garden

‌‌‌‌‌‌ | ترجمه حمیده قمری

پرسه‌زدن در باغ و گم‌شدن در زمان

هریئت گروس | استاد روانشناسی، دانشگاه لینکلن انگلیس

توقف زمان جزء جدایی‌ناپذیر پدیدۀ روانشناختی‌ «غرقگی» است. غرقگی وضعیت ذهنی کاملاً متمرکز همراه با شادی است که به‌موجب آن، افراد چنان جذب فعالیتی می‌شوند که متوجۀ هیچ‌چیز دیگر، ازجمله گذشت زمان نمی‌شوند…

کیست که از باغبانی بدش بیاید؟ باغبانی روشی عالی برای بیرون‌زدن از خانه، فاصله‌گرفتن از برنامه‌های روزمره و همچنین به کار بستن خلاقیت‌تان است. این کار در هر سن‌وسالی برای سلامتی‌تان مفید است، به‌علاوه باغبان‌ها به‌طور میانگین شادتر هستند. امّا باغبانی چیزی فراتر از یک سرگرمی آرامش‌بخش است. تحقیقات روانشناسی نشان می‌دهد که رسیدگی به باغ تقریباً تأثیر شگفت‌انگیزی دارد و حتّی می‌تواند گذر زمان را تغییر دهد.

من عاشق باغبانی هستم ـ هربار که نقل مکان می‌کنم؛ یا از نو باغی می‌سازم و یا آن را بازسازی می‌کنم، گیاهان را از مکانی به مکان دیگر می‌برم و درعین‌حال چیزهای جدیدی خلق می‌کنم. باغبانی بخشی‌از آن چیزی است که هستم. خانواده‌ام به اینکه آخر هفته‌ها در باغ غیبم بزند، عادت دارند. وقتی در باغ هستم زمان متوقف می‌شود؛ می‌توانم بدون آنکه متوجۀ گذشت زمان باشم از صبح تا شب در باغ باشم.

من در این تجربه تنها نیستم. بسیاری از باغداران در گذشته و حال، تجربه‌های مشابهی را توصیف کرده‌اند که طبق آن در باغ یا حیاط بی‌خیال زندگی پرمشغله یا مشکلات‌شان شده‌اند. باغ و باغبانی انزوا و گریز از فشارهای روزمره است. برخی به من گفته‌اند که باغ‌شان «مایۀ نجات» آنها است و بدون آن امیدشان را از دست خواهند داد. بی‌خیالی فقط فکرنکردن نیست ـ بلکه احساس‌نکردن خود زمان است.

معمولاً باغبان‌ها می‌گویند که در باغ زمان کوتاه‌تر از زمان واقعی است؛ یعنی ساعت برنامه‌ریزی‌شده خیلی راحت و بدون دغدغه می‌گذرد. شروع و پایان باغبانی به کارهای آن روز یا محدودیت‌های فیزیکی مانند تاریکی هوا بستگی دارد. در این فرآیند، زمان از ساعت عینی به سمت زمان ذهنی یا طبیعی حرکت می‌کند. کارهایی مانند وجین‌کردن یا بررسی پیشرفت کار، همیشگی است؛ چمن‌زنی دوره‌ای است ـ مرتباً انجام می‌شود، امّا هربار کار محدود و معین است. زمان طبیعی متکی‌به طلوع و غروب خورشید و فصول است که توسط چیزی فراتر از ما تعیین می‌شود. این زمان با جوانه‌زدن بذرها و تبدیل‌شدن‌شان به هویچ یا گل گندم، یا ورود پرندگان دوست‌داشتنی سنجیده می‌شود. به‌طورکلی کارکردن با زمان طبیعی، من و سایر باغبان‌ها را از روال اجباری فعالیت‌های بیرونی‌ای که با رویدادهایی مانند آمدوشد، دیدارها یا وعده‌های غذایی همراه است، جدا می‌کند.

توقف زمان جزء جدایی‌ناپذیر پدیدۀ روانشناختی‌ «غرقگی» است. غرقگی وضعیت ذهنی کاملاً متمرکز همراه با شادی است که به‌موجب آن، افراد چنان جذب فعالیتی می‌شوند که متوجۀ هیچ‌چیز دیگر، ازجمله گذشت زمان نمی‌شوند. این توصیف با تجربۀ من در باغ مطابقت دارد. غرقگیْ فرآیندِ تعاملِ فعال را در کانون قرار می‌دهد، و مرز میان نفْس و فعالیت را از میان برمی‌دارد. مفهوم غرقگی ممکن است جذابیت تجربۀ باغبانی را توضیح دهد، امّا به ما نمی‌گوید که در وهلۀ نخست چه چیزی مردم را به سوی باغ می‌کشاند و چرا بسیاری به آن خو می‌گیرند.

شاید خود باغ نقشی داشته باشد: ما را وسوسه می‌کند تا ببینم در غیاب‌مان چه اتفاقی افتاده و چه کارهایی باید انجام شود. این باعث جذابیت و فریفتگی باغ می‌شود و ذهنیت ما را به سمت محیط طبیعی سوق می‌دهد. درحقیقت «فریفتگی» یکی‌از جنبه‌های تئوری بازیابی توجه (اِی‌ـ‌آرـ‌تی) است که توسط روانشناسان محیط زیست ایالت متحده راشل کَپلان و استیون کپلان توسعه یافت و در کتاب‌شان تجربۀ طبیعت (۱۹۸۹) معرفی شد. اِی‌ـ‌آرـ‌تی توضیح می‌دهد که چگونه انسان‌ها تمایل دارند با طبیعت ارتباط برقرار کنند و آن را آرامش‌بخش و احیاگر می‌دانند. اِی‌ـ‌آرـ‌تی ناظر به چیزی است که طبیعت برای ما انجام می‌دهد و این نوع خوگرفتن را توضیح می‌دهد. ایدۀ اصلی این نظریه این است که تعامل با طبیعت به ما کمک می‌کند تا از احساس افسردگی یا گرانباری روحی بهبود یابیم.

طبیعت توجه ما را به خود جلب می‌کند. وزوز زنبورها بر روی اسطوخودوس، خش‌خش برگ‌ها، عبور ابرها و شکفتن گل‌ها می‌توانند ما را «فریفته» کنند. آن‌ها توجه ما را از دل‌مشغولی‌های‌مان به دنیای طبیعی باغ جلب می‌کنند. اگر طبیعت ذاتاً جالب است، پس هرچه بیشتر مردم با آن سروکار داشته باشند بیشتر غرق آن می‌شوند و کمتر به مسائل دیگر می‌پردازند. در نتیجه، آن‌ها با باغبانی خشنودتر می‌شوند. ظاهراً این ایدۀ رضایت یا خوشبختی یادآور غرقگی است. به‌هرحال، روند احیاگری توصیف‌شدۀ اِی‌ـ‌آرـ‌تی علاوه بر «فریفتگی» نیاز به «غایب‌بودن»، «وسعت» و «سازگاری» دارد. این عناصر در کنار هم به توضیح اینکه چرا باغ همۀ فکر و ذکر باغبان‌ها است و همچنین احساس تغیر روند زمان کمک می‌کند.

گریز فیزیکی از خانه به بیرون، بودن در مکانی آرام در خانه یا محل کار، جایی‌که خورشید یا باد را بر پشت خود احساس کنیم، به‌خودی‌خود آرامش‌بخش است. این احساس برای من جنبۀ حیاتی باغبانی و بازتاب عنصر «غایب‌بودن» در اِی‌ـ‌آرـ‌تی است. آرامش به این معنا است که سطح هورمون‌های استرس کاهش یابد، بنابراین اثر احیاگریِ «غایب‌بودن» به همان‌اندازه که روان‌شناختی است، فیزیولوژیکی است. حتّی غایب‌بودن به مدتی بسیار کوتاه نیز احیاگر است. باغ‌ها در هر اندازه‌ای که باشند، شما را به دنیایی کاملاً متفاوت می‌برند. با وجود این، برای داشتن مزیت روانشناختی نیرومندتر، اِی‌ـ‌آرـ‌تی می‌گوید که مکان‌ها باید «وسعت» داشته باشند.

بر اساس ایدۀ وسعت، باغ‌ها از نظر فیزیکی و مجازی با سایر بخش‌های زندگی باغبان، گذشته، حال و آینده‌شان در ارتباط‌‌اند. مفهوم وسعت، باغ را همچون اندوختگاه خاطرات و احساسات در نظر می‌گیرد، مکانی که در آن زمان‌های مختلف با هم تلاقی پیدا می‌کنند. به‌عنوان مثال، من همیشه گیاه پای شیر یا شنل بانو را در باغچه‌ام می‌کارم، نه‌تنها به این دلیل که مسحور برگ‌های آن هنگام جذب قطرات باران می‌شوم، بلکه چون یادآور پدربزرگ و مادربزرگم است. وقتی این گیاه را می‌بینم، صدای پدربزرگم را می‌شنوم که نام آن را بر زبان می‌آورد و به خاطر می‌آورم که چگونه این گیاه همیشه برای او جالب به نظر می‌رسید. پیشینۀ خانوادگی و شخصی افراد معمولاً در مکالمات‌‌شان دربارۀ باغ‌ها و یا زمین استیجاری‌شان ظاهر می‌شود. خاطرات را می‌توان با انجام کار فیزیکی باغبانی نیز نشان داد. مردی که دربارۀ باغش با او مصاحبه کردم متوجه شد که هنگام بیل‌زدن همان حرکاتی را انجام می‌دهد که در نوجوانی در کارخانۀ ریخته‌گری انجام می‌داد و این باعث شده بود که بلافاصله به خودِ جوانترش بازگردد.

همچنین خاطرات مجسم این مرد از گذشته، نشان‌‌دهندۀ آن چیزی است که اِی‌ـ‌آرـ‌تی آن را «سازگاری» می‌نامد. در حال حاضر با او که فعالیت فیزیکی برایش از نظر روانشناختی و عاطفی معنادار بود، باغبانی سازگار است و می‌تواند آن را انجام دهد. سازگاری عبارت است از داشتن وقت و توانایی برای انجام کارهایی که جنبهٔ شخصی دارند. پرورش خوراک تازه با نقش شما همچون نان‌آور خانواده سازگار است، درحالی‌که پرورش گل داوودی تا شکوفائی کامل می‌تواند با تمایل همسایه من برای بردن جایزه سازگار باشد.

باغبانی یک سرگرمی آرامش‌بخش و ثمربخش است؛ فرصتی برای گریز و فاصله‌گرفتن از برنامه‌های روزمره، همچنین لذّت بردن از نهایت فریفتگی و حتّی فراتر از آن. قدرت روانی باغبانی ناشی‌از حیطۀ نفوذ باغ، فراتر از اینجا و اکنون است. عقیدۀ من این است که اَشکال گوناگون و پیچیدۀ زمان، دائماً از طریق باغ و باغبان در تعامل‌اند. گذشته، حال و آینده در گلستان با هم تلاقی می‌کنند و باغبان را وسوسه می‌کنند که در سرخوشی «غرقگی»، خویشتن را به فراموشی بسپارد. بگذارید دیگری نگرانِ ناهار باشد.

کتابستان

شبانه

نگار خلیلی

شهسوار سویدنی

لئو پروتز

چار دختر زردشت

منیژه باختری

دموکراسی انجمنی

مهدی جامی

تاملاتی بر هیتلر

زِبستییان هفنر