سواد علمی ترکیب مناسبی از اطلاعات واقعی، مفاهیم ضروری، و شیوهٔ بررسی و فهم مسائل هرروزه است؛ اما سواد علمی را نباید سوءتعبیر کرد و آن را صرفِ قدرت درک مفاهیم دانست ــ بلکه همچنین به معنای تفسیر نظریاتِ مختلف با ذائقهای علمی است. مبنای سواد علمی، فهمِ این واقعیت است که خودِ علم درواقع یک فعالیت مداومِ انسانیست. قدرتِ فهم جهان طبیعی، ابزاری نیرومند است که فینفسه به تقویت خزانهٔ دانش کمک میکند. آدم با این ابزار میتواند پرسشگری کند، کشف کند، و استنتاجات معنادار انجام دهد. شهروندی که سواد علمی دارد، میتواند بر مبنای شواهدِ درست، اختلافات را ارزیابی کند.
هر روزِ ما پر از اخبار تحولات پزشکی، کمبود انرژی، و محیط زیست است: اخبار بلای طبیعی، پرتاب موشک به فضا، بحران محیطزیستی، بمبارانِ اشتباهِ اماکنِ غیرنظامی، تحقیقات علمی تازه، آبوهوا و غیره. اخبار تحولات هستهای یا انتخابات ریاستجمهوری، شایدا ابتدائا اخبار سیاسی به نظر آید، اما فیالواقع به علم و محیط زندگی ما ربط دارد. شهروندان یک کشور اگر بخواهند معنای اینگونه خبرها را واقعا بفهمند، باید سواد علمی داشته باشند. این به آنها کمک میکند تا در مسائل مدنی جامعه مشارکت کنند و برای بهبود کیفیت زندگیشان آگاهانه تصمیم بگیرند.
اهمیت سواد علمی
اهمیت سواد علمی این است که تصمیمات را سنجیده و آگاهانهتر میکند، و به درکِ بهترِ سود و زیانِ تصمیمات کمک میکند. سواد علمی در تصمیماتِ مربوط به سلامت، تغذیه، و محیط زیست نقشی حیاتی دارد. ما مدام در معرض مشکلات محیطزیستیِ سیارهٔ خودمان هستیم. نگرانیهای مربوط به محیط زندگیمان، روی تصمیمات شخصی ما تاثیر میگذارد: مثلا موقع خرید مواد شوینده یا اتوموبیل. از این نظر است که مفاهیمی علمی چون حفاظت، بازیافت، بازمصرف، و کاهش مصرفْ اهمیت پیدا میکند. سواد علمی به افراد امکان میدهد تا با تفکری انتقادی، بهترین راهحلهای ممکن را تحلیل و بررسی و کشف کنند.
امروزه بیشترِ مشاغل بهطور مستقیم یا غیرمستقیم به علم و تکنولوژی وابستهاند. البته در حرفههایی چون مهندسی و طبابت، مصرفِ علم و تکنولوژی کاملا عیان است، اما حقوقدانان هم باید شیوههای پیچیدهٔ پزشکیِ قانونی، مثلا پروفایلِ ژنتیک، طیفنمایی، و تست اعتیاد را بفهمند. بانکداری و سرمایهگذاری نیازمند فهم نحوهٔ عملیاتِ شرکتهای پیشرفته است. قانونگذاران و رایدهندگان هم باید از مسائل متعدد محیطزیستی و علمی سر در بیاورند. سواد علمی به مردم امکان میدهد تا از تحقیقات و اکتشافات و اختراعاتِ در حال تکامل سر در بیاورند.
والدین یا معلمانی که از سواد علمی برخوردارند، پشتوانهٔ خوبی برای آموزش علمی کودکان هستند. اینگونه افراد بهخاطر گرایش علمیشان، به تقویت فهمِ علمی و القای کنجکاوی در کودکان کمک میکنند. والدینی با سواد علمی، عادتِ پرسشگری را در نسل بعدی خود القاء خواهد کرد. به یاد داشته باشید که حتی بهترین ایدههای علمی را میتوان به زبان ساده توضیح داد، و برای این کار، به واژگان پیچیده نیاز نیست.
تصورات غلط دربارهٔ سواد علمی
فهمِ علم لزوما به واژگان پیچیده یا مفاهیم ریاضی یا سردرآوردن از کارِ دستگاههای الکترونیک نیاز ندارد. درواقع اغلب سواد علمی را با «سواد تکنولوژی» اشتباه میگیرند: سواد تکنولوژی چیزی متمایز است که به مهارت استفاده از دستگاههای مدرن مربوط میشود. یک سوءتفاهمِ دیگر هم وجود دارد که خود دانشمندانْ منشاء آن هستند. برخی دانشمندانی که به جنبشِ سواد علمی تعلق دارند، معتقدند دانشجویانِ بیشتری باید در دورههای علوم پایه شرکت کنند و اغلب میشنویم که مثلا میگویند کمتر از یک درصد دانشجویان در علوم پیشرفته مشغول تحصیل هستند. اما هدف جنبشِ سواد علمی این نیست که دانشجویانِ بیشتری را به علوم آکادمیک ترغیب کند یا دانشمندان جوان تربیت کند. هدف این جنبش این است که مردمْ علم را بفهمند و از آن لذت ببرند.
در آمریکا تدوین استانداردهای ملی آموزش علوم مبنای خوبی برای ایجاد برنامههای درسی علمی بوده است. برمبنای این سند، جمع بزرگی از دانشمندان و آموزگارانْ اتفاق نظر دارند که شهروندان عادی نیازمند سواد علمی هستند. در این سند ذکر شده است که تعداد کمی از اصول ساده از همهٔ شاخههای علم ــ مثل فیزیک، شیمی، زمینشناسی، نجوم، و زیستشناسی ــ برای کسب سواد علمیْ کافی است، و سواد علمی نیازی به واژگان پیچیده و اطلاعات گسترده ندارد. همچنین بر تحقیق و بررسی دربارهٔ جهان طبیعی تاکید شده است: همان چیزی که به عنوان متدِ علمی میشناسیم.
با این اوصاف، در نهایت هدف سواد علمی این است که با پراکندنِ لذت علم، تفکر انتقادی را در انسانها القاء کند.