.
تسوی بنسون-تیلسن، ریاضیدان و پژوهشگر سابق ایمنی هوش مصنوعی، نمونهای از این روند است. او پس از هفت سال مطالعه درباره چگونگی جلوگیری از خطرات وجودی هوش مصنوعی پیشرفته برای بشریت، به این نتیجه رسید که چنین خطراتی در حال حاضر اجتنابناپذیرند. به همین دلیل، تمرکز خود را به ترویج فناوریهایی معطوف کرده که میتوانند هوش انسانی را تقویت کنند، با این باور که انسانهای باهوشتر برای مقابله با چالشهای آینده، از جمله چالشهای ناشی از هوش مصنوعی، ضروری هستند.
انتخاب شریک زندگی برای فرزندان با ضریب هوشی بالا
یکی از روشهای قابلتوجه، استفاده از خدمات دوستیابی اختصاصی است که برای ارتباط افراد با هوش بالا طراحی شدهاند. پلتفرمهایی مانند «بانک اسپرم با IQ بالا» و رویدادهای همسریابی، به افرادی که به دنبال شریک زندگی با تواناییهای شناختی استثنایی هستند، خدمات ارائه میدهند. این خدمات اغلب متخصصان فناوری، دانشگاهیان، و افرادی با مدارک پیشرفته یا نمرات IQ بالا را هدف قرار میدهند. برای مثال، برخی رویدادها در سیلیکون ولی بهطور صریح فرصت ملاقات با شرکای «باهوش» را تبلیغ میکنند و شرکتکنندگان بر اساس مدارک تحصیلی یا نتایج آزمونهای شناختی غربال میشوند.
منطق این روش ساده است: با جفت شدن دو فرد بسیار باهوش، احتمال تولید فرزندی با تواناییهای شناختی برتر افزایش مییابد. این روش بر اساس وراثتپذیری هوش است که مطالعات نشان میدهند ۵۰ تا ۸۰ درصد تحت تأثیر ژنتیک است. با این حال، مقاله اشاره میکند که چنین همسریابیهایی پرسشهای اخلاقی درباره انحصارگرایی، نخبهگرایی، و تجاریسازی روابط انسانی را مطرح میکند.
انتخاب جنین و غربالگری ژنتیکی
روش پیشرفتهتر شامل آزمایش ژنتیکی پیش از لانهگزینی (PGT) است که در آن جنینهای ایجادشده از طریق لقاح مصنوعی (IVF) برای شناسایی نشانگرهای ژنتیکی مرتبط با هوش یا سایر ویژگیهای مطلوب غربال میشوند. شرکتهایی مانند Genomic Prediction و Orchid امتیازهای ریسک پلیژنیک را ارائه میدهند که جنینها را برای ویژگیهایی مانند توانایی شناختی، قد، یا مقاومت در برابر بیماریها ارزیابی میکنند. این امتیازها از تجزیهوتحلیل هزاران نوع ژنتیکی بهدست میآیند و هدفشان پیشبینی پتانسیل جنین است.
مدیران فناوری بهطور فزایندهای در این خدمات سرمایهگذاری میکنند که هزینه هر چرخه لقاح مصنوعی میتواند بین ۱۰,۰۰۰ تا ۵۰,۰۰۰ دلار باشد، بدون احتساب هزینههای اضافی برای غربالگری ژنتیکی. این فرآیند شامل ایجاد چندین جنین، آزمایش دیانا آنها، و کاشت جنینهایی با بالاترین پتانسیل پیشبینیشده است. اگرچه این فناوری هنوز در مراحل اولیه است و دقت بالایی ندارد، اما برای کسانی که فرزندپروری را بهعنوان یک مسئله بهینهسازی میبینند، جذاب است.
نقش هوش مصنوعی و نگرانیهای وجودی
شیفتگی به نوزادان باهوشتر تا حدی ناشی از ترس از تأثیرات آینده هوش مصنوعی است. بسیاری در سیلیکون ولی، از جمله بنسون-تیلسن، معتقدند که بشریت برای همگام شدن با سیستمهای هوش مصنوعی که بهسرعت در حال تکامل هستند، به ظرفیتهای شناختی پیشرفته نیاز دارد. مقاله به نگرانیهایی اشاره میکند که هوش مصنوعی ممکن است از هوش انسانی پیشی بگیرد و اگر بهدرستی مدیریت نشود، به نتایج فاجعهبار منجر شود. برخی از رهبران فناوری امیدوارند با ایجاد انسانهای باهوشتر، نسلهای آینده را به ابزارهای فکری لازم برای مدیریت این خطرات مجهز کنند.
این دیدگاه با جنبشهای «نوعدوستی مؤثر» و «بلندمدتگرایی» که در محافل فناوری محبوب هستند، همخوانی دارد و اقداماتی را در اولویت قرار میدهد که بقای طولانیمدت و شکوفایی بشریت را به حداکثر میرساند. برای برخی، مهندسی فرزندان باهوشتر بهعنوان یک ضرورت اخلاقی برای تضمین تابآوری بشریت در برابر تهدیدات وجودی دیده میشود.
پیامدهای اخلاقی و اجتماعی
پیگیری فرزندان با ضریب هوشی بالا بالا بحثهای اخلاقی قابلتوجهی را برانگیخته است. منتقدان استدلال میکنند که این فناوری نابرابری را تقویت میکند، زیرا تنها افراد ثروتمند میتوانند از آن استفاده کنند و این ممکن است شکاف بین طبقات اجتماعی-اقتصادی را افزایش دهد. دیگران درباره کاهش پتانسیل انسانی به معیارهای ژنتیکی هشدار میدهند و از «شیب لغزنده» به سمت اوژنیک ابراز نگرانی میکنند. مقاله به فشارهای روانی بر کودکانی که از این فرآیندها متولد میشوند اشاره میکند که ممکن است با انتظارات غیرواقعی برای عملکرد مواجه شوند.
علاوه بر این، علم پشت این فناوریها بینقص نیست. هوش تحت تأثیر ژنتیک و محیط است و روشهای غربالگری ژنتیکی کنونی نمیتوانند نتایج شناختی را با دقت پیشبینی کنند. کارشناسان هشدار میدهند که تأکید بیش از حد بر انتخاب ژنتیکی ممکن است به عواقب ناخواستهای مانند کاهش تنوع ژنتیکی یا مشکلات سلامتی پیشبینینشده منجر شود.
عوامل فرهنگی و روانی
شیفتگی سیلیکون ولی به نوزادان باهوشتر همچنین نشاندهنده تمرکز فرهنگی بر شایستهسالاری و رقابت است. صنعت فناوری، که بر نوآوری و سرمایه فکری ساخته شده، ارزش بالایی برای توانایی شناختی قائل است. والدین در این اکوسیستم اغلب هوش را کلید موفقیت میدانند و این امر تقاضا برای ابزارهایی را افزایش میدهد که به فرزندانشان برتری رقابتی میدهد. مقاله به یک جزء روانی اشاره میکند: بسیاری از مدیران فناوری، که از طریق هوش خود به موفقیت رسیدهاند، به دنبال تکرار یا فراتر رفتن از دستاوردهای خود در فرزندانشان هستند.
این ذهنیت فراتر از سیلیکون ولی گسترش یافته و روندهای مشابهی در سایر جوامع مرفه در حال ظهور است. با این حال، تمرکز ثروت، تخصص فناوری، و دسترسی به خدمات تولیدمثلی پیشرفته، سیلیکون ولی را به کانون این پدیده تبدیل کرده است.
بازیگران و شرکتهای کلیدی
چندین سازمان و فرد در خط مقدم این جنبش قرار دارند. شرکتهایی مانند Genomic Prediction و Orchid ارائهدهندگان پیشرو خدمات غربالگری جنین هستند، در حالی که ابتکاراتی مانند Repository for Germinal Choice (بانک اسپرم با IQ بالا که اکنون فعالیت نمیکند) سابقه تاریخی دارند. افرادی مانند بنسون-تیلسن، که از تحقیقات هوش مصنوعی به حمایت از بهبود ژنتیکی روی آوردهاند، پایههای فکری و ایدئولوژیک این روند را برجسته میکنند.
شیفتگی رو به رشد سیلیکون ولی به داشتن نوزادان باهوشتر، تقاطع نوآوری فناوری، ارزشهای فرهنگی، و نگرانیهای وجودی درباره هوش مصنوعی را نشان میدهد. از طریق انتخاب شریک زندگی بهصورت گزینشی و غربالگری ژنتیکی پیشرفته، مدیران فناوری به شدت در پیگیری فرزندان با عملکرد بالا سرمایهگذاری میکنند. در حالی که این تلاشها با انگیزه بهینهسازی پتانسیل انسانی و مقابله با چالشهای آینده انجام میشود، پرسشهای عمیق اخلاقی، اجتماعی، و علمی را مطرح میکند. با تکامل فناوری، بحثها درباره پیامدهای آن برای جامعه، برابری، و آینده بشریت نیز ادامه خواهد یافت.





