او قاتل است. خود شرّ است. همین. نیازی به نظریات پیچیده و بیربط برای توضیح رفتار او نیست. بسیاری در غرب برای تشریح رفتار پوتینْ خود را در اینگونه توضیحاتْ پیچاندهاند شاید برای اینکه به مردم امید دهند با مرگ پوتین جنگ خاتمه خواهد یافت.
سخنرانی سال نوی پوتین منشأ تحریفات تازه شده است. بعضیها گفتند که او مریض است چون مدام سرفه میکرد. نیازی به دروغپراکنی به سبکِ روسها نیست. پوتین فقط چند بار گلویش را صاف کرد. کل ویدیو که حدود ده دقیقه طول کشید نمونهٔ بارزی بود از دروغپراکنی و احساساتیگری عمدی. پوتین کاملا به خود مسلط بود. معلوم بود که عمدا صحنهسازی میکند. تعدادی از بازیکنان اصلیش هم کنارش بودند.
سخنرانی پوتین مونتاژِ دروغ بود، اما دروغگوییِ او واضح و عمدی بود. او سعی کرد خود را روی پرده نه در قالب یک دیکتاتور بلکه یک میانجی هم برای «روسها» و هم برای تمام شهروندان روسیه جلوه دهد. این یعنی او از ضعف سیاسی خودش خبر دارد، نه تنها میان «روسها» بلکه در میان اقوامِ اسیر در داخل قلمروی روسیه. این اشارهٔ مداوم به «مردمِ روسیه» به جای «روسها»، بسیار چشمگیر و کاملا عمدی بود. پوتین متوهم نیست. او از آشوبِ داخلِ امپراتوریای که به زور و سرکوب نگهش داشته خبر دارد.
روانی یا مریض نشان دادنِ پوتین منجر به مرگ او یا برقراری صلح نمیشود. روسیه و «روسها» بر پایهٔ دروغ ساخته شدند و با دروغ تغذیه شدند. شاید نمونهٔ بارزش کلیسای ارتدکس روسیه باشد؛ یا همان پاتریارکیِ مسکو. برخی کارشناسان غربی این ایده را مطرح کردهاند که نگاهِ آخرالزمانیِ کلیسای ارتدکس روسیه یکی از انگیزههای رفتاری روسها بوده است.
مذهب معمولا نقش افیون را بازی میکند، هم بهطور منفی و هم مثبت. اما ارتدکس روسی امروز نه کلیسا است و نه مذهب. تحلیلِ ارتدکس روسی طی قرون مختلف مستلزم مطلبی جداگانه است اما جای شک نیست که عقابِ دوسر که جزو نمادهای روسهاست از کلیسای قسطنطنیه ربوده شد و پاتریارکیِ مسکو هم به زور اسلحه شکل گرفت.
اخیرا حتی گفته شده که پوتین از پاتریارک کیریل اسقف کلیسای ارتدکس روسیه خط میگیرد. این هم حقیقت ندارد. پوتین سرلشکر است؛ کیریل خیلی باشد سرهنگی بیش نیست. کلیسای ارتدکس روسیه در واقع نهادی حکومتی است که جدیدترین نسخهٔ آن ساختهٔ استالین در دههٔ ۱۹۴۰ بود. کلیسای روسیه مثل پیادهنظامی برای ارتش روسیه است و غرب اعتبار بیشازحدی به آن داده است.
توسل به اینگونه تحریفات برای مبارزه با روسیه خوب نیست. بهتر است انگیزهها را به تحریفکنندگان نسبت ندهیم. بهتر است بگوییم سادهانگاری است، مثل موقعی که کارهای پاپ فرانسیس را طوری توضیح میدهند که مبادا به او و کلیسای کاتولیک بر بخورد.
انتشار اخبار جعلی بهخصوص از سوی منابع معتبر حتی بدون سوءنیت یا قصد گمراهسازیْ کاری بس خطرناک است چون افکار عمومی را منحرف میکند. مبارزه با امپریالیسمِ روسی باید تلاشی جهانی باشد. در حالی که باید انتظار واکنشها و رفتار منحرفکننده را داشت، باید با اجماع منطقی و تلاش جهانی آنها را خنثی کرد.
روسیه نقاط ضعفی در داخل دارد، اما مریضیِ پوتین جزوشان نیست، خصوصا وقتی بدانیم که مسکو قرنها در حال تولید پوتینهاست. بزرگترین نقاط ضعف در داخل روسیه عبارتند از زندانی بزرگ متشکل از ۱۰۰ ملتِ اسیر، اقتصاد نامولّد، فقدان پشتوانهٔ مالی، و ارتشی با اقتدار پوشالی. هر چه دارد را دزدیده است، از جمله تکنولوژی اتمی.
برای پیروزی در جنگ با مسکو باید امپراتوری روسیه را متلاشی کرد، نه اینکه صرفا مجرم اصلیاش را ضعیف جلوه داد یا به دروغ القاء کرد که شرّ اصلیاش رو به موت است. ولادمیر پوتین مجرم اصلی است اما روسها، فرهنگ و تاریخ روسیه همدستان او هستند.